آهای روزگار... zwnj;!!


 آهای روزگار... zwnj;!!

میلادهای پیوسته ات خجسته باد آهای روزگار... که نام خود را با کالسکه طلایی سیندرلا حمل میکنی با تو هستم...! عقربه ها به دوازده نزدیکند و من هنوز با جاده های پر پیچ وخمت دست بهشاعر:مهرداد فرزامی فر

میلادهای پیوسته ات
خجسته باد

آهای روزگار ...
که نام خود را
با کالسکه طلایی سیندرلا
حمل میکنی
با تو هستم...!

عقربه ها به دوازده نزدیکند و
من هنوز با جاده های پر پیچ وخمت
دست به گریـبان

اولین بانگ ‌ِ ‌"سگی ات "
" ریال " ‌را بی قرار کرد و
" دلار " را برقرار

چوبهایت
لای چرخ زمان شکسته و
دشت آلاله های وحشیت
به گِل نشسته

فقط خواستم
چند خطی از فریادم را بشنوی و
بدانی کجا نشسته ای

آواز قناری و صدای نی لبک چوپان
دگر در ترانه هیچ شاعری نیست ...!

چوپان گرگ زده و
قناری ِ در قفس ِ بی در مُرده را
چه به سمفونی شاعرانه

بابا لنگ دراز هم اگر بود
این روزها لنگهایش کوتاه میشد و
دماغش دراز...!

و ..."جــــــودی" را بی خیال میشد و

ژان وال ژان را دار میزد.!


سیب ِ من کجاست...؟!

آهای روزگار
از قول من به " حوّا " بگو
" آدم " اگر آدم بود
تقدیرش را
سیب رقم نمیزد
نه ما را دربدر و....!
ابلیس را آواره.....!


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ببینید | هدیه عجیب مهسا طهماسبی برای حامد آهنگی؛ چسب بزن بشین!