میلادهای پیوسته ات
خجسته باد
آهای روزگار ...
که نام خود را
با کالسکه طلایی سیندرلا
حمل میکنی
با تو هستم...!
عقربه ها به دوازده نزدیکند و
من هنوز با جاده های پر پیچ وخمت
دست به گریـبان
اولین بانگ ِ "سگی ات "
" ریال " را بی قرار کرد و
" دلار " را برقرار
چوبهایت
لای چرخ زمان شکسته و
دشت آلاله های وحشیت
به گِل نشسته
فقط خواستم
چند خطی از فریادم را بشنوی و
بدانی کجا نشسته ای
آواز قناری و صدای نی لبک چوپان
دگر در ترانه هیچ شاعری نیست ...!
چوپان گرگ زده و
قناری ِ در قفس ِ بی در مُرده را
چه به سمفونی شاعرانه
بابا لنگ دراز هم اگر بود
این روزها لنگهایش کوتاه میشد و
دماغش دراز...!
و ..."جــــــودی" را بی خیال میشد و
ژان وال ژان را دار میزد.!
سیب ِ من کجاست...؟!
آهای روزگار
از قول من به " حوّا " بگو
" آدم " اگر آدم بود
تقدیرش را
سیب رقم نمیزد
نه ما را دربدر و....!
ابلیس را آواره.....!
خجسته باد
آهای روزگار ...
که نام خود را
با کالسکه طلایی سیندرلا
حمل میکنی
با تو هستم...!
عقربه ها به دوازده نزدیکند و
من هنوز با جاده های پر پیچ وخمت
دست به گریـبان
اولین بانگ ِ "سگی ات "
" ریال " را بی قرار کرد و
" دلار " را برقرار
چوبهایت
لای چرخ زمان شکسته و
دشت آلاله های وحشیت
به گِل نشسته
فقط خواستم
چند خطی از فریادم را بشنوی و
بدانی کجا نشسته ای
آواز قناری و صدای نی لبک چوپان
دگر در ترانه هیچ شاعری نیست ...!
چوپان گرگ زده و
قناری ِ در قفس ِ بی در مُرده را
چه به سمفونی شاعرانه
بابا لنگ دراز هم اگر بود
این روزها لنگهایش کوتاه میشد و
دماغش دراز...!
و ..."جــــــودی" را بی خیال میشد و
ژان وال ژان را دار میزد.!
سیب ِ من کجاست...؟!
آهای روزگار
از قول من به " حوّا " بگو
" آدم " اگر آدم بود
تقدیرش را
سیب رقم نمیزد
نه ما را دربدر و....!
ابلیس را آواره.....!