خط و نشان ...
شعر بدون الف
یک عمر دشمنش بودم و یکدم خشم فرو بُرد
برکشید خط روی خط و بی فکر زمین خورد
چون مثَلی "سر پیری و معرکه گیری ،پیشه گرفت
تیشه بر ریشهء خویش زد و هیچ ندید و مُرد
شعر بدون الف
یک عمر دشمنش بودم و یکدم خشم فرو بُرد
برکشید خط روی خط و بی فکر زمین خورد
چون مثَلی "سر پیری و معرکه گیری ،پیشه گرفت
تیشه بر ریشهء خویش زد و هیچ ندید و مُرد