چگونگی شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)


نحوه شهادت امام موسی کاظم «علیه السلام» امام موسی کاظم (ع) نحوه شهادت بسیار مظلومانه ای داشته اند … راحتی در این جهان آزاد مرد اصلا ندارد در دلش جز حق پرستی چیز دیگر جا ندارد گفته احمد که سجن المومن است این دنیا مرد زندانی بود محزون جز این معنا ندارد جنت الکافر بود چرخ کهن ای مرد عارف کافر...

چگونگی شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)

نحوه شهادت امام موسی کاظم «علیه السلام»

امام موسی کاظم (ع) نحوه شهادت بسیار مظلومانه ای داشته اند …

راحتی در این جهان آزاد مرد اصلا ندارد
در دلش جز حق پرستی چیز دیگر جا ندارد
گفته احمد که سجن المومن است این دنیا
مرد زندانی بود محزون جز این معنا ندارد
جنت الکافر بود چرخ کهن ای مرد عارف
کافر ایمان چون به قبر و برزخ و عقبا ندارد

هر که بینی که غرق بحر مادیات باشد
او اسیر نفس گشته بهره از تقوا ندارد
این جهان باشد به کام ظالمان مانند هارون
ظالم از ظلم و جنایت لحظه ای پروا ندارد
افکند موسی جعفر را به زندان یازده سال
چون تصوّر می نماید او دگر یارا ندارد
لیک حضرت میکند تعبیر زندان رابه مسجد

درمناجاتش عیان شد این سخن اخفا ندارد
سر به سجده در لب اشگ درچشم آه در دل
درد دل جز با خدای خالق یکتا ندارد
عرضه دارد بارالها شکر موسی یافت فرصت
کُنج خلوت این چنین کاظم دراین دنیا ندارد
میکند هارون تصوّر من شدم زندانی او
این جهان بود زندان بمن ایذا ندارد

او مرا آزاد کرد از دیدن احوال مردم
رهبر دلسوز جز من امت طاها ندارد
گردنم زنجیر زد مسئولیت در گردنم نیست
کنده بر پایم زد او منطق ستمگرها ندارد
از تحرّک باز ماندم بسته در غُل پایهایم
پس درین زندان بجز ذکر و دعا موسی ندارد
همچو آیئنه مرا افکنده بر زندان و بشکست

شیشه بشکسته پندارد ثمر اصلا ندارد
کورخوانده شیشهء بشکسته باشد تیز از تیغ
ریشهء هارون بِبُرّم او مَفَّر ازما ندارد
من ازاین دلواپسم بر دیدنم زهرا بیاید
طاقت دیدن چنینم مادرم زهرا ندارد
کاش یکبارم هم ببینم صورت معصومه ام را

او تحمل بر فراق و دوری بابا ندارد
جای زخم حلقهء زنجیر می بوسید و می بست
مهربانتر بر پدر جزاک دختر دانا ندارد
بر در معصومه عینی فرد با قلب شکسته
رفت، بر دردش شفاخانه بجز آنجا ندارد.

چگونگی شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)

امام موسی کاظم علیه السلام:

مومن همانند دو کفه ترازوست
هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می گردد

چگونگی زندگی و شهادت امام موسی کاظم «علیه السلام»

هارون حضرت امام را از مدینه دستگیر نموده بطرف بصره فرستاد. امام هفتم علیه السّلام مدت یکسال در آنجا زندانی بود.

عیسی بن جعفر که مسئول زندان بود، به هارون گزارش داد که امام همیشه مشغول پرستش و راز و نیاز با خدا است و نسبت به کسی لعنت نمیکند، و تقاضا کرد که کسی را برای تحویل گرفتن موسی بن جعفر بفرست و الّا من آزادش می‌کنم.

از دعاهای امام در گوشه ی زندان این دعا بود: «اللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ؛ خداوندا! تو میدانی که من از تو تقاضا کرده بودم، مرا در گوشه ای خلوت قرار دهی تا مشغول پرستش باشم، تو درخواست مرا برآوردی، تو را سپاس میگویم.»

مأموری فرستاده شد تا موسی بن جعفر را از عیسی بن جعفر تحویل گرفته به بغداد ببرد تا در زندان فضل بن ربیع تحت نظر باشد. امام مدتی طولانی در آنجا بود.

فضل مأمور شد امام رابه قتل برساند، اما او امتثال نکرد. آنگاه هارون به فضل بن ربیع دستور داد تا حضرت رابه فضل بن یحیی برمکی تحویل دهد و مدتی در منزل یحیی تحت نظر و مراقبت بود.

فضل بن یحیی که از امام جز پرستش و روزه ندید، در امر امام علیه السّلام توسعه داد. تا این که این خبر به هارون رسید و فضل را از محبت نسبت به امام منع نموده و دستور قتل ایشان را داد، اما فضل به چنین کاری اقدام نکرد ودر نتیجه به خاطر محبت به امام مجازات شد.

در مورد امام آمده است: لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن؛ آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. تا این که امام ستمدیده به زندان مخوف و تاریک سِندی بن شاهک ملعون منتقل شده تحت شکنجه قرار گرفت.

سرانجام هارون به تنگ آمد، چون می‌دید روز به روز بر عظمت امام افزوده میشود و شیعیان تعداد زیادی از او پیروی کرده و به امامت او اعتقاد پیدا می‌کنند. خلیفه عباسی احساس خطر کرد و تصمیم بر مسموم کردن آن حضرت گرفت.

مقداری خرما طلب نموده چند شماره از آن ها را خورد و بقیه را مسموم کرده و برای امام فرستاد و خادم را مأمور کرد که حتماً به آن حضرت بخوراند، خادم خرما را برای امام برد و پیام هارون را ابلاغ کرد.

امام نیز چند دانه ازآن خرما را خوردند، اما سِندی گفت: بیشتر بخورید، امام فرمود: همین مقدار برای مأموریت تو کافی است. امام بعد از مسمومیت، سه روز در بستر شهادت قرار گرفته و شهید شد. سِندی برای ظاهر سازی چند نفر قاضی و افراد عادل را احضار کرد تا گواهی دهند بر این که امام ناراحتی مزاج ندارد.

امام متوجه شده به انها فرمود: گواهی ندهید زیرا که من سه روز است مسموم شده ام و بر اثر همین زهر از دنیا میروم. بعد از شهادت امام، جنازه ی حضرتش را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد:

هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ؛ این امام رافضیان است پس وی را بشناسید. جنازه ی امام را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام نمودند بیایند، ملاحظه کنند که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته و اثر جراحت در بدنش دیده نمیشود. یکی از شیعیان گفت: امام مرده و زنده ندارد، من از شخص امام جریان را سؤال میکنم، او نزدیک جنازه آمده عرض کرد:

ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو است، به ما خبر بده که آیا تو را کشته اند یا خود از دنیا رفته ای؟ امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: قَتلاً، قَتلاً، قَتلاً، مرا کشته اند.

جنازه امام رابه محل نگهبانان آوردند، مردم نیز اجتماع کردند و جنازه رابا احترام تا آرامستان قریش تشییع نمودند.

حتما بخوانید:عکس نوشته شهادت امام موسی کاظم (ع) | اشعار شهادت امام موسی کاظم

چگونگی شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)

ای شه منتظر از منتظران چهره مپوش
که دگر جان به لب از محنت هجران آمد

اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

منبع:

سوگنامه آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم، ص۹۶.
همان، ص۱۰۴.

گروه دین و اندیشه تالاب

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه دینی و مذهبی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس پروفایل شهادت امام علی علیه السلام