دوتامون دیوونه ایم


دوتامون دیوونه ایم

برای رسیدن به شهرِ خوشی تلاشی نکردیم همراه شیم یکی خسته بود و یکی تب زده نخواستیم از راهش آگاه شیم دل و دستمونو واسه دلخوشی نشد که شبیهِ یه پیچک کنیم توی گیر و دار امید و خیال فقط وقت کردیمشاعر:سهیلا مولاوردی

برای رسیدن به شهرِ خوشی
تلاشی نکردیم همراه شیم
یکی خسته بود و یکی تب زده
نخواستیم از راهش آگاه شیم

دل و دستمونو واسه دلخوشی
نشد که شبیهِ یه پیچک کنیم
توی گیر و دار امید و خیال
فقط وقت کردیم به هم شک کنیم

دوتامون دلیلِ جدا موندنیم
دلیلِ نفس های بد بودنیم
دلیلِ یه کوهِ بلندِ غرور
شب و دلخوری و قدم های زور

درست مثل ساعت که تکراریه
پر از وقتِ رد کردنِ خواهشیم
دو دستی دلِ خواستنو پس زدیم
توی خواب دنبالِ آرامشیم

واسه اینکه ثابت بشه محکمیم
کمر خم نکردیم جلو پای هم
شبا با یه دنیا گلِ رازقی
پامونو گذاشتیم تو رویای هم

دوتامو‌ن یه مشتیم ، که تو خالیه
پر از ادعاییم که پوشالیه
پر از حسرت گریه و شونه ایم
دوتامون یه جورایی دیوونه ایم


سهیلا_مولاوردی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


یک خبر فوری از واریز مرحله سوم سود سهام عدالت