کامیلا سلستینو : اسلام سوالاتم را پاسخ داد

به گزارش باحجاب،برزیل را به سرزمین فوتبال میشناسیم. کشوری بسیار دور در آمریکای جنوبی که زبان مردم آن پرتغالی است. خانم کاملیا از جمله رهیافتگان برزیلی است که سایت رهیافتگان با وی گفتگوی کوتاه و خواندنی داشته.

به عنوان سوال اول خودتان را معرفی بفرمایید؟

من کامیلا سلستینو متولد فوریه ۱۹۹۲در شهر سن پائولو در کشور برزیل و از یک خانواده ی مسیحی کاتولیک هستم.

پایبندی شما به دین مسیحیت تا قبل از مسلمان شدن چگونه بود؟

از ابتدا مسیحی معتقدی نبودم و پایبندی زیادی به نماز و عبادات مسیحیت نداشتم. ولی بخاطر مادرم که دوست داشت ما انسانهای معتقدی باشیم به کلیسا میرفتم. تا اینکه مادرم بیماری سختی گرفت و در بیمارستان بود و من نتوانستم ایشان را به مدت یک سال ببینم. به علت این اتفاق همیشه می‌گفتم چرا خدا با من این کار را کرد، من که گناهی نکرده بودم و چون مسیحیت به من توضیح نداد که چرا خدا در راه انسان مشکلات را قرار می‌دهد، آتئیست شدم. به مرور سوالات زیادی از دین مسیحیت برایم پیش آمد که چرا حضرت عیسی پسر خداست و حضرت آدم نیست در حالیکه حضرت آدم نه پدر و نه مادر دارد و یا مسئله تثلیث برایم هضم نشدنی بود..

چه اتفاقی افتاد که با اسلام آشنا شدید و نهایتا به دین اسلام مشرف شدید؟

مدتی گذشت و من با فردی لبنانی آشنا شدم و کتابی به من داد به نام اسلام _پیامبر_اهل بیت.. فقط بخاطر کنجکاوی بود که کتاب را گرفتم و خواندم و اصلا نیت مسلمان شدن نداشتم، چون ذهنیت خوبی نسبت به مسلمانان نداشتم. اما هنگامی که کتاب را خواندم تان خوردم. وقتی در مورد خداوند خواندم با مفهوم خدا در اسلام آشنا شدم. مسیحیان فکر می‎کنند الله یک مفهوم متفاوت است ولی من فهمیدم الله همان خدایی است که در تورات و انجیل است. و یک تعبیر زیبایی از خداوند خواندم که خدا شریک نداد و خدا پسر ندارد. وقتی که در این کتاب درباره اهل بیت علیهم السلام و بخصوص زندگی امام حسین علیه السلام را خواندم نتوانستم فکر کنم که خدایی وجود ندارد. در نتیجه شش ماه بطور دقیق و مفصل درباره اسلام تحقیق کردم و کتاب خواندم تا اینکه برای مسلمان شدن آماده شدم و به مسجد محمد رسول الله سان پائولو رفتم و شهادتین را گفتم و رسما مسلمان شدم. و الحمدالله از همان ابتدا شیعه شدم. جالب اینکه وقتی تاریخ تولد من را دقیق بررسی کردند متوجه شدم تولد من همزمان با نیمه شعبان بوده است برای همین اسم اسلامی من نرجس شد.

خانواده تان با مسلمان شدنتان مشکلی نداشتتد؟

اصلا یکی از دلایلی که مادرم راضی شد که من مسلمان شوم آتئیست شدن من بود چون همانطور که گفتم مادرم مسیحی معتقدی بود و وقتی که فهمید من مسلمان شدم و با خدا آشتی کردم خیلی خوشحال شدند. خانواده‌ام احترام زیادی به اسلام می‎گذارند و سوالات زیادی از من می‎پرسند. زمانی که در برزیل بودم بعضی وقتها مادرم خودشان مرا برای نماز بیدار میکردند و همیشه به غذای من توجه داشتند که غذای حلال باشد بخاطر همین خییلی امیدوارم که آنها روزی مسلمان بشوند ولی نمیتوانم آنها را مجبور کنم.

در آغاز مسلمان شدن رعایت احکام اسلامی و بطور ویژه روزه گرفتن برایتان سخت نبود؟

برای فرد تازه مسلمان انجام اعمال و رعایت احکام اسلامی خییلی هیجان انگیز است. چون وقتی که برای مسلمان شدن تحقیق میکنیم متوجه می‎شویم که با انجام با انجام این اعمال (چه واجب و چه مستحب) ما به خداوند نزدیک تر می‎شویم و این برای ما لذت بخش است.

بطور مشخص روزه گرفتن را مثال میزنم. در مسیحیت چه در کاتولیک و چه ارتدوکس احکام روزه گرفتن هست ولی در اسلام روزه گرفتن خیلی خاص است. روزه در اسلام یعنی پاک شدن انسان. یعنی علاوه بر نخوردن محافظت از گوش و چشم برای گوش ندادن و ندیدن حرام است. و وقتی که ما یک ماه روزه میگیریم و با مراقبت از عمل و نگاه به خدا نزدیک تر می شویم و ایمانمان قوی تر می شود برایم زیبا و لذت بخش بود. یکی از هدف های بزرگی که دارم این است که به برزیل برگردم و اسلام واقعی را به مردمم نشان بدهم و حتی اگر هم مسلمان نشوند به اسلام احترام بگذراند.

از تجربه روزه گرفتن در کشورتان برایمان بگوید؟

در برزیل روزه گرفتن بخاطر زمان کم اصلا سخت نیست. ولی در ایران ۱۸ساعت روزه گرفتن آن هم در گرمای طاقت فرسا بسیار مشکل است. اما برای من هر چه سخت تر لذت بخش تر است. چون با خودم فکر می کنم که خدا به من نگاه می کند .

از مشکلاتتان بعد از مسلمان شدن بگویید؟آیا مشکلاتی داشتید؟
من بعد از مسلمان شدن حجاب گزاشتم ولی باز هم مشکلاتی داشتم از جمله گران بودن روسری بود و چون پول کافی برای تهیه نداشتم دچار سختی بودم. برای همین یکسال طول کشید تا حجاب کامل داشته باشم. وقتی در برزیل بودم با چادر در خیابان های سان پائولو رفت و آمد می کردم. مردم مرا مسخره می‌کردند و ناسزا می گفتند ولی اصلا توجهی نمی کردم و سکوت می کردم و حتی بعضی وقت ها برایشان توضیح میدادم ولی متاسفانه تبلیغات بر ضد اسلام در برزیل زیاد است.

چه چیزی در اسلام برایتان زیبا بود؟

عبادات در اسلام بسیار زیباست. نماز و روزه. اذان برای من فوق العاده است و وقتی می شنوم بی اختیار اشک من سرازیر می شود .از دعاهایی که وجود دارد برایتان بگویم که چقدر پر احساس و زیبا هستند مثل صحیفه ی سجادیه که به زبان پرتغالی ترجمه شده است و دعاهایی که در مفاتیح الجنان هستند. اولین دعایی که دیدم و خواندم دعای کمیل بود زیرا این دعا برای هر کسی که می خواهد استغفار کند بسیار عالی است و اصلا قلب ها را تسخیر می کند..

نظرتان در مورد رهبر انقلاب اسلامی چیست؟

من وقتی برای شهادتین به مسجد محمد رسول الله رفتم عکس رهبر را برای اولین بار آنجا دیدم. من ایشان را نمی شناختم وقتی از ایشون برایم گفتند بقدری شیفته ایشان شدم که وی را مرجع تقلید خودم انتخاب کردم. وقتی به ایران آمدم خاطره‌ای از دیدار با ایشان دارم.

قرار بود تعدادی از طلبه های خارجی را برای دیدار با رهبری ببرند اما اسم من نبود. وقتی دیدم اسم من نیست ناراحت شدم. و خیلی گریه کردم تا اینکه شب قبل از دیدار دوستم که اسمش در لیست ملاقات کنندگان بود با من تماس گرفت که بیمار است و از من خواست بجای او به دیدار بروم. وقتی که به بیت رهبری رفتم به من اجازه داخل شدن ندادند. شروع به گریه کردم تا اینکه یک آقا آمد و به من گفت میتوانید به داخل بروید. وقتی رهبر را دیدم نزدیک بود بمیرم و قلب من آنقدر تپید که می‎خواست از دهانم بیرون بیاید.