در دوران سلطنت 37 ساله محمدرضا پهلوی افراد زیادی بهعنوان کارگزار و مقامات سیاسی، لشکری و کشوری به او خدمت کردند، اما در بین آنها فقط چند نفر انگشتشمار توانسته بودند به حلقه نزدیکان شاه اضافه شوند و در بین آنها فقط اسدالله علم توانسته بود اعتماد شاه را به حدی جلب کند که بر روی بسیاری از تصمیمگیریهای اساسی او تأثیرگذار باشد. از طرفی شاه نیز به او به حدی اعتماد داشت که نهتنها در مسائل سیاسی از او بهعنوان واسط و ابلاغ کننده سیاستهای خود به دولتمردان و حتی مخالفان استفاده میکرد بلکه حتی او را از برخی مسائل شخصی و خصوصی خود آگاه کرده و علم سالها برای شاه نقش محرم اسرار را ایفا میکرد؛ اما چرا در بین دولتمردان شاه، شخص علم توانسته بود به چنین جایگاهی دست بیابد و راز حفظ این جایگاه در طول مدت سلطنت محمدرضا چه بود؟
علم با نگاه سنتى که به قدرت داشت اختلافات عجیبى با فرح و اطرافیانش پیدا کرد. تفریحات ویژه شاه با زنان و دختران جوان که به کمک علم امکان پذیر مى شد بر تنش رابطه میان ملکه و وزیر دربار مى افزود. پیشنهاد برگزارى جشن هاى ۲۵۰۰ ساله از سوى علم مطرح شد و مسئولیت تدارک و اجراى آن برعهده او قرار گرفت.
اسدالله علم در سال 1298 در بیرجند به دنیا آمده بود. پدرش محمدابراهیم علم معروف به شوکت الملک بود که این لقب و امیری قائنات را در زمان سلطنت مظفرالدین شاه از برادر بزرگترش امیر اسماعیلخان علم به ارث برده بود. پدر علم سالها با انگلیسیها ارتباط خوبی داشت و در سرکوب محمدتقی پسیان نقش زیادی ایفا کرد، همین مسئله ازجمله عوامل نزدیکی او با رضاخان بود.
نفوذ رضاخان بر علم به حدی بود که او پسرش اسدالله را بهجای فرستادن به اروپا برای تحصیل به توصیه رضاخان در ایران به دانشگاه فرستاد و همچنین همسر او توسط رضاشاه انتخاب شد.
سال 1327 را میتوان سرآغاز نزدیکی علم به شاه عنوان کرد. شاه در این سال که بعد از اتفاقاتی مانند ترور او و تشکیل مجلس مؤسسان و افزایش اختیاراتش رخ داد، علم را بهعنوان یکی از وزرای تحمیلی به ساعد معرفی کرد. علم در ابتدا وزیر کشور و بعد وزیر کشاورزی میشود.
در همین زمان علم نقش چشم و گوش شاه در کابینه را بازی میکرد و همین مسئله سبب شد تا در زمانی که رزمآرا نخستوزیر میشود ابتدا از پذیرش او بهعنوان وزیر خودداری کند اما با اصرار شاه درترمیم کابینه، علم باز وزیر میشود. علم در این زمان با فراهم کردن مقدمات ترور رزمآرا یکی از بزرگترین خدمتها را به شاه میکند و همین مسئله سبب رشد و ارتقای سیاسی او در سالهای آینده میشود.
براین اساس یکی از مهمترین مسائلی که سبب شد تا علم در دوران سلطنت پهلوی دوم قدرت خود را حفظ کند و شخص امینی برای شاه شود، برای آن بود که تصمیمهای شاه را بیچونوچرا به دیگران ابلاغ کرده و بسترهای شخصیسازی قدرت را فراهم میکرد. علم با اطاعت بیچونوچرا امکان شکستن ساختارها را برای شاه بهگونهای فراهم میکرد که در ظاهر همه اقدامات غیرقانونی شاه در قالبی قانونی محقق شود. همین مسئله ازجمله دلایل مهم پیشرفت او بود.
به نوشته ماروین زونیس در کتاب «شکست شاهانه» از میان پنج تنى که در مقاطع مختلف منبع عمده قدرت روانى شاه بودند (پدرش، مادرش، ارنست پرون، اشرف و علم)، «اسدالله علم از همه پایدارتر و تقریباً تا آخر کار همراه شاه بود… علم در سمت وزیر دربار شاه توانست تقریباً تا آخر عمر خود – و نه تا پایان کار شاه- مایه تقویت روحى او باشد. کمى پیش از بروز قهر و خشونتى که به انقلاب منجر شد، علم مرد. در آن زمان که شاه بیش از همیشه به تقویت روانى «دیگران» نیازمند بود، دیگر کسى برایش نمانده بود. او دیگر کسى را نداشت، آنهم درست در زمانى که سایر منابع تقویت روانى خود را از دست مى داد.»
پی نوشت:
1- علم در پشت صحنه سیاسی پهلویها چه میکرد؟، سیدمحسن موسویزاده جزایری،موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
2- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،حسین فردوست