مهراب عشق


مهراب عشق

دسته: دیگر نویسندگان (ایرانی)افشین پشت میز کارش نشسته بود و فصلی از یک کتاب را که در دست نوشتن بود را مطالعه میکرد و یادش رفته بود گیلاس شربت...

افشین پشت میز کارش نشسته بود و فصلی از یک کتاب را که در دست نوشتن بود را مطالعه میکرد و یادش رفته بود گیلاس شربتی را که آماده کرده بود بنوشد. کتاب را کنار گذاشت و دست یازید لیوان را بردارد که برق خاموش شد. شمعی روشن کرد و به سمت آشپزخانه رفت تا شمعی دیگر روشن کند که کسی سراسیمه به در خانه کوفت. نمیدانست کیست، شاید کسی از او کمک میخواست. با شتاب به سمت در رفت و آنرا گشود. خانم جوانی به درگاه وارد شد و سلام کرد...

حق تکثیر: انتشارات مزدا - ۱۳۵۵ - تهران

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه کتاب

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


بازگشت سخت به صدر/ پیشنهاد تمدید پرسپولیس به اوسمار/ پیشخوان