بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان


بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان «عج»  اگر می‌خواهید درباره نیمه شعبان و ولادت امام زمان «عج» انشا بنویسید میتوانید سراغ انشاهای زیر بروید و از انها استفاد نمایید.  مولایم ما را ببخش که یک عمر چه کودکانه نشستیم و انتظار کشیدیم تا صدای شلیک یک توپ ، نوید آمدن بهار را سردهد.ای صد حیف که تو بهار بودی ومن بی تو...

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان «عج»

اگر می‌خواهید درباره نیمه شعبان و ولادت امام زمان «عج» انشا بنویسید میتوانید سراغ انشاهای زیر بروید و از انها استفاد نمایید.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

مولایم ما را ببخش که یک عمر چه کودکانه نشستیم و انتظار کشیدیم تا صدای شلیک یک توپ ، نوید آمدن بهار را سردهد.ای صد حیف که تو بهار بودی ومن بی تو هر فروردینم دی بودو نمی‌دانستم.صادق «ع» آل محمد«ص» فرموند: که نوروز و اول بهار روزی است که ما توقع فرج حضرت مهدی «عج» را داریم.

کودک که بودم پدرم جمعه ها صبح درب خانه را آب و جارو میکرد تا اگر مولا ازآن حوالی عبور کند ***

و نو روز هر باره این حس را درمن زنده می کند

مردمی را می‌بینم که سراسر شوق و شورند ، خانه تکانی می کنند و لباسهای نو برتن***

اما برای چه ؟ برای که ؟

اینان منتظرند تا بهار شود ؟

سالهاست می اندیشم که هنگام بهار مگر چه می شود که آن گونه به هم می ریزیم ، مهربان می شویم، به سراغ هم می‌رویم و از همه ی مهمتر منتظر می شویم***

انتظار ***

سالهاست به لحظات سال تحویل و یک دقیقه ای که قبل از حلول سال نو همه ی ساکتند و نفس ها را در سینه حبس می کنند می اندیشم!

و هرساله هیچ اتفاقی نمی افتند!!!

کجایی ای ربیع الأنام و نضره الأیام

نمیدانم ، شاید از گذشته به ایرانیان آن گونه آموختند تا رزمایش ظهور برگزار کنند ***

وصد حیف که ره گم کردیم و انتظار خورشید را کشیدیم و حال آنکه تو خود خورشید بودی و ما ندانستیم.

ای کاش دقایقی تمام نفس ها برای تو حبس می شد و همه ی باهم زمزمه میکردند دعای عهد و ندبه و فرج را

و ای کاش هفت سین مان را در جمکران می گستردیم

ودر آن به جای سفره ، «سجاده ای» می انداختیم به گستردگی زمین***

و»ستاره ای» از آسمان به زیر می کشیدیم به یاد تو***

و «ساعتی» برای شمار ثانیه هایی که بی تو گذشت

و «سدر» رابه یاد سدره المنتهی مصطفی «ص» بر سجاده می ریختیم!

و «سیصد و سیزده سرباز» و «سلاحی» به نشان پایبندی بر سوگندی که با تو بسته ایم تا خونی که در رگهایمان است نذر تو باشد که چه نیکو در عهد آموختیم بسراییم » شاهِراً سَیْفی ، مُجَرِّداً قَناتی، مُلَبِّیاً دَعْوَهَٔ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادی و با شمیشر آخته ، و نیزه لخت ، پاسخ گویان به ندای آن خواننده بزرگ در شهر و بادیه ایم.

و سین ششم سجاده مان را از خدا می خواهیم تا «سرمه» کشد چشمانمان رابه وصال دیدارش*** و شنوا سازد شنوایی مان رابه نوای انا المهدی***

اَللّـهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَهَٔ الرَّشیدَهَٔ ، وَ الْغُرَّهَٔ الْحَمیدَهَٔ وَ اکْحُلْ ناظِری بِنَظْرَهٔ منِّی اِلَیْهِ

و سین هفتم را نیز من بر این سجاده می نشانم « درود علی آل یاسین».

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن العسکری «عج» که صد البته نزدیک است.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

انشا در مورد نیمه شعبان

انشایم رابا نام خدا آغاز می کنم، با نام خدایی که وعده داده است که در نهایت زمین به دست بندگان خوبش اداره خواهد شد و ما منتظران رسیدن کسی هستیم که خلیفه خدا بر زمین خواهد بودو بهار رابه مردم هدیه خواهد کرد.

آری نیمه شعبان است روزی که مهدی موعود متولد شد و برای همیشه نور امیدی در دل مومنان روشن گردید. تا در تپش مدام زمین ونگاه زهرآلود زمان به امید طلب دست‌های پر مهرش روزگار بگذرانند و بدانند کسی هست که خواهد آمد ودر ظلمت بی فردای این روزگار کس را از ناکس جداخواهد کرد و بر لب‌های خشک زمین خواهد بارید.

امروز که سپیدی‌ها همه ی در سیاهی دل‌های آدمیان رنگ باخته‌اند؛ دیدگان زمین در انتظار اندکی سپیده دم بارانی ست. راه درازیست از این جا تا صداقت و زمین در انتظار است تا مردی بیاید از جنس آسمان تا با قدوم نازنینش جسورانه شقاوت را؛ خیانت را از هستی پاک کند. تا شب دریده شود و دیدگان آدمیان طلوعی از جنس عدالت رابه نظاره بنشینند.

و همین امروز کاش که بیایی امروز که آدمیان صداقت رابه زیر آوار فراموشی‌ها از یاد برده‌اند؛ حالا که خاک از خون سرخ عدالت گلگون است؛ زمین در حسرت یک مرد می‌سوزد و ما در بین تمامی ظلمت‌ها امروز شادیم و شیرینی و شربت است که دست به دست میشود و باد دانه های گرگرفته اسپند را از روی منقل فوت میکند. چرا که امروز نیمه شعبان است روز تولد توست، روز تولد امید.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

انشا درباره امام زمان «عج»

امروزعالم در حال سرور است. آسمانیان هم در شادمانی‌اند همه ی به هم تبریک می گویند و بر سر هم شکلات و نقل می‌ریزند. امروز روز تولد امام زمانمان است، کسیکه در نبودنش نیز هست و به اذن خداوند ما را هرگز رها نکرده است و ما هرروز و هر ساعت و حتی هر ثانیه در آرزوی زیارت رخ چون خورشیدش، دست بر آسمان داریم ودر محمل نیاز، از پروردگار بلند مرتبه، ظهور پرشکوه وی را تمنا میکنیم.

عزیز دل زهرا ای نور چشمان پیامبر و علی تو راکه مقصد و مقصود همه ی مایی. همه ی عالم برای آمدنت لحظه شماری میکنند. همه ی جان‌های خسته تو را میخواند و دعای خیر عاشقان و منتظران تعجیل در ظهورتوست تویی که آسمانیان به تعظیمت نشسته‌اند و زمینیان از فراقت در سوز کز کرده‌اند. آری همه ی تو را میخوانند تویی که تمنای عالمی.

امام ما! بیا که احساس نیازمند توست. پرنده‌ها در درود صبحگاه خود تو را می خوانند و گلها به امید نوازشت رخ می‌نمایانند. بیا که دست‌های نا توان ما در آرزوی یاوری تو مولا، شب و روز از گونه‌هامان قطرات شبنم را بر می‌چیند و لطافت باران رابه جاده‌های عشق می‌پاشد، بلکه گلستانی بسازد از گلهای ناز و اطلسی که فرش راهت باشد و خاک قدمت. بیا که زمین تشنه محبت و درود توست و زمان در نقطه انتظار ایستاده است.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

انشاء درباره نیمه شعبان و ولادت حضرت مهدی «عج»

آقا جان نیمه شعبان رابا همه ی وجود و با قلبی مملو از سرور جشن می گیریم تا اردات و عشق خود رابه ساحت مقدست نشان دهیم. بعد از هر نمازمان دعای فرج می خوانیم . خدا میداند که زمزمه‌های اللهم کن لولیک ما رنگ و بوی دیگری گرفته است و از عمق قلب ما برمی ‌خیزد. احساس نیاز ما از لحن کلام ما پیداست اگر چه گناه و معاصی ما هم زیاد است و شاید دعای ما به آسمان نرود البته ناامید هم نیستیم. ناامید نیستیم از تو که اسوه همه ی فضیلت‌ها

و خوبی‌هایی، تویی که سرچشمه همه ی پاکی‌ها و نجابت‌هایی، تویی که امام روشنایی‌ها و شرافت‌هایی، میخواهیم خودت برای تعجیل در امر فرجت دعا کنی، که فرجت روز رهایی و عزت و سربلندی همه ی مستضعفان و مظلومان زمین خواهد بودو روز خواری مستکبران عالم . و روزی که چشمان کم فروغ ما به جمال دل آرایت روشن شود بهترین و خواستنی‌ترین، روز خدا خواهد بود. تو از خدای مهربان تعجیل در فرجت را بخواه، ما هم بر سجاده عشق فقط همین را از خدا می خواهیم.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

انشا درباره ولادت امام زمان «عج» نیمه شعبان

ما به افق تابناک فروغ ازلی خیره میشویم و به امید آمدن روزهای شادی و لحظه‌های نورانی، خودرا از مهر تو سرمست می‌سازیم و دست طلب و ادب به دامان تو در می‌آویزیم و به تولای تو چنگ می زنیم. ما همچو گدایان سر راهت مینشینیم تا با طلعت رشیده خویش، بر زمین و زمان عطر ولایت بپاشی و ما در فضای عطرآگین کرامت تو،

جان تازه بگیریم و نماز شکر رابه امامت تو برپا کنیم ودر برابر رب کعبه خاضع شویم و ویرانی ستم و آزادی انسان را جشن بگیریم. سرود حمد رابا موزیک عشق دمساز کنیم و بدین وسیله نشان خواهیم داد که پیرو خط سرخ شهادتیم و تو مظهر قهاریت و جباریت خدایی، پس بر کافران بتاز و با آنان بستیز و ارکان ستم را ویران ساز و وعده الهی را تحقق بخش که فرمود:و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین.اراده کردیم بر آنان که در روی زمین ضعیف شمرده شدند، منت گذاریم و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

مقاله با موضوع نیمه شعبان ولادت امام زمان «عج»

به نام خداوند مهربان

روزی در برگه تقوبم خواهند نگاشت***تعطیل رسمی-روز ظهور امام مهدی*** و باز نیمه شعبان از راه رسیده است و همه ی غرق در شادی و سرورند. نیمه شعبان ، جشن بزرگ شیعیان جشن تولد آقای عالمیان.در هر کوی و برزن محفل شادمانی برپاست.

شیرینی و شربت است که دست به دست میشود و باد دانه های گرگرفته اسپند را از روی منقل فوت می کند . همه ی آمده اند ، بزرگ و کوچک ، پیر و جوان ، زن و مرد ، عالم در حال سرور است .

آسمانیان هم در شادمانی اند همه ی به هم تبریک می گویند و بر سر هم شکلات و نقل می ریزند اما عزیز دل زهرا ای نور چشمان پیامبر و علی تو راکه مقصد و مقصود همه ی ی مایی در جشن نمی بینیم همه ی ی این جشن ها و پایکوبی ها به خاطر توست ، اما از تو نشانی نمیابیم ، البته شاید هم ببینیم و نشناسیم.

شاید هم به همه ی ی محفل های جشن و شادی سر بزنی و با محبت والتفات از همه ی تشکر کنی اما کسی تو را نشناسد . درد غریبی است .همه ی ی عالم برای آمدنت لحظه شماری میکنند همه ی ی جان های خسته تو را میخواند و دعای خیر عاشقان و منتظران تعجیل در ظهورتوست تویی که آسمانیان به تعظیمت نشسته اند و زمینیان از فراقت در سوز کز کرده اند همه ی تو را میخوانند تویی که تمنای عالمی.

آقا جان نیمه شعبان رابا همه ی ی وجود و با قلبی مملو از سرور جشن گرفته ایم تا اردات و عشق خود رابه ساحت مقدست نشان دهیم بعد از هر نمازمان دعای فرج میخوانیم .خدا میداند که زمزمه های اللهم کن لولیک ما رنگ و بوی دیگری گرفته با توجه تر شده ، از عمق قلب ما برمی خیزد احساس نیاز ما از لحن کلام ما پیداست اما گناه و معاصی ما هم زیاده شاید دعای ما به آسمان نرود البته ناامید هم نیستیم از تو که اسوه ی همه ی ی فضیلت ها و خوبی هایی ،

تویی که سرچشمه ی همه ی ی پاکی ها و نجابت هایی ، تویی که امام روشنایی ها و شرافت هایی ، میخواهیم که برای تعجیل در امر فرجت دعا کنی ، که فرجت روز رهایی و عزت و سربلندی همه ی مستضعفان و مظلومان زمین خواهد بودو روز خواری مستکبران عالم .

و روزی که چشمان کم فروغ ما به جمال دل آرایت روشن شود بهترین و خواستنی ترین ، روز خدا خواهد بود .

تو از خدای مهربان تعجیل در فرجت را بخواه ، ما هم بر سجاده ی عشق فقط همین را از خدا می خواهیم .

آمین یا رب العالمین

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

دلنوشته به مناسبت نیمه شعبان و تولد امام زمان «عج»

مژده ای دل که شب نیمه شعبان آمد بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد
بانگ تکبیر نگردرهمه عالم بر پاست همه ی گویند مگر جلوه یزدان آمد

به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست

آقای من! این جمعه هم گذشت.و چند روز دیگر جمعه هفته بعد می­رسد و بازهم نیمه شعبان روز ولادت فرا می­رسد. نزدیک نیمه شعبان قم حال و هوای دیگری دارد. کوچه­ ها آذین بندان شده. همه ی جا را ریسه می­کشند. اهالی همه ی محله­ ها جلوی در خانه ­هایشان را آب و جارو می­کنند. خیابان ها چراغانی می­شود. خودرا برای جشن میلادت در نیمه شعبان آماده می­کنند. و جمعه هفته دیگر خیل جمعیت از همه ی جای ایران که از همه ی جای دنیا به قم و جمکران سرازیر می­شود.

و من چه بگویم. بگویم دلم گرفته. یا بگویم رو سیاهم. یا بگویم منتظرم. یا بگویم هنوز دلم را آب و جارو نکرده ­ام. چگونه بگویم. بخود بگویم یا به دیگران. آیا گوش دلم به این حرفها توجه می­کند. کسیکه عمری زندگی می­کند فقط برای زندگی کردن.نه خودرا می­شناسد و نه زندگی را.همیشه گمان می­کند که دارد زندگی میکند. اما کدام زندگی؟

اگر این حرفهای پریشان را نزنم چه کنم؟ شاید بتوانم کمی خودم را سبک کنم. هفته بعد هم می­رود و نیمه شعبان هم تمام می شود و باز قم و جمکران خلوت می­شود. ودر انتظار نیمه شعبانی دیگر. همه ی منتظرت هستند. اما من*** . من آیا منتظرت هستم؟ من چه کرده­ ام؟ کدام کوچه را جارو کرده ­ام؟ من حتی دل خودم را آب و جارو نکرده ­ام. کدام محله را ریسه بسته ­ام؟ من حتی دل خودم را ریسه نبسته­ ام. کدام خیابان را چراغانی کردم؟ سالهاست که چراغ دلم سوخته و درستش نکرده ­ام.

آقا جان اگر نیمه شعبان به مسجد جمکرانت نیایم چه کنم؟ تنها امیدم گمان می­کنی غیر از مسجد جمکران توست؟ یا نه؟ آیا باید به چیز دیگری امید ببندم؟ تمام سال می­آید و می­رود. رمضان. محرم و صفر. رجب و شعبان.

ایام سرور و شادی یا عزاداری و عزای امامان و پیامبر و باقی صالحان آمد و رفت. من چه فرقی کردم؟ که حال نیمه شعبان برای من فرقی داشته باشد؟ اما در دلم چیزی می­گوید نیمه شعبان فرق می­کند. سالگرد ولادت امام حاضر و زنده ­ای است که امید زمین و زمان است. امامی که هزار و چهارصد سال عمر کرده و هزار و چهارصد سال در غیبت صبر کرده.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

انشا نیمه شعبان |موضوع انشا ولادت امام زمان «عج»

آقاجان تو امام زمان من هستی. یعنی اکنون تو امام من هستی. من زمان امامان دیگر را درک نکردم. هرچند از فیض وجودشان بهره ­مند می­شوم. اما همیشه این رسم بوده که باید پیروی امام زنده را نمود. و من چه بد پیروی هستم.

اما به هرحال به پای شما نوشته می­شوم. مثل میلیاردها آدمی که دراین هزار و چهارصد سال به پای شما نوشته شده­ اند. اما جزو یارانت نشدم. چه کنم که خیلی بدم؟ چه کنم که به یاری امام زمانم نمی­شتابم؟ چه سرد و بی­حوصله از کنار مسایل مربوط بشما می­گذرم.

ای کاش لااقل گم می­شدم. ناپیدا می­شدم. از خودم خجالت می­کشم. امام من هزار و چهارصد سال منتظر است و من یک روز منتظر نشدم. ای آقا و مولای من چقدر از شما دورم و چقدر جاهلانه این دوری را فراموش می­کنم. چقدر من کوته نظر هستم. امام من بزرگی است که مثل او در دنیا نیست. و من منتظرش نباشم. چقدر من کم ثمر هستم. چقدر نادان هستم که نمی­خواهم همسایه ­ات باشم.

واقعا چقدر آرزوی دیدار شما را دل دارم؟ چقدر؟ این همه ی شعر گفته شده. این همه ی نثر نوشته شده. می­گویند محبوب من دوری تو و ندیدنت برایمان سخت است.اما آیا من لیاقت تکرار این کلمات را دارم؟ کسیکه واقعا در قلبش مشتاق و محتاج دیدارت نباشد را چه کاری با این کلمات و عبارات است؟ آیا من دلتنگ تو شده ­ام؟ پس بی­قراری ­ام کو؟ پس فرمانبرداری­ ام کو؟

مولای من باید اقرار کنم همانطور که خود و زندگی را نمی­شناسم، شما را هم نمی­شناسم. این اقرار برای من بسیار تلخ است. اما حقیقت است. کسیکه خودرا شناخت خدایش را می­شناسد. کسیکه خودرا شناخت جهانش را هم می­شناسد. اما کسیکه خودرا نشناخت امامش را نیز نمی­شناسد. ای امامم! کمکم کن تا خودرا بشناسم تا شما را بشناسم. چون بدون کمک شما

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

انشا کوتاه درباره امام زمان «عج» + دلنوشته درباره حضرت مهدی عج

از وقتی که یادم می آید حرف از آمدنش بود آمدن کسیکه می آید تا دنیایمان را گلستان کند. بعد ها که به مدرسه رفتیم هر صبح دعای فرج خواندیم تا بیاید، بیاید که دنیایمان از هر بدی پاک شود. همه ی فکر ذکرمان این بود که دعا کنیم که هر چه زودتر ظهور کند، تا بر پا شود عدل، ریشه کن شود ستم، پاک شود اشک چشم ستمدیده و یتیم.

هر نیمه شعبان کوی و برزن را چراغانی کردیم، شربت و شیرینی دادیم، تنها حرفی که زدیم، دعایی که کردیم، فقط از آمدن سرورمان بود. جشن های عروسیمان را طوری برنامه ریزی کردیم که در روز نیمه شعبان باشد.اما آقا هنوز هم نیامده ای، نکند رفتار ما، کردار ما و اعمالمان دلیل این همه ی غیبتت باشد.

هیچ کدام به این فکر نکردیم که این بدی که میگوییم دلیلش خود ما باشیم. به این فکر نکردیم که عدلی که راجبش حرفش را می زنیم خودمال همه ی سعیمان را کردیم که در حد توان بر پایش کنیم.

نکند ظلمی که ازش دم میزنیم حرف و رفتاری باشد که با آن دلی شکسته باشد. به این فکر نکردیم رفتار من فرزند دلیل این همه ی غیبت باشد. اصلا توجه به این نکردیم که عروسی که نیمه شعبان بپا کردیم با آن همه ی تجملات نه تنها دل آقایمان را شاد نمی کند که دعایش بدرقه راه زندگی‌هایمان شود، بلکه ناراحت هم می شود.

آقا جان هم اکنون که این متن را می نویسم به این فکر می کنم نکند دلیل این غیبتت با این همه ی دعا خود ما باشیم که گم شدیم در بین ساختمان‌های آن چنانی و گوشی های مدل جدیدمان و چت‌های شبانه در گروه‌ها.

دیگر حتی دعای فرج صبحگاهی هم نمیخوانیم. نکند رفتارهایمان از روی عادت و نوعی تقلید بچه گانه است مانند دعا فرج سر صف که یکی میخواند ما تکرار می کردیم، از ته دل برای آمدنت دعای فرج نخواندیم.

هم اکنون که مدرسه تمام شده و بزرگ تر آن دعا هم یادمان رفته است. دارم به این فکر می کنم که نکند مهم تر از انتظار آمدنت سرباز خوب بودن است، چه در زمان غیبت چه وقتی که با آمدنت جهانمان را گلستان میکنی.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

انشا با موضوع نامه دانش آموزان به امام زمان «عج»

چه فرقی می کند این که امسال هزار و صد و سی و نهمین سال غیبت باشد یا هزار و صد و سی و هشتمین سال، وقتی تمام این سال‌ها با خون دل گذشته و تمام تفاوتش یکسال خون گریه کردن بیشتر یا کمتر است.

من نمی‌توانم جشن های نیمه شعبان را در خود هضم کنم. یا حضرت نور؛ تنها ما هستیم که میتوانیم فرا رسیدن هزار و صد و چندمین اندوه نیامدنت را مصرانه جشن بگیریم.

آدم چگونه شرکت کند در جشن هایی که با بهانه تو از گناه پذیرایی می کند؟ چطور می شود بهره برد از برخی شادی های غیر مجازی که قلب تو را نشانه رفته است؟ تو با این همه ی اشک آه چند صد ساله نیامدی؛ یقین دارم که با ساز و آواز هم نخواهی آمد.

این تنها از ما بر می آید که پشت شیشه ماشین هایمان بنویسیم: اللهم عجل لولیک الفرج، اما به میدان ولی عصر پشت کنیم توی بزرگراه انتظار! تنها ما می‌توانیم در فراق سوال برانگیز تو، در کمال آرامش مولودی بخوانیم و ناز قدم های تو کف مرتب بزنیم.

تنها ما میتوانیم نقل و شیرینی پخش کنیم و از خود نپرسیم که هم زمان با فرا رسیدن هزار و صد و چندمین نیمه شعبان بدون او، اولویت با جشن است یا عزا؟ کمی آن طرف تر در حوالی جنوب غرب دلهای اهل غروب؛ تازه زخم بنی هاشمیان سر باز می کند.

تازه حدیث غربت تفسیر می شود. من باور دارم که نیمه شعبان، جشن گرفتنی نیست. اعتقادم این است که در نیمه شعبان، بیش تر از عاشورا باید گریست. چرا تنها یک شب باید به یاد تو افتاد، که نامش شب نیمه شعبان باشد. چرا تنها یک نصفه روز باید دلتنگ تو بود که نامش غروب جمعه باشد. تو امام زمان ما هستی. تو امام کل زمانی، نه فقط امام نیمه شعبان و ولی عصر و امام غروب جمعه.

دنیا آن قدر ما را سرگرم خود کرده تا به قدر یک لحظه هم یادمان نیفتد که بالاخره چه شد؛ آمد آنکه باید بیاید، یا بازهم نیامد؟ فراق سرآمد یا هنوز آتش جدایی شعله ور است؟ ما دیگر فرصت نمی‌کنیم به برخی مسائل رسیدگی کنیم. گاهی می شود که حتی وقت سر خاراندن هم نداریم. اینروزها دلگرم چیزهای دیگر و سرگرم مسائل بهتری هستیم.

اینروزها پراید بی ارزش هم آن قدر ارزشمند شده که هرروز پیگیر قیمتش باشیم. هرروز قیمت خودروها را چک می کنیم و با عصبانیت در پی یافتن علت و چرایی افزایش قیمت ها هستیم، اما دریغ از این که از غیبت طولانی آن خسرو دق کنیم و بپرسیم از خود که چرا اینقدر غیبت طولانی بهای انتظار اینقدر بالاست؟

افزایش قیمت کالا و اجناس برای مان محل سوال است و دنبال دلیل آن میگردیم، اما افزایش سال‌های بیشمار غیبت یار چرا ما رابه تأمل وا نمی دارد؟ چرا دنبال دلیل نیستیم؟ چرا سیاستی اتخاذ نمیکنیم؟ چرا در بی خبری به سر می‌بریم؟ آری؛ هیچ کس از تو خبری ندارد.

همین حالا اخبار ماری را نشان می داد که یاد گرفته بود در اتاق ها را باز کند و حرکت کند. من اما خبری موثق از یک منبع آگاه دارم که مارهای نامرئی وجود خودمان، بدون هیچگونه آموزشی می‌توانند چنبره بزنند و تمام درهای ظهور و روزنه های تجلی نور را مسدود کنند. باور کنید اینروزها از این دست خبر های دست اول کم نیست.

شنبه تا پنجشنبه هر هفته را منتظر خبر های جنجالی هستیم، اما به جمعه که می‌رسیم، خودرا در دریای بی خبری غرق می کنیم. جمعه که از راه میرسد، هم اخبار کوتاه می شود و هم این که دیگر کسی پیگیر اخبار نیست.

ایراد از واحد مرکزی خبر نیست، ما از خود بی خبریم. هنوز در فهم تعداد زیادی از باید ها و نباید ها عاجز ایم. ما هنوز نمیدانیم که توی جمعه، «اخبار» را نباید از دست دهیم و خبرها را باید دقیق تر گوش کنیم. ما حواسمان به همه ی چیز هست الا انچه باید. ما حواسمان به همه ی کسی هست الا آنکه باید باشد.

ما دیگر ظرفیت این همه ی تبلیغات تکراری را نداریم. آدم سرسام میگیرد از این تشویق بی حیایی و تبلیغ زیبایی. از این حلزون بی سر و پای خانه به دوش و این کالای بدجنس فخر فروش.

به کجا میرویم؟ باید به جای خجالت کشیدن از چروک های پوستی، از رشته دوستی پوسیده خود خجالت کشید. چرا ناله جانسوز کسی از این همه ی زخم های کاری و بی شمار پیکر وصال از شمشیر دو دم فراق برنمی خیزد؟ نمی‌دانم چرا از وجود این حزن بی پایان ودر این محزونی رو به فزونی و بی سر و سامانی دق نمی‌کنیم.

چرا صدای هق هق مان از طولانی شدن سرانجام داستان سرنوشت جهان بلند نمیشود. کاش در پیام های بی‎زرگانی، کرم مرطوب کننده ای هم برای بهبود و از بین بردن آثار زخم روحی انسان ساخته می شد. کرمی که جای عصاره کلاژن حلزون، آکنده از عطر محاسن آن سردار غریب و محزون باشد.

عجب سوژه اقتصادی بکر و ایده تجاری نابی! کرم حلزون برای بهبود زخم فراق یار محزون. من اما گمان نمیکنم این محصول آن چنان که باید مورد استقبال مردم قرار بگیرد. آخر در رسانه ما زخم های پوستی ارجحیت دارد بر زخم های دوستی.

اما یک صابون عافیت طلبی جهت رفع اضطراب و نگرانی + یک صابون رفع چرک تکلیف از روی دوش انسان! اینها گمان کنم خریدارش بیشتر باشد.

ما در زندگی هر چه مصرف گرا شدیم، بی مصرف تر شدیم. تعارف که باهم نداریم؟ داشتن یک زندگی لوکس، نهایت آمال دنیایی اکثر ما آدم هاست. اینروزها تبلت های تجمل گرایی مثل طبل های تو خالی، صدای مهیبی در خانه های باور ما ایجاد می کنند. امروز همه ی بر تبل تو خالی مصرف گرایی می کوبند. این جا کسی به اندازه وزن غربت خانواده تو، به من تسلیت نمیگوید.

این جا همه ی مرا به صرف دسر دنیا ترغیب می کنند. شرکت های پول پرست جهت «تبرّک» دنیا، هم اندازه قامت تمام اعضای خانه مان اسکناس های بی مصرف و هم وزن خانواده ام به من شمش طلا جایزه می‌دهند.

دیگر خسته شده ام از این سبک زندگی سبک سرانه. از روزمرگی های بی مزه زندگی مان. از مادی شدن تمام دعاهایمان. از عادی شدن جمعه های باورمان. صبح و شام از گرانی گفتن عار نیست برای ما، اما صحبت از فراهم کردن زمینه ظهور تو به زعم همه ی شعار است.

این که دراین گرانی قیمت رانی چند است خیلی مهم است، اما علت غیبت آن یار غائب از چه روست، خیلی نه! آخر مدت هاست که ما فکر و ذکرمان گران تر شدن اجناس مختلف بازار است. اینروزها قیمت آب معدنی هم میتواند اضطراب ما را بیشتر کند، ولی فراموش کرده ایم که به قدر نوشیدن یک لیوان آب خالی هم برای نبود او «عجل الله» اگر بیقرار بودیم و اضطرار داشتیم، حالا دلمان قرار داشت و چشممان منور به نور جمال او می شد.

گله ها دارم از این فاصله هزاران سال نوری. گله دارم از من، تو، او؛ گله دارم از ما، شما، ایشان. بالا و پایین شدن نرخ دلار، یار رابه حاشیه برده در نظرگاه ما. من هرروز باید یادم باشد که به چشمک گندم های مزرعه دنیا، بوسه طمع آلود حواله نکنم.

آه.. قلبم گرفته از این غم. ببین شیطان توی دفتر خط دار پیشانی ام با آن خط بد چه نوشته؟! دلم میـــخواهد سرم را محکم بکوبم به عمود خیمه تنهایی ات.صاحب جمکرانی ترین دشت های پر ابر آسمان، خورشید منظومه نورانی ستاره های کهکشان. آقای غریب ما! هیچ کس حواسش به طول غیبت شما نیست، فکر همه ی درگیر بازار ارز است. همه ی ارز خود میبرند و زحمت شما می دارند.

گاهی می پرسم از خود که دراین بی صاحبی تا کی باید زلف آه رابه سینه چاه رنجوری گره بزنیم؟ چقدر باید راه را گم کنیم تا دوباره بعد از سال‌های مدید، سر از کوچه متروک شما در بیاوریم؟ چقدر ماه را حواله مرداب کنیم تا به بهانه حوائج رایج مان، دعای مان را مستجاب کنید؟ دیشب راننده تاکسی میگفت اگر تو بیایی همه ی مشکلات حل می شود و کار و بار ما هم سر و سامان پیدا می کند.

می‌بینی؟ ما کاری بشما نداریم. ما هم درست مثل کوفیانی که حسین رابه کوفه دعوت کردند، از ظهور و حضور تو در پی گرفتن کره خوشبختی خود هستیم. همه ی چشمشان به دستان معجزه گر و دم مسیحایی توست. هیچ کس منتظر خودت نیست.

دعای فرج برای ظهور تو، من باب رفع حوائج است. ما حتی برای لحظه موعود دیدار، حاجت های بی شمارمان را فهرست کرده ایم. کسی دلش برای دیدن تو تنگ نیست. کسی برای تنهایی تو اشک نمی ریزد. کسی محض خاطر دل شکسته تو خون دل نمیخورد. هیچ کس در پیش خود برای خون لخته های چشمان تو دنبال درمان و فلان چشم دکتر ماهر نیست.

نمی‌دانم، هیچ نمی‌دانم اما انگار فرشتگان خوب میدانستند که آدمیان چقدر نمک نشناسند. شاید شیطان اینروزها را دیده بود که سرکشی کرد و به آدم سجده نکرد. ما همیشه عشق را خیلی ارزان پیش پای هوس هایمان قربانی کرده ایم. یوسف رابه چند من جو پرک شده. علی رابه یک وعده شام در رستوران زنجیره ای معاویه. حسن رابه سکه های طلای تمام بهار اسارت.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

حسین رابه یک دشت گندم و مهدی رابه قیمت یک مشت دلار و چند من آجیل مشکل گشا. ما آن قدر که قیمت بادام و پسته برایمان مهم است، رنج انتظار آن مرد خسته هیچ وقت برایمان مهم نشد. توی فیلمهای این روزهای سینمایی ما، همه ی دنبال گنج هستند. همه ی در راه رسیدن به گنج، دزدی می کنند و دروغ می گویند و آدم می‌کشند.

ما هنوز معنای گنج را دقیقا نمیدانیم. ما گاهی در وسوه های مال دنیا شبها بر اساس قانون، خواب قارون را می‌بینیم که در دل تاریکی، حواله مان می کند به چراغ نفتی. گاهی برای برنده شدن در قرعه کشی شمش طلا، دخیل می بندیم به نرده های بانک ها. گاهی برای استخدام، زیر میز رئیس رابا یک بسته اسکناس طی میکشیم. ما حال مان زیاد خوب نیست..

هر قومی رابه آیتی و وسیله ای آزمودند، امتحان ما شاید این بود که در بازار بورس اوراق بهادار، نامه «من الغریب» یار رابه قیمت ثمن بخس ارزشگذاری و به خریداران عرضه کردیم! ما دارایی مان رابه اندک بهایی معامله کردیم. ما غیبت دلدار رابه قیمت دلار فروختیم، بهمین سادگی، بدون هیچگونه شرمندگی! قیمت دلار که بالا رفت از خاطر بردیم غیبت دلدار را! ما نگران بالا رفتن و دنبال پایین آمدن نرخ دلار و سکه ایم.

ما برای کاهش هزینه های زندگی، به آمدن دلدار شدیدا محتاجیم. ما تا سیب زمینی قیمتش آسمانی باشد، به خوردن نان نادانی قناعت می کنیم. کاری نداریم که ظهور دور است یا نزدیک، مهم آن است که همه ی میدانند «ولی عصر» طولانی ترین خیابان است.

جاده ظهور ناهموار و خیلی طاقت فرساست. هزار و دویست سال نوری، فاصله کمی نیست. این مسیر طولانی و بیابانی، حسابی حوصله هر منتظری را سر می‌برد. بلوار پیامبر اعظم چه خدمتی به مصرف بنزین ماشینمان کرد.

در مسیر قبلی چقدر لاستیک ساییده می شد و اتومبیل استهلاک داشت. دو حلقه لاستیک اینروزها خیلی گران تر ازآن است که آدم برای شوق رسیدن به جمکران بیکران تو، تمام قم را دور بزند. این مسیر جدید خیلی هموار تر و سهل الوصول تر است.

مسیر حرم تا جمکران امسال نزدیک تر شده است، ولی ما هرروز به یک بهانه سرمان گرم می شود و دور می شویم از تو. کاش بزرگراهی هم برای کوتاه شدن فاصله دل ما و قلب شریف تو می شد ساخت. تونلی برای عرض توسل به ضریح چشمان ملتهب و مرطوبت، زیر گذری تا سرداب مقدس به قصد ارسال عریضه های بی شکیبی، رو گذری برای رؤیت هلال ابرویت، پلی برای اتصال خیابان انتظار به صحن و سرای بیکران ظهور!

تا ما ناخوبیم، حضور وی را در خواب هم نمیتوانیم ببینیم. تا ما آماده نیستیم، او نخواهد آمد. تا ما دور هستیم، ظهور نزدیک نیست. من ناامید نیستم، چرا که هیچ وقت اهل خواندن کتاب آیات شیطانی یأس نبوده ام. من با همه ی این حرف ها، مستأجر عمارت امید هستم.

اعتقاد راسخ دارم که این شاهنامه با تمام تلخی، پایانی خوش خواهد داشت. اما بیایید دراین تاریکی، قدر نور را بدانیم و عاشقانه منتظر قافله ظهور باشیم. در دوردست ها سوسوی نوری می‌بینم؛ بیایید دست روی دست نگذاریم و دست بکار شویم. بیایید کاری کنیم کارستان.

کاش کاری نکنیم که دعای فرج هامان بی اثر شود، یا حرفی نزنیم که خدا لج کند با ما، و جایی نرویم که بغض مقدس «عهد»هامان شکسته شود. بیایید آن قدر نخندیم که گریه هامان بی اثر شود، و آن قدر برای چیزهای ناچیز نگرییم که حرمت اشک هایمان بی ارزش شود.

و آن قدر غفلت نکنیم که ما را خواب ببرد و بند را آب. بیایید با اعمالمان برای قلب حضرت آسمان، رعد و برق نباشیم. بیایید پیش از آنکه سیل ویرانگری جاری شود، بر روی رودخانه خروشان هوی نفس خود سد محکمی بسازیم.

نگاه کن؛ آسمان پوشیده از ابرهای باران زاست. صدای گریه ها را میشنوی؟ ابرها مثل یک طفل شیرخواره بیقرار اند. بیایید دعای فرج رابا لهجه ابر و تجوید باران بخوانیم. بیایید دعای فرج رابه سبک باران بباریم.

او ترجمان آیه های بارانی و مهربانی خداست. خدا باران را دوست دارد. پس بیایید دو رکعت نماز نزول باران و ظهور یاران به امامت آسمان بخوانیم و دست به دعا برداریم. دارد باران می بارد… شنیده ای می گویند؟ دعا در لحظه باران مستجاب می شود.

منبع: تحقیقستان

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

موضوع انشا : نامه ای به امام زمان «عج»

به نام خدایی که زمین را از حجت خود خالی نمی کند

درود ، درود من به سلطانی که سالیانی است سلطنش به خاطر سیاهی دلهایی به سالی بعد افتاده است .

درود ، درود من به مولایی که بندگان هم چون مَنَش ، عنان خودخواهی رابه دست گرفته اند و زَرِ دل رابا زَنگاری معاوضه می کنند وخبرندارند درکوچه ها ، دلبری به امید دلی نشسته است.

درود ، درود مولای من بر اُوراق گنجانده تاریخ ورقهایی از آنانی ، که با صورت بی سیرتی صدای رهگذری که ندای آشنا را بر زبان داشت و نوای آشنا رابه گوشهای دل نوا می داد نمی شنیدند ونمی دیدند که یوسف شدن در زیبایی صورت نیست ، بلکه زیبا شدن در یوسف سیرت بودن است و ای آقای من بهانه ی دلم از نوایی است که باید یوسف شد ، و دید که کارد به استخوان اثر نمی کند.

آقای من ؛ هنوز نمی دانم که جمعه ها بها هستند یا بهانه و هنوز نمی دانم که ندبه ها ندا هستند یا نشانه وکُمِیتِ کمیلم که بر سبزه زارهای دل به تندی می تازد ، راه را گم کرده است یا نه آنکه شاه راه را می داند و به بیغوله می رود و هر جمعه که می گذرد سر در زندان می گذارم ودر زندان دل خویش ، با زنده ای زمزمه می کنم .

ای آقای من و ای مولای ، زبان ، بهانه ای دوباره از امام زمان خویش دارد و ای شهسوار شبهای بدون سحر ، و ای مونس همدم یتیمان بدون پدر ، ای آقای من جاده ی سبز انتظار با استقبال دلهایی همراه است که کُمِیتِ کمیلشان لنگ می زند و نوای ندبه شان دلی رابه چنگ نمی زند.

آقای من ، مهدی من ، دوست دارم در سرزمین دل خبر از آشنایی گیرم که با او آشتی کنم و بگویم که دگر گناه نمیکنم ، حرام را نگاه نمی کنم ، پا به هرجایگاه نمی کنم و پناه به هر پناهگاه نمی کنم .

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

ای آقای من و ای سیدِ من ، حق داری ، ادعای شیعه شیفتگی می زنیم و حرم ، و پاکی دل راکه جای نامحرمان نیست به هر نامحرمی ، محرم می کنیم و با خبرداری ، خود رابه بی خبری می زنیم ، و پاکی دل راکه قدوم انتظار ، باید محرمش باشد به هر ناشایستی ، شایسته می پنداریم و با این حال ، باز می گوییم ؛ منتظرت هستیم .

ای مولای من و ای سرور من ؛ انتظار ، واژه ای است که دل رابه انقلاب وا می دارد ، که در برابر ابلیس ها و وسوسه های درونی بپا می خیزد و نشان می دهد انتظار ، واژه ای است پاک و مقدس و مدال و تاج و تختی بی مانند که فقط منتظر ، می تواند ازآن بهره ببرد .

ای مولای من ، می دانم اگر علم عشق را برپا می کنی و باز دلت را اَلمِ می کنی و ما باز پاکی دل رابه ناپاکان می سپاریم ، و به روی خود نمی آوریم که می بینی و می دانی احوالمان را ، و تو خودرا مدهوش می کنی .

ای آقای و مولای من ، این صخره های گناه ، دل رابه سُخره می گیرند و شمیم انتظار راکه جز بر منتظران ، شادابی و طراوتی ندارد ، به باد وزانی تشبیه می کند که از سرزمین خزان می وزد.

ای آقای من و ای مولای من ، جویبار اشک ، دیگر دریا را می طلبد که شاید امید رمیده ی دل غایبی ، بشکسته و به ناخدای دریا برسد و بگوید جویبار هم به دریا می ریزد ، و عطر یار را از سرزمین آشنایی به مشام جان برساند .

ای آقا و ای مولا ، خوب شدن و با تو بودن سرمایه می خواهد ، که سرزمین دل به دنبال آن است ، ولی هرکجا که می نگرد از عطشناکی خود به سرابی می رسد و باز تشنه تر از قبل به امیدی ، دوباره می گردد و اما نمی داند این سرمایه کلمه ای است که عشق تو را در درون خود گنجانده است.

ای آقا و مولای من ، می دانم دیدن این چنین یوسفی ، دل یعقوبی را می خواهد که با نابینایی چشم ، با روشنی دلی ، پر نور بگردد و کنعانی می خواهد تا نسیم بوی یوسف را از سرزمین های دور بر مشام آن پیر کنعان برساند و بگوید که انتظـار ، کلیدِ برگشت یوسف به شهر کنعان بُوَد.

ای آقای من و ای مولای من ، پنجره دل رابه سوی خورشید انتظار باز می کنیم ، تا شاید خبری از آشناترین ، آشنای هستی ، که در دل سیه و تاریک ما گمشده است ، دریابم و ندایی راکه از موزیک خوش ندبۀ جمعه ها ، با مضمونی با ذکر « یابن الحسن یابن الحسن » است به تو هدیه کنم .

ای آقا و مولای من ، چشمانم بهانه می گیرند ، که چقدر به جاده ی انتظار نگه کردیم و هرروز از نسیم دل خبر زآشنا گرفتیم و خیره شدیم ، بازهم جز آن نسیم که خبری از انتظاری دوباره داشت ندیدیم .

ای آقای من ، ای مولای من و ای شادی دُوران ها و آرزوی دل مؤمنان ، جمعه را میعادگاهی می دانم که وعده یار درآن میعادگاه به تحقق می پیوندد .سلامتی و تعجیل در امر فرج یوسف زهرا -عج- «صلوات»

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

موضوع انشا زندگینامه امام زمان «عج» | ولادت حضرت مهدی

نام پدر و مادر امام زمان «ع»:

نام پدر این بزرگوار امام حسن عسکری «ع» پیشوای یازدهم و نام مادر گرامیشان نرجس خاتون «س» می باشدکه ایشان بنا بر روایات یک شاهزاده رومی بودند و درخواب با امام حسن عسکری «ع» آشنا شده و مسلمان می‌شوند . امام زمان تنها فرزند امام حسن عسکری «ع» می باشد

مقام و منصب :

ایشان معصوم چهاردهم و امام دوازدهم شیعیان هستند

تاریخ ولادت :

یکسال و یک ماه پس از ازدواج امام حسن عسکری «ع» و نرجس خاتون امام زمان بدنیا می‌آیند حضرت ولی عصر «ع» بنا بر بیشترین روایت روز جمعه نیمه شعبان 255 هجری قمری متولد شده اند.

جالب است بدانیم او پیش از آفتاب چشم به این جهان گشود، تا همیشه آفتاب را پشت سر قرار دهد شب این میلاد خجسته را «شب برات» و «شب مبارک» و «شب رحمت» خوانند. شیخ صدوق درکمال الدین نقل می کند نرجس خاتون روزی مشاهده می کند که نوری وارد بدن او می شود و به امام حسن عسکری موضوع را گزارش می کند و امام وی را نوید به بارداری امام زمان میدهد و می فرماید : پسری می آوری که نامش محمد است و پس از من ، جانشین من خواهد بود.

نرجس ، عروس فاطمه ، شد مادر صاحب زمان در مهد نور ، مهدی ظهور آیینه حق شد عیان پس میلادش روزجمعه نیمه شعبان 255 هجری است چون پدرش وفات کرد او 5 ساله بودو معروف بین علماء نیز همین تاریخ است و کسی دراین جهت اعتراضی نکرده مگر کلینی در کافی و صدوق در کمال الدین و شیخ طوسی در الغیبه که این سه بزرگوار یک مرتبه سال 255 و بار دیگر 256 نوشته اند اما هرسه بیشتر سال 255 هجری را قبول دارند.

برای ولادت ایشان تاریخ های دیگری هم ذکر شده علت این که در تاریخ تولد ایشان عده ای اختلاف دارند ممکن است بدلیل پنهان نگه داشتن تولد آن امام بوده باشد بنابر این اصل ولادت مهدی جزء مسلّمات تاریخ است ودر این تاریخ بین علما و محدثان و علمای فریقین هیچگونه اختلافی نیست.

شهید اول درکتاب دروس از امام جعفر صادق روایت کرده که آن حضرت فرموده اند : درشبی که قائم آل محمد «ع» متولد گردد هرمولودی متولد شود با ایمان است و اگر در زمین شرک متولد گردد، خداوند به برکت وجود امام، وی را به سرزمین ایمان منتقل خواهد کرد

پس بنابر مبنای معروف حضرت پس از شهادت جدگرامیش ، امام هادی «ع» حدود یکسال بعد ، متولد شده است یعنی حدود یک ماه از حکومت مهتدی عباسی گذشته ، زیرا مهتدی یک شب به آخرماه رجب مانده به حکومت رسید و تولد امام «ع» نیمه شعبان است.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

مدت عمر شریف امام زمان «ع»

از سال 255 تاکنون
سال به امامت رسیدن و سن ایشان در آن هنگام :
سال به امامت رسیدن 260 هجری و سن شریفشان درآن هنگام 5 سال است

دوران زندگی

از تولد تا غیبت:

حضرت مهدی«عج» پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام دراین دوره انجام دادند این بود که امام مهدی «عج» رابه بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.

غیبت صغری:

پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام درسال 260 قمری دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 قمری ادامه پیدا کرد. دراین دوره حضرت مهدی «عج» از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.

نواب اربعه :

1. ابو عمرو عثمان بن سعید عَمری

منابع شیعه اطلاعات کمی در مورد زندگی دو نایب اول امام زمان به ما میدهند. عثمان ادعا می نمود که فرزند حسن عسکری رابه چشم دیده بود. او وکیل حسن عسکری بوده است. به اعتقاد کنونی شیعه? عثمان بن سعید مستقیماً توسط حسن عسکری به نیابت تعیین شده بود? هر چند چنین پیداست که تعیین وی به طور رسمی نبوده است

او سازماندهی شیعیان سامرا رابه عهده داشت. در زمان حسن عسکری، عثمان پول از شیعیان عراق به شیعیان سامرا «که تحت بازرسی شدید عباسیان بودند» میرساند. عثمان کسی بود که بعد از مرگ حسن عسکری مراسم خاکسپاری وی را سازمان دهی کرد

2. ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید

محمد همراه پدرش عثمان بن سعید وکالت حسن عسکری را بر عهده داشت. از دیدگاه کنونی شیعه محمد چهل سال وکالت را عهده دار بودو طی این مدت وجوهات شیعه را تحویل میگرفت و توقیعاتی از جانب امام به آنان می داد. وی سرانجام درسال 305 قمری درگذشت.

3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی

به گفته شیخ طوسی شروع نیابت نوبختی به سال 306 هجری قمری بود. او توقیعاتی را منتسب به امام زمان ارائه می‌کرد و به پرسش های علمای قم پاسخ می داد. چنین بنظر میرسد که حسین بن روح نوبختی بیش از نواب پیشین نزد شیعیان هم عصرش شناخته شده بود.

حسین بن روح توانست بعنوان تنها نائب زمان خود توسط شیعیان پذیرفته شود و خاندان نوبختی تأثیر غالبی بر جامعه شیعیان و علما داشتند.حسین بن روح همچنین کوشید تا غیبت را علاوه بر توجیه براساس حدیث با رویکردی عقلی نیز توجیه نماید.

حسین بن روح علاوه بر آنکه در بین شیعیان بغداد از موقعیت اجتماعی خوبی بهره مند بود، در بین دستگاه خلافت عباسی بخصوص آل فرات نیز از نفوذ و احترام قابل ملاحظه ای برخوردار بود.

در دوران حسین ابن روح، ابوجعفر محمد بن علی الشلمغانی «اعدام شده درسال 322/ 933» دستیار حسین روح و مامور او در بغداد ادعا کرد که او سفیر واقعی و برحق اوست و البته او بعدا به طور کلی قضیه وجود امام غایب را انکار کرد.

همچنین منصور حلاج نیز از کسانی بودند که به مخالفت با نیابت حسین ابن روح پرداخت و هردو خشم شیعیان آن زمان را بر انگیختند و با نفوذی که خاندان نوبختی داشتند، توسط دولت عباسی اعدام شدند.

4. ابوالحسن علی بن محمد سمری

از دیدگاه تاریخی تنها در زمان خاندان نوبختی بود که نواب مورد پذیرش عموم شیعه بودند و نظارت شیعیان را در دست داشتند. در زمان علی بن محمد این نظارت دوباره از بین رفت و مورد پذیرش عموم شیعه ها نبود. با مرگ سمری درسال 329 دوران موسوم به غیبت کبری شروع شد.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

دوره غیبت کبری :

این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت دراین دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

دوره حکومت :

پس از ظهور، امام زمان «عج» بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.

بهترین انشا درباره نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) |انشا نیمه شعبان: موضوع انشا تولد امام زمان

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اندوه