چاره بحران، آشناکردن کودکان با کتاب است
آرمان- گروه ادبیات و کتاب: غلامرضا امامی، (۱۳۲۵-اراک) از نویسندگان و مترجمان باسابقه است که در دو حوزه ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال بیش از هفتاد عنوان کتاب از او تاکنون منتشر شده...
آرمان- گروه ادبیات و کتاب: غلامرضا امامی، (۱۳۲۵-اراک) از نویسندگان و مترجمان باسابقه است که در دو حوزه ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال بیش از هفتاد عنوان کتاب از او تاکنون منتشر شده است. امامی در مقطعی مدیریت انتشارات کانون پرورش فکری کودک و نوجوان را نیز بهعهده داشته است. از آثار شناختهشده وی «عبادتی چون تفکر نیست» و «فرزند زمان خویشتن باش» برنده جوایز جهانی جشنواره لایپزیک، ژاپن و کتاب برگزیده یونسکو شده، «سه قصه» اومبرتو اکو هم جایزه کتابهای برتر کودک و نوجوان را دریافت کرده و قصه «آی ابراهیم» نیز برنده جایزه شورای کتاب کودک، که چاپ پانزدهم آن در بیش از 300هزار نسخه منتشر شده است. دیگر ترجمههای امامی آثاری از نویسندههای برجسته ایتالیا و عرب را شامل میشود.
از کتابهای جدید و تجدید چاپیتان بگویید.
از آثار جدید، میتوانم به «پینوکیو» اشاره کنم که از متن اصلی برای نخستینبار با مقدمه دو استاد ایرانشناس ایتالیایی، پرفسور پیه مونتسه و ماریو کاساری منتشر شده. و این آثار از ایتالیایی: «ماهیها همیشه بیدارند» از اری دلوکا، «گفتوگوها» از اوریانا فالاچی و «ماهیسیاهه» از لئو لئونی. از ترجمههای عربی مجموعهداستان «رعد» از زکریا تامر، و از کتابهای تالیفیام قصه «آی ابراهیم» برای نوجوانان که چاپ پانزدهم آن با 300هزار نسخه منتشر شده است.
شما بهعنوان نویسنده و مترجم باسابقهای که سالهاست مینویسید و ترجمه میکنید، چه چیزهایی برایتان در نمایشگاه کتاب حائز اهمیت است و چه چیزهایی ناخوشایند؟
نمایشگاه کتاب فرصتی است برای دیدار با تازهترین کتابها به فارسی و احتمالا دیگر زبانها. آنچه برایم ناخوشایند است این است: سردرگمی میان کتابهای تازه، و کتابهای چاپ سالهای گذشته. پارسال پیشنهاد کردم که بهتر است همه ناشران همچون همه نمایشگاههای بینالمللی کتاب، کتابهای تازه را در قفسهای جداگانه به نمایش بگذارند تا از اتلاف وقت بازدیدکنندهها و تجمع و تردد بیسود و خستهکننده جلوگیری شود.
از خاطرههای تلخ و شیرینتان در طول سالهای برگزاری نمایشگاه کتاب برایمان بگویید و از تجربه نمایشگاه جهانی، اگر تا به حال در آن شرکت داشتهاید.
بهترین خاطرهام دو سال پیش آشنایی با کارگری بود به نام احمد، که زندگی پرتبوتابش را نوشته بود و با دستهای پرچین و چروکش کتابش را میفروخت. خاطره تلخم از نمایشگاه شهر آفتاب پارسال است که نمیدانم از چه روی با بُعد مسافت و فاصلهای طولانی از مرکز شهر، این نمایشگاه برپا شد. پیادهرویها و ریزش باران از چادرها و بستن نمایشگاه را از یاد نمیبرم. از یاد نمیبرم که از سقف نمایشگاهی که مهمان ویژه آن ایتالیا بود، باران ریزش کرد. خدا را شکر که در غرفه کودکان و نوجوانان بر اثر نفوذ باران برقگرفتگی به وجود نیامد و نمایشگاه کتاب قربانی نداد. سالهاست که در نمایشگاههای کتاب بولونیا و فرانکفورت حضور مییابم. و نیز بازدیدی از نمایشگاههای دیگر آسیایی و عربی داشتهام. در نمایشگاه آلمان دو روز اول به ناشران، نویسندگان، ویراستاران و تصویرگران اختصاص دارد و روزهای دیگر به عموم مردم. از یاد نبریم که نمایشگاههای کتاب با فروشگاه کتاب دو مساله جداست. برای پیشگیری از حضور انبوه دوستداران کتاب پیشنهاد میکنم که در فرصت ایام نمایشگاه، تنها به ناشران عمومی و خارجی بسنده شود و در فرصتهای دیگر نمایشگاههای کودک و نوجوان و آموزشی برپا شود.
از بین کتابهای خودتان، کدامیک را پیشنهاد میدهید؟ و اگر بخواهید از نویسندهها و مترجمهای دیگر هم کتابی پیشنهاد بدهید، چه کتابی؟
همچون پدری از تولد آخرین فرزند، خوشحالم. آخرین کتابم «رعد» نوشته چهره بزرگ ادبیات عرب زکریا تامر که سالهاست در آکسفورد زندگی میکند. و «گفتوگوها»ی اوریانا فالاچی در نشر افق، مجموعه «ماهیسیاهه» از لئو لئونی در نشر بهنگار، «قصهها» از غسان کنفانی در نشر روزبهان. از میان کتابهای دیگران، «از ما نیست» نوشته علی دیزایی ترجمه نگار کریمی را سخت میپسندم. این کتاب روایت زندگی مستند یک نوجوان ایرانی تا فرماندهی پلیس انگلستان است و شرح ماجراهای جذاب و جالب و تلخ و شیرین اوست. برای نوجوانان هم مجموعه قصههای «ماکاموشی» در نشر هوپا را پیشنهاد میدهم.
و پرسش آخر: حالِ کتاب در این روزگار چطور است و پیشبینیتان از آینده کتاب چیست؟ به کدام سمت میرویم؟ و اینکه چه کارهایی میتوانیم بکنیم که کتاب، در این وضعیت بحران مخاطبی که رنج میبرد، حالش بهتر شود؟ یا به بیانی دیگر، دولتها چه کاری میتوانند بکنند؟ آیا این بحران، از خود دولتها ناشی میشود؟
با امید زندهایم. در ایتالیا میگویند امید تنها حس قبل از مرگ است. با آمدن رادیو، تلویزیون، اینترنت، فضاهای مجازی و... برخی غروب کتاب را رقم زدند، و از غربت کتاب سخن گفتند، اما به قول اومبرتو اکو، کتاب سرفراز بیرون آمده و ما را از کتاب گریزی نیست. بحران کتاب در ایران چارهاش آن است که بچهها را -حدود دوازدهمیلیون دانشآموز داریم- بیشتر با کتاب آشنا کنیم. اگر حداقل هنگام نامنویسی هر محصلی (بدون اجبار و بخشنامه) یک کتاب به کتابخانه هدیه کند، کشتی توفانی کتاب به ساحل خواهد رسید.