دیباچه


دیباچه

جُنبیده ی چه دانستنم از دیباچه رگِ پیشرانه که در یادمانی فرود آمدنم، خاموش از بینش دَمی چمباتمه ای از کامِ خون هستی به از آن تِیل پالایش در انجامِ آغازی پنهانی؛ که همزاد کانوپیک ستاره اییشاعر:بابک رضایی آسیابر

جُنبیده ی چه دانستنم
از دیباچه رگِ پیشرانه
که در یادمانی فرود آمدنم،
خاموش از بینش
دَمی چمباتمه ای
از کامِ خون هستی
به از آن تِیل پالایش
در انجامِ آغازی پنهانی؛
که همزاد کانوپیک ستاره ایی زمین من نیست؟
در شبانه تاختگاه اردیبهشتی
دیده گذر به چشمان انگبینی
که زنبور کندوهایش مُردنی نیست؛
به خون ماهرخِ ماهور بیست
شاید توان دیگری که نیست؟
رهایی از دگرآزاری زیستی
که بر منِ پیکرآلود چیستی!
هزاران دَمِ رنجورساز امروزی؛
به گرایشِ خنده خریش وار نخست دوبارگی نیست؟!
چشمانی از نگاه یار نگرش
درخشش ماه گونه ی یگانه
که به جام جهان نما درآویخته
سیماب آشنایی به نیایش نشسته؛
به دوری یک پلک نیمه شب چهارده دیگری نیست.
13 اردیبهشت 1397- کرج- سروده : بابک رضایی آسیابر
تیل :نقطه
بیست= آزاردیده و زیان یافته
خنده خریش:مسخره
کانوپیک: به کوزه های که سر آنها بیشتر به ینگ(شکل) انسان و حیوان بوده مصریان باستان هنگام مومیایی کردن پیکرها اندام درونی مانند:مغز، جگر، شش، معده و روده را بیرون آورده ودر آنها می نهادند...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


کنایه معاون رئیسی به ادعای یک رسانه عربی