تقاص


تقاص

روبه رویم شکسته آیینه چهره ام را هراس می گیرد عاشقی را که پس زدم دارد با دلم هی تماس میگیرد گم شدم در میان جمعی که سایه به سایه دشمنم هستند این وسط یک نفر سراغت را ازمن بی حواس می گیرد درشاعر:مریم ناظمی


روبه رویم شکسته آیینه
چهره ام را هراس می گیرد
عاشقی را که پس زدم دارد
با دلم هی تماس میگیرد

گم شدم در میان جمعی که
سایه به سایه دشمنم هستند
این وسط یک نفر سراغت را
ازمن بی حواس می گیرد

در سرم جنگ بی سروپاییست
که تو را هم به توپ می بندد
چشمهای همیشه مغرورت
حالت التماس میگیرد

باغبانم شدی و با ترفند
هستی ام را تباه تر کردی
گل بی رنگ و روی احساسم
دست دردست داس میگیرد

می گریزی که دورتربشوی ؟
عطر من را چکار خواهی کرد؟
پای هرکس که باز شد اینجا
دامنش بوی یاس میگیرد

با تظاهر به شاعری کردن
ماجراهای مبهمی گفتم
سوژه های نگفته ام انگار
از خودم اقتباس میگیرد

آخرین عکس یادگاری را
پرت کردم کنار آیینه
خاطرات لجوج و بی رحمت
بی خود از من تقاص می گیرد

#مریم_ناظمی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس های جنجالی و برهنه سارا و نیکا در استخر مختلط