لیست ضرب المثل های حرف ر به همراه معنی
راه باز است و جاده دراز، رفت آنجا که عرب نی انداخت، روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد، روزی افتاده دست قوزی و... بخشی از پرکاربردترین ضرب المثل های فارسی و ایرانی هستند که با حرف ر شروع میشوند. با داستان، طرز استفاده و معنی این ضرب المثل ها همراه ستاره باشید.
فهرست انواع ضرب المثل که با حرف ر آغاز میگردند
راه گم کردی؟ به عنوان گله یا تعجب به کسی که پس از مدتها پیدایش شده و نزد کسی برود میگویند.
راه باز است و جاده دراز
مانعی برای رفتن وجود ندارد، معمولاً در مواقع قهر و یا هنگامی که کسی نصیحت و ممانعت برای عدم انجام کار ناصلاح را بپذیرد، به طرف مقابل میگویند.
رَب و رُب را یاد کردندر رنج و سختی شدید قرار گرفتن، با ناراحتی و مشقت فراوان مواجه شدن.
رحم خوب است اگر در دل کافر باشدسفارش و تمجید از رحم و مرّوت و مهربانی.
رخت بعد از عید به درد گَل منار میخوردچیزی یا کمکی که بعد از موقع لزوم بدست آید و به موقع و به جا نباشد دیگر به درد نمیخورد.
رستم است و همین یک دست اسلحهنظیر: امامزاده است و همین یک قندیل.
رطب خورده منع رطب چون کند؟کسی که دیگری را نصیحت کرده و از انجام کاری باز میدارد اما خود رعایت نکرده و آن کار را انجام دهد مسلماً نصیحتش بیاثر خواهد بود.
رفت آنجا که عرب نی انداختجای نامعلوم و ناشناخته، کسی که در مکان نامشخصی غیب یا گم شده و یا از بین رفته باشد.
رفتنش با خودشه آمدنش با خداکسی را که از زمان بازگشتش بیاطلاع باشند میگویند.
رگ خوابقلق و لمِ و خلق و خوی که از آن طریق بتوان در کسی نفوذ کرد و او را در اختیار گرفت.
رنگ رخساره خبر میدهد از سرّ ضمیرچهره و رنگ و رو و سر و وضع شخص نشان دهندة احوال درونی اوست (مثلاً رنگ زرد نشان دهندة کسالت و بیماری است، رنگ سرخ نمایانگر خجالت و یا عصبانیت و یا بیحوصلگی و نامرتب بودنش گویای آشفتگی و پریشان حالی اوست).
روت نمیشه غربیل بگیر جلوتبه مسخره به کسی میگویند که از انجام کاری یا رفتن به جایی و یا در بیان مطلبی بیمورد و بیدلیل خجالت بکشد.
رو دست خوردنفریب خوردن.
روده بزرگه روده کوچیکه رو خوردمبالغه برای نشان دادن شدت گرسنگی.
روده درازی کردنپر حرفی و پر چانگی.
رو راستیصداقت و یکرنگی.
روز از نو روزی از نو
به صورت اول در آمدن و بازگشتن به حالت نخست. تکرار کاری را از اول.
روزه شک دار گرفتنکاری را از روی شک و تردید انجام دادن و چندان به نتیجهاش مطمئن و امیدوار نبودن.
روزی افتاده دست قوزیهنگامی که یار اختیار معاش دست نالایق یا ناشی بیفتد.
روزی دست خداسترزق و روزی و مقدار آن را خداوند معین میکند و هیچ آفریدهای را بینصیب نمیگذارد.
روزی مهمان پیش پیش میآیدنباید از آمدن میهمان ناراحت شد چون بنا بر عقیده مسلمانان، رزق و روزی معین خود را به همراه میآورد و یا حتی قبل از آمدنش روزیاش میرسد.
روغن ریخته را نذر امامزاده کردنبخشیدن مال یا چیزی که از دست رفته یا به درد نخور و غیر قابل استفاده باشد، بخشش چیز به هدر رفته.
رو که نیست سنگ پای قزوینهپر رویی و وقاحت.
روی پای خود بند نشدناز فرط شور و شوق آرام و قرار نداشتن.
روی پر قو خوابیدهکسی که در ناز و نعمت و در آسایش و راحتی خیال به سر میبرد.
روی دست کسی زدن (بلند شدن)از کسی پیشی گرفتن، به رقابت با کسی برخاستن.
روی یک آجر صد چرخ میخوردشخصی بسیار فعال و پر انرژی که با امکانات کم کارهای مختلفی را انجام میدهد.
ریش گرو گذاشتنغیرت و شرافت و مردانگی را گرو گذاشتن و ضمانت کردن.
ریش و قیچی را دست کسی دادناختیار تام و کامل در مورد چیزی یا کاری به کسی دادن.
ریگ به کفش داشتنکسی که به همانگونه که ظاهرش نشان میدهد نیست و عیب و علت و خلاف و ناخالصی در کار یا نیتش وجود دارد.
سایر ضرب المثلهای فارسی و ایرانی به ترتیب حروف الفبا:
الف | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ |
ر | ز | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف |
ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |