روزی روزگاری... طهرون/ قصه «فرمون» و گرمابه نواب و گردشگران
هما حاصلی فرمونفرمون که میگفتن این بود؟ یک عبارت؛ یک جمله ساده؛ اما تداعیکننده خاطرهای جانبخش. ...
هما حاصلی
فرمونفرمون که میگفتن این بود؟ یک عبارت؛ یک جمله ساده؛ اما تداعیکننده خاطرهای جانبخش.
کلمات جان دارند، روح دارند و وقتی با هنر عجین میشوند، بر دل مینشینند و رنگ جاودانگی میگیرند.
نوستالژی مقوله غریبی است؛ مقولهای که آدم را وسط گذشته و حال ویلانسیلان میکند. شادت میکند، غمگینت میکند، دلت با آن غنج میزند و اشکت درمیآید ولی ته تهش حالت خوب میشود. اصلاً گاهی تو را وامیدارد که بروی سفر. باور میکنید این حس شورانگیز چقدر حال صنعت گردشگری دنیا را هم خوب کرده است؟ فیلمهایی که با دیالوگهای ماندگار و لوکیشنهای جذاب خود الهامبخش سفر میلیونها گردشگر در 5 قاره جهان شدهاند. آنقدر که پژوهشی در انگلستان نشان داده است که از هر 10 بریتانیایی، 8 نفر ایده سفر تعطیلات خود را از فیلمهای سینمایی میگیرند و از هر 5 نفر، یک نفر به لوکیشن نشان دادهشده در فیلم موردعلاقهاش سفر میکند.
در سال ۱۹۹۳ نیز از هر 6 بازدیدکننده از ایرلند، بیش از یک نفر بیان کردهاند که فیلمی سینمایی، زمینهساز بازدید آنها از این کشور بوده است. راسته «امامزاده یحیی(ع)» در تهران از این دست اماکن است؛ خیابان ری نرسیده به خیابان مصطفی خمینی با نام قدیم عودلاجان. محلهای که یکی از فیلمهای مشهور سینمای معاصر ایران در آن فیلمبرداری شد. فیلم «قیصر» که طی 9 سال اکران خود بیش از نیمی از تهران آن را دیدند و دیالوگهای ماندگارش با محله عودلاجان، نوستالژی بسیاری از ایرانیها شد. عودلاجان زمانی یکی از تفریحگاههای قدیم تهران بود و برای خودش بروبیایی داشت. بیشتر اهالی وجببهوجب این محله را با نام فیلم قیصر میشناسند. آنها که بارها فیلم را دیدهاند، بهراحتی میتوانند بعد از۴۰ سال کوچههای محله را تشخیص دهند.
دیروز «فرمون» قصه قیصر روی دست هزاران نفر از ایرانیان هنردوست به سوی خانه ابدیاش بدرقه شد و در قاب خاطرات این سرزمین آرام گرفت. عودلاجان ماند و حمام نواب و فرمون و گردشگرانی که میآیند و میروند و صداهایی که در گوششان زنگ میزند. یادش بخیر و روحش شاد هنرمند محبوب سینمای ایران ناصر ملکمطیعی
از امامزاده به سمت بازارچه که حرکت کنید، مغازه برادران آبمنگل را میبینید که حالا تبدیل به سوپرمارکت شده است. بعد میرسید به قهوهخانهای که به یک رستوران تغییر کاربری داده است. قصابی فرمان که زیر بازارچه بود، برقرار و پابرجاست و هنوز هم قصاب سبیل از بناگوش دررفتهای آنجا ایستاده و ساطور میزند.
جالب اینکه به حمام نواب که میرسی، با همان بنا و با همان سردر سر جایش ایستاده است. حمام هم مثل اغلب حمامهای قدیمی تبدیل به موزه شده؛ جایی که قیصر، کریم آبمنگل را در آن خلاص کرد. آوازه این فیلم سبب شهرت حمام نواب شد. البته مدتی هم این حمام بهعنوان حمام قیصر شناخته میشد که همین عامل، زمینه توجه به حفظ و مرمت بنا را بهدنبال داشت. محله عودلاجان که در محور تاریخی، فرهنگی و تجاری امامزاده یحیی(ع) قرار دارد، اکنون نامی شناختهشده برای گردشگران تهران است. این محله در سال ۱۳۸۵ هجری شمسی در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.
آدمها و قصههایشان نوستالژی میسازند. خودشان میروند و یادشان جاودانه میماند؛ مثل قاب عکس عزیزی که گوشه طاقچه مانده و هر از گاهی میروی غبار را از رویش پاک میکنی و زل میزنی به چشمهایش و گم میشوی میان داستانی که دیگر از سر گذشته است. دیروز «فرمون» قصه قیصر هم روی دست هزاران نفر از ایرانیان هنردوست به سوی خانه ابدیاش بدرقه شد و در قاب خاطرات این سرزمین آرام گرفت. عودلاجان ماند و حمام نواب و فرمون و گردشگرانی که میآیند و میروند و صداهایی که در گوششان زنگ میزند. یادش بهخیر و روحش شاد؛ هنرمند محبوب سینمای ایران، ناصر ملکمطیعی.