در این دوران شاهد حضور و البته تقابل گرایشهای مختلفی در خصوص مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و البته مذهبی هستیم. نسل جدیدی که به واسطه تحصیل در فرنگ، با عنوان تجددخواه شناخته میشدند، عقاید متفاوتی داشتند. در این میان اکثر این افراد به عنوان مصلح اجتماعی محسوب میشدند ولی برخی همچون احمد کسروی خود را فراتر از یک نویسنده و تجددخواه مطرح کردند و با طرح مباحث انحرافی در حوزه دین اسلام و البته مذهب تشیع، به دنبال تأسیس یک فرقه کاملا گمراه برآمدند که البته در این مسیر، مورد حمایت حکومت نیز قرار داشتند. کسروی که در ابتدا خود نیز روحانی بود، پس از تحصیل علوم جدید در مدرسه آمریکایی، بهکلی تغییر موضوع داد و پس از به کنار نهادن لباس روحانیت، به شدت ملیگرا و ناسیونالیست شد.
وی تنها راه برون رفت ایران از شرایط عقبماندگی و حرکت در مسیر توسعه را ملیگرایی، کنار گذاشتن اعتقادات مذهبی و بهخصوص شیعهگری و مبارزه با خرافات اعلام کرد. در کنار وی، روحانیون دیگری از جمله "شریعت سنگلجی" و البته "علیاکبر حکمیزاده" که هر دو این افراد نیز از روحانیون بنام بودند، تحت تأثیر نظرات کسروی قرار گرفتند.(1)
سؤالات 13 گانه حکمی زاده طوری طرحریزی شده است که از منظر خواننده موضوعات مهم و قابل تأملی محسوب میشود ولی با مطالعه دقیق این جزوه، مشخص میشود که طرح این سؤالات تنها برای گمراهی بوده است زیرا در جای جای این جزوه، شاهد توهین به دین اسلام و به خصوص مذهب تشیع و ترویج فرقه وهابیت هستیم. همین مسئله باعث شد که حکومت پهلوی پس از انتشار کتاب، حکمیزاده و البته کسروی را مورد حمایت جدی خود قرار دهد.
امام معتقد بود رضاشاه به خوبی میدانست که اگر گلوی اینها را به سختی فشار ندهد، تنها کسی که با مقاصد مسموم او طرفیت کند و با رویه هایی که می خواست برخلاف نفع مملکت و صلاح دین اتخاذ کند، مخالفت نماید، آنها(علما) هستند.
دقیقا یک سال پس از انتشار این جزوه از سوی حکمیزاده و در شرایطی که تقریبا هیچگونه پاسخ روشنی از سوی مراجع و علما به سؤالات مطرح شده در این کتاب داده نشده بود، امامخمینی اقدام به تألیف کتاب «کشفالاسرار» نمود. این کتاب در سال 1323 و برای پاسخدهی به شبهات مطرح شده از سوی حکمی زاده منتشر شد و به طور کلی در شش گفتار مهم شامل: توحید، امامت، روحانی، حکومت، قانون و حدیث و در مدت زمان شصت روز به رشته تحریر درآمد.
کشفالاسرار
این اثر در حدود 44 سالگی در پاسخ به رساله «اسرار هزار ساله» علی اکبر حکمی زاده (منتشره در سال 1322 در 38 صفحه) به رشته تحریر درآمد. حکمی زاده در جزوه خویش علاوه بر طرح شبهاتی نسبت به مذهب تشیع و اهانت و تبلیغات سوء علیه روحانیت، درباره مسائل حکومتی اسلام نیز اظهار نظرها و خرده گیرهای نموده بود. امام پس از مشاهده این جزوه انحرافی دو ماه درس های خود را تعطیل نمودند تا در اسرع وقت پاسخی مناسب برای آن فراهم و از حریم روحانیت و تشیع دفاع کنند.حاجت خواستن از پیغمبر و امام
در پرسش مربوط به جایز بودن حاجت خواستن از پیغمبر و امام و تلقی آن به عنوان شرک، امام معتقدند که اگر حاجت از پیغمبر و امام و یا هر موجودی غیرخدا باشد و او را مستقل در برآوردن حاجت بدانیم، این عمل شرک است. اما اگر به این عنوان نباشد شرک نیست. سپس امام با ارائه ادله و آیاتی از قرآن همچون آیه 28 سوره نمل، عنوان می کند که اگر مطلق حاجت خواستن از کسی (اعم از مرده و یا زنده) شرک بود، باید یکسره جهانیان مشرک و بنیاد جهان بر شرک ریخته شده باشد.(2)امام بعد از اثبات این موضوع به نظر فلاسفه یونان همچون سقراط و افلاطون و نیز فلاسفه اسلام مانند ابوعلی سینا، سهروردی و... پیرامون این موضوع و نیز بقای روح می پردازد. امام در پاسخ به شبهه حکمی-زاده که سجده بر خاک و یا قبر را مورد تردید قرار داده بود، پاسخ می دهند که اگر سجده به تربت یا خاک دیگر به عنوان اینکه آن یا صاحب آن خداست، باشد، کسی که عبادت قبر یا صاحب قبر میکند مشرک و کافر است ولی اگر برای خدا و امر در راستای عبادت خدا باشد، شرک نیست.
در موضوع ساختن گنبد و بارگاه و شرک بودن آن نیز امام این فعل را در صورتی که به قصد بت پرستی صورت گیرد، مصداق بارز شرک می دانند و معتقدند در صورتی که این عمل برای ادای احترام یا حتی به قصد عبادت خدا باشد شرک نیست. امام در اثبات این موضوع نیز به قرآن و آیات آن استناد کرده و به رد نظر حکمی زاده مبنی بر شرک بودن ساخت بارگاه و گنبد می پردازد. امام از این منظر به رد و ابطال آراء وهابیون، به خصوص آراء و افکار محمد بن عبدالوهاب و ریشه افکار وهابیون در نزد ابن تیمیه نیز پرداخته و حکمی زاده را متأثر و پیرو افکار و اندیشه های وهابیون معرفی می کند.
استخاره
در رابطه با استخاره نیز حکمی زاده عنوان نموده بود که اگر قرار بود انسان به واسطه استخاره از نیک و بد و آینده باخبر شود، پس باید از این راه سودهای خیلی بزرگ مالی و سیاسی عاید کشور می شد و از همه جلو می بودیم. در حالی که برعکس است. امام در پاسخ به این موضوع ابتدا به تبیین مفهومی استخاره پرداخته و آن را به دو معنا به کار می برد. اول در معنای طلب خیر نمودن از خداست که در تمام کارهایی که انسان می کند خوب و مستحب است. دوم معنا مربوط به زمانی است که انسان در امری متحیر و وامانده است و نه عقل او و نه مشورت با دیگران راهی برای برون رفت از مشکل باقی نمیگذارد، در این حال اگر یکی پیدا شود و انسان را به یکسوی کار، دلگرم کند چه منت بزرگی به انسان دارد؟! بنابراین از دیدگاه امام استخاره باب امیدی به روی بیچارگان و درماندگان در شرایط اضطراری است که بسیاری از آیات قرآن نیز بر صحت و اثبات آن گواهی دارد. امامت و اثبات آن
موضوع امامت از دیگر موضوعات مهمی است که امام(ره) در گفتار دوم به آن پرداخته است. حکمی زاده در شبهه ای در این باب پرسش را بدینگونه مطرح کرده بود که اگر امامت اصل چهارم از اصول مذهب است، چرا خدا چنین اصل مهمی را به صراحت در قرآن بیان نکرده است؟ امام در پاسخ به این شبهه ابتدا اظهار می دارند که وجوب امامت اولاً جهت حفظ آئین بزرگ آسمانی در محافل عقلا ضروری است؛ چون اگر این حکومت و آئین، بود و نبودش یکسان بود، دانشمندان اعتراض می کردند چرا پیغمبری فرستادی و یک کتاب با آن همه تشریفات نازل کردی! سپس در اثبات این موضوع بسان قبل، با استناد به آیات قرآن به تبیین بیشتر موضوع می پردازد. از جمله آیه اولی الامر(آیه 62 سوره نسا) که در آن اطاعت از اولوا الامر همانند اطاعت از خدا لازم میباشد.از سویی به زعم امام از آنجا که قرآن کتاب دعوت به دینداری در مقابل بی دینی است و برای درهم شکستن آراء و عقاید فاسده جاهلیت آمده، به به جزئیات نمیپردازد. با این استدلالات، امام به وجوب لزوم امامت و نیز اداره جامعه توسط مجتهد بعد از غیبت امام زمان (عج) می پردازد.
علت مقابله رضاخان با علما
علاوه بر پاسخ و تبیین پرسشها و شبهات حکمی زاده، امام خمینی به موضوعات مهمی چون علل مقابله رضاشاه با علما و نیز شکل حکومت مورد نظر خود نیز پرداخته است. امام علت اصلی مخالفت رضاشاه با علما را آگاهی او از قدرت علما و نیز مخالفت آنان با سیاستهای شاه می دانست. امام معتقد بود رضاشاه به خوبی می دانست که اگر گلوی اینها را به سختی فشار ندهد، تنها کسی که با مقاصد مسموم او طرفیت کند و با رویه هایی که می خواست برخلاف نفع مملکت و صلاح دین اتخاذ کند، مخالفت نماید، آنها(علما) هستند.حکومت موردنظر
تبیین مسائل سیاسی و از جمله موضوع حکومت مورد نظر نیز یکی از موضوعات مهمی است که امام در کتاب خود تا حدودی به آن اشاره کرده است. امام در کنار تبیین لزوم وجود حکومت، حکومتی را که مورد خواست مردم و مصالح کشور باشد، به عنوان حکومت متناسب معرفی میکند. ایشان میفرمایند: اگر سلطنت و حکومتی تشکیل شود، هر خردمندی تصدیق میکند که آن خوب است و مطابق با مصالح کشور و مردم است. البته بهترین تشکیلات آن است که بر اساس احکام خدا و عدل الهی باشد.(3)عبارات ذکر شده نشان میدهد، عنصر کلیدی در اندیشه سیاسی امام در باب حکومت، مبتنی بر اصول و احکام خدا می باشد. چنانچه در جایی از همین کتاب آمده است: جز سلطنت خدایی، همه سلطنتها بر خلاف مصلحت مردم و جور است و جز قانون خدایی، همه قوانین باطل و بیهوده است. به عبارتی مراد نهایی امام از حکومت ایده آل حکومت الهی است که مطابق با مصالح کشور و مردم قرار دارد.
پی نوشت:
1- رازگشایی از اسرار هزارساله، فرود نودهی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
2- پاسخهای امام خمینی به حکمیزاده، زهرا سعیدی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
3- کشف الاسرار،پرتال امام خمینی