به جرات میتوان سریال سریال Breaking Bad را یکی از بهترین آثار تاریخ تلویزیون دانست که توانسته است موفقیتهای بسیاری کسب کند و همگان از کیفیت بالای آن اطلاع دارند.
از انجایی که به تاریخ پخش سریال Better Call Saul، یک اسپین آف از سریال Breaking Bad، نزدیک میشویم و احتمال حضور بعضی از شخصتهای سریال Breaking Bad در آن وجود دارد، به سراغ پایان این مجموعه رفتهایم و تئوریهای مربوط به آن را بررسی میکنیم و برای اولین و آخرین بار اخطار اسپویل شدن داستان را به شما میدهم.
قبل از پخش قسمت پایانی سریال خیلیها باور داشتند که راضی نگه داشتن همه طرفداران کار بسیار سختی است ولی سازندگان محتوایی خلق کردند که به جرات توانست همه را راضی نگه دارد. والتر وایت مطمئن شد که پولهایش به دست دو فرزندش میرسد و به زنش اعتراف کرد که خلافکار شدنش به خاطر هیچ کس نبوده و او برای رضایت خودش بود که این مسیر را انتخاب کرده است. او حساب همه نئو نازیها که هنک را کشتن رسید و جسی را نجات داد و در نهایت با مرگش از زندان گریخت. اکنون به سراغ چهار تئوری مهم در مورد پایان سریال میرویم:
تئوری شماره 1:
والت در شروع قسمت آخر میمیرد
این ایده در ابتدا توسط نویسنده مجله The New Yorker، «امیلی نوساموم» (Emily Nussbaum)، مطرح شده است و به طور دقیق به این اشاره دارد که ما در حال تماشا رویای والتر وایت هستیم، رویایی که در هنگام مرگ میبیند؛ نه اتفاقاتی که واقعا رخ دادهاند. حداقل در جهان Breaking Bad انتظار نمیرود چنین اتفاقاتی رخ داده باشد. تئوری امیلی بر اساس این است که این قسمت با تمامی دیگر قسمتهای سریال همخوانی ندارد.
در ابتدا این قسمت شاهد این هستیم که والتر درون یک ماشین که توسط برف محاصره شده گیر کرده است. نوساموم عقیده دراد که والت هیچوقت ماشین را روشن نمیکند، در عوض او در اثر سرما جان خود را از دست میدهد. موضوع بعدی این است که شخصی در توییتر به نوساموم گفت که والت احتمالا زمانی که قصد داشته ماشین را با پیچ گوشتی روشن کند، استارت آن را شکسته که این موضوع کلید پیدا شده در آخرین لحظه را بیمصرف میکند. این صحنه خیلی تاریک است و به همین خاطر سخت است که به طور حتم و دقیق صحبت کرد ولی میبینیم که والتر در حال تقلا و تلاش است و چیزی که احتمالا کلید است بر روی پاهایش سقوط میکند.
ما میبینیم که والت سعی دارد ماشین را روشن کند ولی موفق نیست و در نهایت و تسلیم میشود و سپس درون ماشین توسط نور یک خودرو پلیس روشن شده و والت در حالت دعا مانند میگوید که فقط من را به خانه ببر و در همین لحظه هست که آخرین نفس خود را میکشد و آخرین دعایش بدون پاسخ باقی میماند. در اینجا سریال باید تمام میشود ولی یک کلید به صورت جادویی روی پایش میافتد و او ماشین را روشن کرده و با وجود محاصره شدن توسط برف، به راحتی به راه خودش ادامه میدهد در شرایطی حتی نمیشود که برف را از شیشه با برف پاکن پاک کرد، چه برسد به راه انداختن ماشین.
مواردی هستند که این قسمت را غیرواقعیتر نیز جلوه میدهند. به عنوان مثال چطور والت به دیدار اسکایلر، تاد، لیدیا و فلین میرود بدون اینکه کسی او را ببیند و به پلیس گزارش دهد. ما در سریال Breaking Bad همیشه شاهد این بودیم که همه چیز طبق نقشه پیش نمیرود ولی چگونه در آخرین قسمت است که تمامی نقشههای والت عملی میشود و چرا از جک جای پولهایی که از او دزدیده بود را نمیپرسد. شاید این موارد جدا از هم کوچک به نظر آیند ولی وقتی آنها را کنار هم قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که پشت این تئوری مدارک محکمی وجود دارد.
تئوری شماره 2:
الپاسو
قبل از پخش قسمت آخر نیز بسیار از طرفداران سوال داشتن که معنی و منظور از کلمه Felina چیست؟ این کلمه که نام قسمت آخر بود به شکل مختلفی خوانده میشود که یکی از انها به معنی فینال و قسمت آخر است. در همان موقع بود که اندی تران به ارتباط کلمه Felina با آهنگی از مارتی رابینز به نام الپاسو اشاره کرد. این آهنگ در مورد یک کابوی است که عاشق دختری به نام Felina است. موضوع جالب این است که یک نوار از مارتی رابینز در داشبورد ماشین والتر در شهر نیوهمپشایر قابل رویت است و این آهنگ در حالی که او با ماشین رانندگی میکند شنیده میشود.
اگر به متن این آهنگ توجه کنید، خواهید دید که در ترانه الپاسو یک کابوی عاشق دختری مکزیکی به نام Felina شده و در آخر آهنگ او وارد یک تیراندازی میشود و تیر میخورد. در انتها در حالی که کابوی در حال مرگ است، Felina در کنار او زانو میزند. در قسمت آخر میبینیم که والت از پهلو تیر خورد درست همانند کابوی درون آهنگ و از طرف دیگر به اسکایلر اعتراف میکند که عاشق مواد مخدر درست کردن بوده و عشقش مواد مخدر است. در سکانس آخر نیز ما ترانه Baby Blue (اشاره به شیشیه تولید شده توسط والت که ابی رنگ بود) از گروه Badfinger را میشنویم و والت درون ازمایشگاه مواد مخدر (عشق واقعی خود) بر روی زمین افتاده و در حال مرگ است. در ادامه به متن آهنگ الپاسو توجه کنید:
فلیانا قوی است و من آنجایی که بر روی زمین افتادهام، برمیخیزم با اینکه خسته و ضعیف هستم، اما نمیتوانم برای استرحت بمانم دود سفیدی که از اسلحه خارج میشود را میبینم در حالی که گلوله در حال نفوذ به سینهام هست، احساسش میکنم به ناگهان فلیانا من را پیدا میکند در حالی که در کنارم نشسته است، گونه من را میبوسد توسط دستهایی که برایشان خواهم مرد، در آغوش کشیده شدهام یک بوسه کوچک و فلیانا، خداحافظبوسه کوچک درون آهنگ به لک خون دست والتر بر روی لوزام درون آزمایشگاه اشاره دارد و در واقع فلیانا میتواند شیشیه آبی و یا کل آزمایشگاه ساخت مواد باشد. در این سکانس والت برای اخرین بار به عشقش دست میزند و در عوض اینکه به چشمنانش خیره شود، به آهن سرد خیره میشود و انعکاسی از خودش را تماشا میکند. این موضوع از خود وینس گیلیگان نیز سوال شده و او آن را تایید کرده است.
او در حال نوازش کردن عشق خود هست همانطور که در Lord of the Rings، شخصیت Gollum حلقه را نوازش میکند. او در کنار چیزی است که بیشتر از هرچیزی در دنیا دوستش دارد که کارش و آزمایشگاه تولید شیشه است و اهمیتی نمیدهد که دستگیر شود، چون در حال مرگ است.
گیلیگان میگوید که والتر اهمیت نمیدهد که دستگیر شود چون والتر فکر میکند در حال مرگ است ولی چهارمین تئوری ما به این موضوع نور تازهای خواهد تاباند و حتما آن را بخوانید.
تئوری شماره 3:
مسیح
در قسمت پایانی ما شاهد این هستیم که والتر خودش را فدا میکند تا نزدیکانش را نجات دهد. او شرایط را برای همسرش و فرزندانش بهتر میکند و جان جسی را نجات میدهد. از شر دارایی مالی خود خلاص میشود و حساب دشمنانش را میرسد. او خودش را برای زندگی در جهان بعدی آماده میکند، همه کارهایش را تمام کرده و آماده رفتن از این جهان است. اولین اشاره به مسیح آنجایی صورت میگیرد والتر در خانه شوارتزها به این اشاره میکنند که از خانه آنها میتوان کوه Sangre de Cristo را ببینند که به معنی کوه خون مسیح (The Blood of Christ) است. در همین صحنه و از طریق همان پنجره هست که بجر و اسکینی با لیزر آن دو را هدف قرار میدهند.
همچنین والت زمانی که قصد داشت ماشین را با پیچ گوشتی روشن کند دست خود را زخم میکند که اشاره دیگری به مسیح است. این تئوری به این میپردازد که زخم پهلوی و دست والت به پنج زخم مقدس مسیح اشاره دارند. نحوه قرار گیری دستهای او در آخرین سکانس نیز تقریبا شبیه یک صلیب است. با این وجود ایده اصلی از انجایی میآید که والت به دنبال رستگاری است و آن را پیدا میکند. چرا میگوییم که والت به رستگاری میرسد، در بالاتر اشاره کردیم که زمانی که والت در ماشین گیر افتاده به نوعی دعاوار فقط میخواهد به خانه برود و ناگهان کلید بر روی پایش میافتد. حال اگر قبول نداریم که افتادن کلید توهم او بوده، میتوان این جور پنداشت که جواب دعا او داده شد و به رستگاری رسیده است. شاید گیلیگان قصد ساخت یک اقتباس مستقیم از مسیح را نداشته ولی نمیشود منکر ایده گرفتنش از جریان مسیح شد. این ماجرا را به دو نوع میشود توصیف کرد: والت جزا گناهانش را با مرگ میدهد و به رستگاری میرسد یا اینکه از زیر قصاص کارهایش در میرود.
تئوری شماره 4
والتر وایت زنده است
زنده ماندن والتر وایت مهمترین تئوری ما هست که با یک سری دلایل مهم به سراغش خواهیم رفت. این را مدنظره داشته باشید که سه عامل در مرگ در اثر زخم و خونریزی نقش دارند: محل زخم، میزان خون از دست رفته و زمان رسیدن به بیمارستان. حال اکنون باید یاداوری کنم که والت توسط یک گلوله زخمی نشده است. اسلحه M60 به گلولههای کالبیر بالا نیاز دارد و این گلولهها بعد از برخورد با سطح سفت باز نخواند گشت، بلکه خورد خواهند شد و از این رو میتوان گفت که والت توسط یک تیکه شکسته شده از گلوله زخمی شده است. برای اطمنیان باید گفت که در این صحنه والتر روی زمین افتاده است و پایینتر از سطح تیر گلولهها قرار دارد پس به طور حتم میتوان گفت که او با برخورد مستقیم گلوله زخمی نشده است.
موضوع مهم دیگر این است که جای زخم خروجی در پشت والت وجود ندارد که یعنی تیکه گلوله از بدنش خارج نشده که میزان آسیب را کمتر میکند. شاید اکثر افراد این را ندانند ولی زمانی که گلوله به شکم برخورد میکند عامل اصلی مرگ عفونت حاصل از نشت مواد درون دستگاه گوارش به درون خون است و مرگ به این روش به کندی صورت میگیرد. چرا باور داریم که گلوله به یک رگ اصلی اصابت نکرده است؟ چون در این صورت میزان خونریزی باید بیشتر میبود ولی ما میبینیم که ولتر به مدت چندین دقیقه راه میرود و حرف میزند پس بیشک رگهای اصلی والتر آسیب ندیدهاند. از این رو با اطمینان میتوان گفت که محل زخم کشنده نیست. عامل دوم میزان از دست دادن خون است که بازهم نشانه به زنده ماندن او دارد. وجود نداشتن زخم خروجی و کم بودن خون از دست رفته (این مورد را با اطمینان نمیتوان گفت) بیشتر به این اشاره دارند که او در سکانس پایانی بیهوش شده است.
نکته عطف تئوری اما به بازگشت سرطان والتر بستگی دارد. شاید فکر کنید که سرطان بدن والتر را ضعیفتر میکند و یک زخم ساده هم میتواند او را از پا درآورد ولی به شدت در اشتباه هستید. مطالعات نشان دادهاند که سرطان پانکراس، تومور بدخیم مغز استخوان و سرطان ریه باعث لخته شدن سریعتر خون میشود (یک نکته ثابت شده علمی). بنابر این مطالعات میتوان گفت که سرطان والتر احتمالا جان او را نجات داده و مانع از خونریزی شدید او شده است. اکنون یک جمعآوری اولیه داشته باشیم، از سه عامل اصلی مرگ در خونریزی محل زخم و میزان خون از دست رفته باعث مرگ والتر نشدهاند که عامل سوم، یعنی زمان رسیدن به بیمارستان را باقی خواهد گذاشت.
شاید اگر والت در یک بیابان در نیو مکزیکو بود میتوانستیم حکم مرگ او را صادر کنیم ولی دلایل مختلفی وجود دارد که نشان میدهند او در نزدیکی شهر قرار دارد. در سکانس آخر مشاهده میکنیم که پلیسها درست زمانی که والت بر روی زمین میافتد وارد صحنه میشود. سوال اصلی این است که آنها چگونه از محل والت مطلع شدهاند، چون مشخصا خود والت و یا جک با آنها تماس نگرفته است. پس یک راه باقی میماند: کسی از اطراف صدای اسلحه را شنیده و به پلیس اطلاع داده است و پلیس تنها طی ده دقیقه خود را به محل میرساند، پس والت در نزدیکی شهر و مطمئنا یک بیمارستان است. با مشاهده دقیق آرم پلیسها متوجه میشویم که آنها متعلق به شهر البوکرکی هستند و قانون این نیروها به این اشاره دارد که مجرم در هر صورت باید زنده دستگیر شود و برای زنده نگه داشتن او باید نهایت تلاش صورت گیرد که یعنی این نیروها باید اقدامات پزشکی لازم برای بستن زخم و جلوگیری از خون ریزی را بلد باشند و این موضوع میتوان جان والت را نجات دهد. آخرین تیکه پازل که این تئوری را کامل میکند این است که یک افسر پلیس خم میشود تا ضربان قبل والت را بگیرد ولی قبل از دیدن واکنشش، صحه تاریک میشود و دیگر سریال تمام شده، گویی که سازندگان نمیخواستند ما واکنش این افسر را ببینیم.
شاید با خود بگویید که همه چیز با این دقت که مورد بررسی قرار گرفته است، از سوی سازندگان برنامه ریزی نشده بود و ما زیادی به ماجرا نزدیک شدهایم و شاید بهتر باشد برای درک بهتر ، کمی از عقب برگردیم. شاید این حرف درست باشد و این تئوریها همگی بر اساس دلایلی باشند که سازندگان به آنها توجه نکردهاند ولی از طرف دیگر این کار از سازندگان سریال Breaking Bad بعید است. گیلیگان و همکارانش در طی پنج سال ساخت این سریال نشان داده بودند که به کوچکترین جزئیات دقت میکنند و این میزان گاف و علامت سوال در قسمت آخر سریال خود باقی نخواهند گذاشت و از این کار خود منظوری داشتهاند.