عطر تنت روی پیراهنم..


عطر تنت روی پیراهنم..

عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده .. امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ! و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم! و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست… و غمــت سـهم ِشاعر:مهران قرجه داغی

عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده ..
امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!
و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست…
و غمــت سـهم ِ مــن!
دلم بهانه ای میخواهد برای ادامه زندگی
مثل یک بوسه عاشقانه که
یادم بیاورد هنوز زنده ام !
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری
که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…
بیست و نهم فروردین
نود و شش
سه بامداد
مهران کافه
مهران قرجه داغی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


یک خبر ناامیدکننده از آیفون17 پلاس!