برای عشق...


برای عشق...

دلم در گوشه ی این شهر به دام افتاده فردا را که گوید آسمانی نیست و دل بسته همان ماه را ، صدای قاصدک های سفر کرده، گمان دارم که گم کرده حوایی بودن ما را ، شبانگاهی چنین دلگیر به غم می داردشاعر:آرش وفایی

دلم در گوشه ی این شهر
به دام افتاده فردا را
که گوید آسمانی نیست و
دل بسته همان ماه را ،
صدای قاصدک های سفر کرده،
گمان دارم که گم کرده
حوایی بودن ما را ،
شبانگاهی چنین دلگیر
به غم می دارد این راه را ،
به غم می داردم امشب دل تنگی سفر ها را،
صدایی می نوازد دل
و سازی غصه ی بودن
گمانم شهریار من
برای عشق
به باد داده اهورا را...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


رائفی پور: مستاجرم