مادر با خبر آمد


مادر با خبر آمد

تهران- ایرنا- خبرنگاری شغلی است که روز و شب ندارد، مردان و زنان خبرنگار، پدران و مادرانی نیز هستند که زندگی خانوادگی ها آنها نیز با خبر گره خورده است، والدین و همسرانی که خبر را به خانه می آورند، به خصوص مادرانی که وظیفه سنگین مادری را نیز در کنار سختی کار خبرنگاری به دوش دارند.

چند سالی است که خبرنگاران و روزنامه نگاران همزمان با روز خبرنگار دست به قلم می شوند و درباره شغل خود از هر دری سخن می گویند. از تلخی و شیرینی ها و تجربیات خود می نویسند، خواسته های خود را می گویند و گاهی مشکلات خود را ردیف می کنند.
شاید تاکنون کمتر کسی به شغل خبرنگاری و مشکلات آن از نگاه خانواده های آنان پرداخته باشد. همیشه خبرنگاران در چنین ایامی از فراز و نشیب های شغلشان می نویسند ولی گویی شنیدن این مشکلات از زبان خانواده به ویژه همسر یا فرزندان بیشتر به دل می نشیند.
خبرنگاران که در طول سال به انعکاس مسائل و مشکلات مردم می پردازند، در روز خبرنگار که به مناسبت سالروز شهادت محمود صارمی خبرنگار ایرنا روز خبرنگار نامیده شده فرصت را غنیمت شمرده و برخی مطالبات خود را گوشزد می کنند اما اکنون فارغ از مسائل مالی و رفاهی خبرنگاران فقط به گوشه ای از مسائل داخل خانه آن هم از زبان اهل و عیال خبرنگاران می پردازیم.
شاید آن دسته از خبرنگارانی که هنوز مجرد هستند و خود را گرفتار نکرده اند، حاشیه های کمتری در این زمینه داشته باشند یا آنهایی که زوج خبری هستند، مشکلاتشان کمتر باشد ولی خبرنگاران و عکاسان خبری که زن و بچه دارند، بهتر می دانند که همیشه افرادی چشم انتظار حضورشان در کانون گرم خانواده هستند، هرچند چشم انتظاری مادر چیزی دیگر است.
مهمترین مساله از نگاه خانواده های خبرنگار مربوط به وقت و بی وقتی کار خبرنگاری است. خبرنگار همواره دغدغه کار خود را دارد و روز و شب نمی شناسد.
همسر یک خبرنگار ورزشی در این زمینه می گوید: خبرنگاران تعطیل و غیرتعطیل ندارند. من و فرزندانم دوست داریم وقتی شوهرم به خانه می آید، همسرم به خانواده اختصاص داشته باشد ولی این گونه نیست.
عاطفه معرفت جو که یک پسر 12 ساله و یک دختر یک و نیم ساله دارد و به خانه داری مشغول است، او اضافه می کند: گاهی همسرم در خانه است ولی با او تماس می گیرند و همان لحظه باید خبری را آماده کند در حالی که این وقت برای خانواده است ولی در چنین مواقعی فکر شوهرم به قدری مشغول خبر می شود که گاهی تا دو ساعت خود را درگیر کار خبر می کند و من و بچه ها باید مراعات کنیم تا حواسش پرت نشود و تمرکز کافی برای خبر داشته باشد.
یکی دیگر از مشکلات وقت و بی وقتی کار خبرنگاران این است که خانواده ها نمی توانند برای مسائل تفریحی و خانوادگی خود برنامه ریزی کنند.
مثلا خانواده این خبرنگار ورزشی دوست دارند که گاهی به تفریح بروند و از مناسبت های مختلف و تعطیلات استفاده کنند ولی همیشه این گونه نیست. خانم معرفت جو که اهل شهرری است، می گوید: ما نمی توانیم برنامه ریزی کنیم. مثلا گاهی دوست داریم از تعطیلات استفاده کنیم و به شهرستان یا تفریح برویم ولی گاهی همسرم نمی تواند با ما باشد.
سعید براتی که خود کارمند است و همسرش خبرنگار می گوید: خبرنگار، ساعت کاری مشخص ندارد. یعنی شب، روز، وقت تفریح، عید، مسافرت یا تعطیلات همیشه درگیر است و هر لحظه باید در دسترش باشد و پاسخگو و در مجموع باید در هر شرایطی ماموریت خبری را انجام دهد.
وی حتی حاضر نیست شغل خبرنگاری را با مشاغل سختی مانند اورژانس یا آتش نشانی مقایسه کند و می گوید: به نظرم هیچ شغلی مثل خبرنگاری نیست. چون همه پزشکان یا آتش نشانان زمانی را برای استراحت و کارهای شخصی اختصاص می دهند و از کار خود فارغ می شوند ولی خبرنگار این گونه نیست. مثلا گاهی ساعت 11 شب تماس می گیرند و درباره خبر صحبت می کنند.
علی شیرزاد که به تازگی به جرگه متاهلان پیوسته و همسرش خبرنگار است، در این زمینه می گوید: خبرنگار، زمان ندارد. یعنی از صبح تا شب درگیر خبر است و معمولا باید از هر اتفاقی که در شبانه روز رخ می دهد، مطلع باشد.
او معتقد است که در دوره کنونی فضایی مدرن ایجاد شده و خبرنگاران می توانند بسیاری از کارهای خود را به مدد فناوری های جدید در خانه انجام دهند. با این حال شیرزاد گلایه دارد که «زیاد تماس می گیرند و در حالی که مشغول صحبت کردن هستیم، زنگ می زنند و حرف هایمان نیمه کاره می ماند» ولی با تمام این حرفها قبول دارد که «فوریت خبر از کارهای دیگر بیشتر است».
البته وی وجود نوبت کاری یا همان شیفت را مساله ای عادی می داند که در بسیاری از دیگر شغل ها وجود دارد و مختص خبرنگاران نیست ولی همین شیفت کاری گاهی بلای جان خانواده هایی می شود.
براتی شرایط کار خبر و وضعیت خبرنگاران را درک می کند و می گوید: گاهی که به مسافرت می رویم تا چند روزی تفریح و استراحت کنیم یا به دیدن پدر و مادرمان برویم، به اندازه ای برای کار خبری با همسرم تماس می گیرند که من شاکی می شوم ولی همسرم می گوید باید پاسخگو باشم.
براتی می گوید: گاهی مشغول تماشای فوتبال هستم که خیلی هم بازی حساسی است ولی وسط بازی باید کانال را عوض کنم تا همسرم اخبار را ببیند. زمانی که می گویم شما از صبح تا شب مشغول خبر و گزارش هستی، می گوید به دنبال بازتاب اخبار خود و آگاهی از آخرین مسائل حوزه خبری است.
با وجود تمام این مشکلات، شیرینی هایی هم در شغل خبرنگاران هست. مثلا برخی از خبرنگاران در جمع خانواده به بیان خاطرات و ویژگی های کار خود می پردازند.
خانم معرفت جو که می داند حوزه خبری کار همسرش مربوط به ورزش های وزنه برداری و کشتی است، می گوید: گاهی از شوهرم می خواهم تا اگر خبر جذابی دارد، برایمان بگوید. گاهی عکس هایی از برنامه های خبری را نشانمان می دهد یا خاطره ای تعریف می کند که برای ما هم جذاب است.
سهم مهدی فرزند خبرنگار ورزشی از این خاطرات بیشتر است. چون خبرنگار گاهی او را همراه خود به برنامه های خبری می برد و او را بیشتر در جریان برنامه های خود قرار می دهد.
از مهدی پرسیدم که از کار بابا راضی هستی، گفت: «حرف نداره. چون بعضی وقت ها که به خانه می آید، می گوید من خبرنگار برتر شدم و قرا است جایزه بدهند. من خودم توی خونه خبرهای بابا را می خاونم. یعنی می روم توی سایت خبرگزاری و خبرهای ورزشی را می خوانم».
مهدی می گوید: بابام برای کارش خیلی وقت می گذارد. توی خانه هم همین طوره. گاهی یکی دو ساعت برای یک خبر وقت می گذارد و کلی روی کارش تمرکز می کند.
او امسال به کلاس ششم می رود از مهدی پرسیدم از خبر و خبرنگاری چه اطلاعاتی دارد، می گوید: بابام اول، خبر را می نویده، بعد تنظیمش می کند. یعنی ایرادهای کسی را که حرف زده می گیرد. یعنی اول همه صحبت های او را می نویسد، بعد حرف های اضافه را پاک می کند و همه رو درست و منظم تنظیم می کند.
پرسیدم همکلاس ها و دوستانش درباره پدرش چه می گویند می گوید: به من می گویند خوش به حالت. چون شغل پدرت جذاب است، می رود خارج و برای تو سوغاتی می آورد و ورزشکاران را از نزدیک می بیند.
می گوید: وقتی بابا ماموریت و مسافرت می رود خیلی دلم برایش تنگ می شود. وقتی رفته بود کربلا، دل همه ما برایش تنگ شده بود. با تلفن تصویری تماس داشتیم ولی در بعضی کشورها آنتن نمی داد. وقتی توی کربلا بود و ما زنگ می زدیم برای بابام هم هم پول می افتاد.
آخر مصاحبه مان کار برعکس شد، مهدی پرسید «سوال دیگه ای نداری؟» و من خواستم اگه خاطره ای دارد تعریف کند و او به یکی از خاطرات پنج سال پیش خود گریزی زد و گفت: تقریبا هفت سالم بود. اولین سفری که بابا خارج رفت، گریه کردم. چون باورم نمی شد که بابام از ما دور بشود.
اشاره مهدی به جام پیت لازینسکی لهستان در سال 2014 بود. همین خاطره را پدر مهدی به حمید سوریان گفته بود و او تعجب کرده بود و گفته بود «گریه نداره که عادت می کند»
ظاهرا شغل پدر اثرات خود را بر فرزند هم گذاشته است. چون مهدی از چهار سالگی وارد دنیای ورزش شده و در ابتدا رشته ژیمناستیک را انتخاب کرده و پس از چهار سال تمرین به سراغ تکواندو رفته است. چهار سال نیز در این رشته تلاش کرده و حالا کمربند مشکی دارد. همزمان در سه سال اخیر در رشته های بستکبال و فوتسال تمرین می کند.
یکی از ویژگی های کار خبرنگاری برای خانواده ها جذابیت های آن است. مثلا ارتباطاتی که خبرنگاران با منابع خبری دارند، باعث می شود تا از آخرین اخبار روز آگاهی داشته باشند و همیشه حرفی برای گفتن داشته باشند.
این سخنان، نظر شیرزاد است که همسرش خبرنگار است. او یکی دیگر از جذابیت های خبرنگاری را در ارتباط خبرنگاران با افراد متعدد و مقام های مسئول می داند و معتقد است اکثر مردم نگاهی مثبت به خبرنگاران دارند.
براتی هم برخی از جذابیت های کار خبری را به نقل از خواهر و برادر و جمع های خانوادگی خود بیان می کند و می گوید: گاهی در مهمانی ها و جمع های خانوادگی شاهد واکنش برخی افراد هستیم. مثلا بعضی با کنجکاوی خاصی می پرسند «از اخبار پشت پرده چه خبر؟» و فکر می کنند خبرنگار به همه چیز دسترسی دارد و از همه مسائل آگاه است.
او اضافه می کند: گاهی اطرافیان که متوجه می شوند، همسرم خبرنگار است، درخواست هایشان را به او می دهند تا به دست مسئولان برساند یا می گویند فلان مشکل را در فلان اداره دارند و از او می خواهند تا مشکلشان را خبری کنند تا شاید این گونه حرفشان را به گوش مسئولان برسانند و بتوانند به زعم خودشان حقشان را بگیرند. البته خیلی ها هم نمی دانند که هر خبرنگاری حوزه ای دارد و نمی تواند به خاطر هر درخواستی در هر زمینه ای ورود کند.
غیر از مهدی که با سخنانی ساده و صمیمی، نظرش را درباره شغل پدر گفت، صحبت های هانای سه سال و نیمه هم جالب است. هانا درباره شغل مادرش می گوید: خبرهاش رو می نویسه، کارهاش زیاده. بعضی وقت ها بهش زنگ می زنند و می گویند خبرها رو درست بنویس. چون بعضی وقت ها اشتباهی می نویسد.
هانا می گوید: مامان بعضی وقت ها دیر به خانه می آید، وقت هایی که دیر می اید توی خانه تنهایی با اسباب بازی، بازی می کنم.
گزارش: محمدرضا جعفر ملک
اجتمام *1003* 3063

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه خانواده

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس های جنجالی و برهنه سارا و نیکا در استخر مختلط