واکنش اهل بیت در بحرانهای اقتصادی
بررسی 9 مؤلفه کلیدی در خروج از مشکل به گزارش خبرگزاری تقریب، بحرانهای اقتصادی در طول تاریخ از مشکلات جامعه بوده است و فقر به عنوان مؤلفه دائمی جوامع بشری در همه اعصار و قرون به چشم میخورد. به همین دلیل رفع مشکلات معیشتی، گسترش عدالت اقتصادی و برابری در توزیع ثروت شعار تمام جریانهایی بوده که برای حکومت اقدام کردهاند....
بررسی ۹ مؤلفه کلیدی در خروج از مشکل
به گزارش خبرگزاری تقریب، بحرانهای اقتصادی در طول تاریخ از مشکلات جامعه بوده است و فقر به عنوان مؤلفه دائمی جوامع بشری در همه اعصار و قرون به چشم میخورد. به همین دلیل رفع مشکلات معیشتی، گسترش عدالت اقتصادی و برابری در توزیع ثروت شعار تمام جریانهایی بوده که برای حکومت اقدام کردهاند. اما متاسفانه بعد از تشکیل حکومت باز این فقر است که در حکومتهای مختلف دامن قشر قابل توجهی از مردم را گرفته و بار مشکلات را بر دوش مستضعفین نهاده است.
اینکه دلیل این مسئله چیست و میزان قصور و تقصیر حکومتها و مردم در این مسئله چقدر است، موضوعی است که در جای خود بحث شده و باید بیشتر مورد بحث قرار بگیرد؛ اما مسئلهی دیگری که وجود دارد این است که افراد توانمند و صاحب نفوذ چه وظیفهای در زمان تشدید بحرانهای اقتصادی دارند؟ تجربه تاریخی نشان داده است که اگر متمکنین و صاحب نفوذان اجتماعی به وظیفه خود درست عمل کنند تا حد زیادی از رنجها و آلام مستضعفین در شرایط بد اقتصادی کاسته میشود.
با نگاه به سیره اهلبیت(ع) میتوان الگویی برای کنشگری توانمندان در بحرانهای اقتصادی به دست آورد؛ الگویی که نه تنها بر اساس فقه که حتی بر اساس فطرت سلیم انسانی میتوان به راحتی به آن رسید؛ اما فطرتهای آلوده به دنیا طلبی با توجیهات مختلف از آن سر باز میزنند.
این الگو مؤلفههایی دارد که بعضی از آنها عبارتند از:
۱. خبرگیری از حال فقرا
از قدیم گفته اند سیر از گرسنه خبر ندارد و سواره از پیاده؛ همین بی خبری باعث میشود تا افراد اصلا به فکر رفع نیاز فقرا و نیازمندان نیفتند و این بخش از جامعه به فراموشی سپرده شود. متاسفانه بخش قابل توجهی از توانمندان در بحرانهای اقتصادی به فکر بهرهبرداری از این بحرانها و نیز اندوختن ذخائر و مایحتاج خود می افتند. در حالی که این بحرانها باعث فروپاشی زندگیهای بسیاری میشود. در میان کلمات اهلبیت(ع) جملات تندی را در خصوص این بیتوجهی مشاهده میکنیم.
پیامبر خدا(ص) در مورد بی توجهی به نیازمندان فرمودهاند: به من ایمان نیاورده است آن که شب را با شکم سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه باشد و نیز فرمود : اهل هر آبادى که شب را بگذرانند و در میان ایشان گرسنهاى باشد ، روز قیامت خدا به آنان نظر (رحمت) نمىافکند.(1)
امام سجاد(ع) فرمودند: هر کس با شکم سیر بخوابد و در نزدیکیاش مؤمنی گرسنه و بیطعام باشد، خدایعزوجل به فرشتگان گوید: من شما را بر این بنده شاهد میگیرم که او را امر کردم و نافرمانی کرد و از غیر من اطاعت کرد. این شخص را به عملش واگذاردم و به عزت و جلالم سوگند هرگز او را نمیبخشم(2)
خود حضرات معصومین(ع) نیز به این مهم اهتمام داشتند و در برنامه روزمره خود سرکشی و خبرگیری از فقرا را قرار داده بودند؛ پیامبر اکرم(ص) به صورت مستمر به سقیفه بنی ساعده که محل بیخانمانهای مدینه بوده میرفتند و از حال آنها خبر میگرفتند.
در تاریخ آمده است که امام علی(ع) زنی را دید که مشک آبی بر دوشش بود. آن مشک را از او گرفت و تا جایی که او میخواست برایش برد و از حالش پرسید؛ زن گفت: علی بن ابیطالب همسرم را در یکی از مرزها گماشته بود و او کشته شد و چند کودک یتیم برای من برجای گذاشت. دستم خالی است و چیزی ندارم و ناگزیر به خدمتگزاری مردم روی آوردهام! حضرت پریشانحال به منزل رفته و آذوقهای برداشته به خانه زن برگشتند. زن گفت: خدا از تو خرسند باشد و میان من و علی بن ابیطالب داوری کند. پس آن زن مشغول درست کردن خمیر گشت؛ و علی به پختن گوشت مشغول شد و بعد از پختن برای کودکان از گوشت و خرما و چیزهای دیگر لقمه میگرفت.هر وقت لقمهای به کودکی میداد میگفت: پسرکم! علی بن ابیطالب را از آنچه بر تو گذشته است حلال کن!وقتی خمیر آماده شد، زن گفت: ای بنده خدا تنور را روشن کن! امام به روشن کردن تنور پرداخت و هنگامی که آنرا برافروخت و گرمای آتش، چهرهاش را سوزاند، با خود چنین زمزمه میکرد: بچش! ای علی! این است کیفر کسی که ـ حقّ ـ بیوهزنان و یتیمان را تباه کند.(3)
۲. حرکت خودجوش
در بحرانهای اقتصادی معمولا همه دست خود را به سمت دولتها دراز میکنند؛ حال آنکه اگر دولتها میتوانستند و یا میخواستند فقر را از جامعه ریشه کن کنند، میکردند؛ آنچه در سیره اهلبیت(ع) مرسوم است این است که به جای نشستن و حرف زدن در مورد فقر جامعه، قیام میکردند و خود در حد توان اقدام به رفع مشکلات نیازمندان میکردند؛ گرچه رسیدگی به فقرا در درجه اول وظیفه حکومت است اما عمل نکردن آنها به وظیفه ذاتیشان باعث میشد تا ائمه معصومین(ع) شبانه آذوغه را به دوش بگیرند و کوچه به کوچه در خانه فقرا و نیازمندان را بزنند تا کسی شب سر گرسنه بر زمین نگذارد.
یعقوبی نقل میکند: وقتی که امام سجاد(ع) را غسل می دادند روی شانههای آن حضرت پینهای مانند پینه زانوی شتر دیدند؛ از اعضای خانوادهاش سوال کردند که این اثر چیست؟ گفتند: اثر توشه ایست که بر دوش میکشید و شبانه به در خانه فقرا میبرد(4)
۳. مباشرت در کمک
نکته نابی که در سیره حضرات معصومین(ع) مشاهده میشود این است که آن بزرگواران علاوه بر کمکهای با واسطه در موارد زیادی خود به صورت مستقیم اقدام به کمک مینمودند. این کار باعث میشد تا بیشتر از حال فقرا آگاه شوند و از رفع نیاز آنانت مطمئن گردند.امام صادق(ع) می فرماید: جدم امام سجاد(ع) در روزهایی که روزه داشت گاه با دست خود غذا می پخت و هنگام افطار، آنها را به خانه نیازمندان می فرستاد و چه بسا مواردی که از آن غذا برای خود آن حضرت باقی نمی ماند و با نان و خرما افطار می کرد.(5)
۴. رسیدگی مضاعف به فقرا
رسیدگی به فقرا از اموری است که در شرع مقدس به آن توجه ویژهای شده است و به عنون یک وظیفه بر دوش دارامندان و نیز صاحب نفوذانی که میتوانند از اعتبارشان برای حل مشکلات فقرا استفاده کنند قرار داده شده است. این وظیفه در زمان تشدید تنشهای اقتصادی سنگینتر میشود. متاسفانه این مسئله در جامعه ما معکوس است و در زمان تنشهای اقتصادی بسیاری از توانمندانی که در حالت عادی به مراکز خیریه کمکهای مناسبی مینمودند در بحرانها و به بهانه عدم ثبات در بازار و ترس از ورشکستگی از کمک خودداری میکنند در حالی که به عنوان نمونه وجود مقدس امام حسن مجتبی(ع) در دو بحران شدید اقتصادی دو مرتبه تمام دارائی خود را در راه خدا انفاق کرد.
۵. جلوگیری از کارهای تنش زا
یکی از علل تشدید بحرانهای اقتصادی، التهاب و نگرانی است که در جامعه به وجود می آید و باعث میشود تا بسیاری از افراد برای آینده خود به فکر بیفتند و همین مسئله بحران را شدیدتر میکند. در همین بحران اخیر ارز و طلا در ایران به وضوح مشاهده کردیم که هجوم افراد به صرافیها و خرید و انباشت ارز و سکه و حتی کالاهای اساسی التهاب بازار را دو چندان نمود و باعث افزایش سرسام آور قیمت همه محصولات شد. در سیره اهلبیت(ع) از این کار نهی شده است و خود حضرات معصومین(ع) در شکستن این فضا پیشقدم میشدند.
در بحار الانوار نقل شده است که زمانی گندم در مدینه کم یاب شد و مردم از ترس گرسنگی به بازار هجوم بردند تا انبارهای خود را پر کنند و همین مسئله به گرانی قیمت گندم دامن میزد. امام صادق (ع) از "مُعَتِب" (مسئول خرج خانه خود) پرسید: "ما امسال در خانه گندم داریم؟"معتب گفت: "بله ای پسر رسول خدا؛ به قدرى که چندین ماه را کفایت کند، گندم ذخیره داریم."امام صادق (ع) فرمود: "آنها را به بازار ببر و در اختیار مردم بگذار و بفروش."متعب با تعجب گفت: "یا بن رسول الله! گندم در مدینه نایاب است. اگر اینها را بفروشیم، دیگر خریدن گندم براى ما میسر نخواهد شد."حضرت فرمود: "همین است که گفتم. همه را دراختیار مردم بگذار و بفروش."معتب دستور امام را اطاعت کرد. گندمها را فروخت و نتیجه را گزارش داد.سپس امام صادق (ع) به او فرمود: "بعد از این، نان خانه مرا به صورت روزانه از بازار بخر.(6)
۶. همراهی با مردم و زندگی در سطح آنها
در تنشهای اقتصادی آنچه بیشتر از فقر و گرسنگی مردم را اذیت میکند فاصله طبقاتی است که روز به روز بین تودههای مردم با مرفهین و توانمندان جامعه ایجاد میشود. این مسئله زمانی آزار دهندهتر میشود که این فاصله بین مردم و معتمدین متمکن و یا رهبران دینی توانمند ایجاد شود به همین دلیل در سیره اهلبیت(ع)این نکته را به وضوح مشاهده میکنیم که حضرات تلاش مینمودند در سطح عامه مردم زندگی کنند. در جریان بحران گندم در مدینه که نقل آن گذشت امام صادق(ع) به متعب فرمودند:
ای متعب! نان خانه من نباید با نانى که در حال حاضر توده مردم مصرف مىکنند، تفاوت داشته باشد. نان خانه من باید بعد از این، نیمى گندم باشد و نیمى جو. من شکر خدا توانایى دارم که تا آخر سال، خانه خود را با نان گندم به بهترین صورت اداره کنم؛ ولى این کار را نمى کنم تا در پیشگاه الهى برای غمخواری و مددکاری و برابری با مردم در مخارج زندگی، اندازه نگه داشته و میانه روی کرده باشم.(7)
۷. خدمات عمومی
در دوران تنشهای اقتصادی معمولا حاکمان از سرانه بودجه رفاه عمومی و خدمات عامالمنفعه میزنند تا بتوانند آلاف و علوف خود را تامین کنند. در چنین شرایطی اهلبیت(ع) به میدان آمده و سعی مینمودند با بعضی از کارهای عامالمنفعه قسمتی از رنج جامعه را بکاهند. در زمان خلیفه سوم که فساد اقتصادی در دستگاه خلافت باعث رنجش و شورش مردم شده بود امیرمؤمنان(ع) به جای استفاده سیاسی از این فضا به احداث و وقف چاه و نخلستان مینمود بر اساس روایتهای مستند، حضرت در مسیر مکّه و مدینه، چاههای زیادی حفر کردهاند تا رهگذران و نیازمندان، از آب چاهها هر طوری که صلاح میدانند، بهره مند شوند.
روزی امام علی(ع) در یکی از نخلستانها مشغول کندن چاه بودند، ظهر که شد، آن حضرت برای به جای آوردن نماز، از چاه بیرون آمدند و پس از خواندن نماز و خوردن مختصری غذا، دوباره درون چاه رفته، مشغول کندن آن شدند. ناگهان، کلنگ حضرت به سنگی برخورد کرد که آب از زیرآن فوران کرد؛ به گونه ای که تمام بدن و لباس های امام(ع) گِل آلود شد و حضرت، از شدت جریان آب، نتوانست به کندن ادامه دهد؛ پس ناگزیر به خروج از چاه شد. وقتی از چاه بیرون آمد، اولین کارش این بود که، قلم و دوات خواست و همان ساعت، آن چاه را به عنوان صدقه برای استفاده افراد نیازمند و مستمند وقف کرد تا آنها، بخشی از نیازمندی هایشان را از راه استفاده از آب آن چاه برطرف سازند.(8)
۸. حفظ کرامت افراد
فقر در نگاه جامعه با کرامت انسان در تضاد است به خاطر همین اهلبیت(ع )تلاش میفرمودند تا اگر قرار است کمکی به کسی بنمایند کرامت او حفظ شود امیرمؤمنان(ع) شبها به صورت ناشناس به خانه فقرا میرفت
ابن سعد در باره حفظ کرامت فقیران توسط امام سجاد(ع) می نویسد: چه بسا نیازمندانی که به حضور امام سجاد می رسیدند و قبل از اظهار نیاز، خواسته خود را از امام دریافت می کردند.(9)
و نقل است که فقیری به خانه امام سجاد مراجعه کرد و حضرت در را باز فرموده و حاجت مرد را شنیدند و به داخل منزل رفته و کیسه پولی با خود آورده و در را نیمه باز کرده و از پشت در به مرد فقیر دادند از حضرت سوال شد که چرا چنین کردید؟ حضرت فرمود بار اول که در را باز کردم نمیدانستم که سائل است و قصد عرض حاجت دارد اما وقتی پول را آوردم از پشت در به او دادم تا خجالت او را نبینم.
۹. استمرار در امداد
نیازهای مستمندان معمولا استمرار دارد و به خاطر گسترش فقر در جامعه حتی اگر نیازمندی بی نیاز شود، نیازمندان دیگری هستند که به کمک و امداد رسانی احتیاج دارند از این رو حضرات معصومین(ع) کمکهای خود را به زمان و یا ماه خاصی محدود نمیکردند و این کمک سیره مستمره آنها بوده است و حتی در وصیتنامه خود نیز از یاد فقرا غافل نمیشدند امیرمؤمنان(ع) که در تمام عمر به یاد فقیران و مستمندان بود، در وصیت خود به فرزندان خود مینویسد: شما را به خدا از حال فقرا غافل نشوید و آنها را در سفره خود شریک کنید.(10)
سخن پایانی
گرچه عدم تدبیر و خیانت بعضی از مسئولان، اقشار مختلف جامعه را با مشکلات روز افزونی مواجه کرده است؛ اما در صورتی که توانمندان، صاحب نفوذان و حتی مردم عادی به سیره اهلبیت(ع) در تنشهای اقتصادی تمسک کنند بسیاری از این مشکلات برچیده میشود و از رنج و آلام جامعه کاسته خواهد شد. و در یک کلام، عمده مشکلات امروز ما ثمره دوری از سیره کسانی است که روش آنها از جهنم، بهشت و از آتش، گلستان میسازد.
عبدالصالح شمس الهی، نویسنده و پژوهشگر حوزه علمیه قم
منابع کافی؛ ج 2؛ ص 668؛ ح14.
ثواب الاعمال؛ ،جلد 1؛ صفحه250.
مناقب آل أبی طالب(ع) ابن شهر آشوب؛ ج 2؛ ص 115.
تاریخ یعقوبی؛ ج۳؛ ص۴۵.
تذکره الخواص؛ ص۱۸۴.
بحارالانوار؛ ج 11؛ ص121.
همان.
آینه یقین (ترجمه کشف الیقین حلی)؛ ص 124
طبقات ابن سعد؛ جلد 5؛ صفحه 160.
کافی؛ ج7؛ ص 51.
با نگاه به سیره اهلبیت(ع) میتوان الگویی برای کنشگری توانمندان در بحرانهای اقتصادی به دست آورد؛ الگویی که نه تنها بر اساس فقه که حتی بر اساس فطرت سلیم انسانی میتوان به راحتی به آن رسید؛ اما فطرتهای آلوده به دنیا طلبی با توجیهات مختلف از آن سر باز میزنند.
این الگو مؤلفههایی دارد که بعضی از آنها عبارتند از:
۱. خبرگیری از حال فقرا
از قدیم گفته اند سیر از گرسنه خبر ندارد و سواره از پیاده؛ همین بی خبری باعث میشود تا افراد اصلا به فکر رفع نیاز فقرا و نیازمندان نیفتند و این بخش از جامعه به فراموشی سپرده شود. متاسفانه بخش قابل توجهی از توانمندان در بحرانهای اقتصادی به فکر بهرهبرداری از این بحرانها و نیز اندوختن ذخائر و مایحتاج خود می افتند. در حالی که این بحرانها باعث فروپاشی زندگیهای بسیاری میشود. در میان کلمات اهلبیت(ع) جملات تندی را در خصوص این بیتوجهی مشاهده میکنیم.
پیامبر خدا(ص) در مورد بی توجهی به نیازمندان فرمودهاند: به من ایمان نیاورده است آن که شب را با شکم سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه باشد و نیز فرمود : اهل هر آبادى که شب را بگذرانند و در میان ایشان گرسنهاى باشد ، روز قیامت خدا به آنان نظر (رحمت) نمىافکند.(1)
امام سجاد(ع) فرمودند: هر کس با شکم سیر بخوابد و در نزدیکیاش مؤمنی گرسنه و بیطعام باشد، خدایعزوجل به فرشتگان گوید: من شما را بر این بنده شاهد میگیرم که او را امر کردم و نافرمانی کرد و از غیر من اطاعت کرد. این شخص را به عملش واگذاردم و به عزت و جلالم سوگند هرگز او را نمیبخشم(2)
خود حضرات معصومین(ع) نیز به این مهم اهتمام داشتند و در برنامه روزمره خود سرکشی و خبرگیری از فقرا را قرار داده بودند؛ پیامبر اکرم(ص) به صورت مستمر به سقیفه بنی ساعده که محل بیخانمانهای مدینه بوده میرفتند و از حال آنها خبر میگرفتند.
در تاریخ آمده است که امام علی(ع) زنی را دید که مشک آبی بر دوشش بود. آن مشک را از او گرفت و تا جایی که او میخواست برایش برد و از حالش پرسید؛ زن گفت: علی بن ابیطالب همسرم را در یکی از مرزها گماشته بود و او کشته شد و چند کودک یتیم برای من برجای گذاشت. دستم خالی است و چیزی ندارم و ناگزیر به خدمتگزاری مردم روی آوردهام! حضرت پریشانحال به منزل رفته و آذوقهای برداشته به خانه زن برگشتند. زن گفت: خدا از تو خرسند باشد و میان من و علی بن ابیطالب داوری کند. پس آن زن مشغول درست کردن خمیر گشت؛ و علی به پختن گوشت مشغول شد و بعد از پختن برای کودکان از گوشت و خرما و چیزهای دیگر لقمه میگرفت.هر وقت لقمهای به کودکی میداد میگفت: پسرکم! علی بن ابیطالب را از آنچه بر تو گذشته است حلال کن!وقتی خمیر آماده شد، زن گفت: ای بنده خدا تنور را روشن کن! امام به روشن کردن تنور پرداخت و هنگامی که آنرا برافروخت و گرمای آتش، چهرهاش را سوزاند، با خود چنین زمزمه میکرد: بچش! ای علی! این است کیفر کسی که ـ حقّ ـ بیوهزنان و یتیمان را تباه کند.(3)
۲. حرکت خودجوش
در بحرانهای اقتصادی معمولا همه دست خود را به سمت دولتها دراز میکنند؛ حال آنکه اگر دولتها میتوانستند و یا میخواستند فقر را از جامعه ریشه کن کنند، میکردند؛ آنچه در سیره اهلبیت(ع) مرسوم است این است که به جای نشستن و حرف زدن در مورد فقر جامعه، قیام میکردند و خود در حد توان اقدام به رفع مشکلات نیازمندان میکردند؛ گرچه رسیدگی به فقرا در درجه اول وظیفه حکومت است اما عمل نکردن آنها به وظیفه ذاتیشان باعث میشد تا ائمه معصومین(ع) شبانه آذوغه را به دوش بگیرند و کوچه به کوچه در خانه فقرا و نیازمندان را بزنند تا کسی شب سر گرسنه بر زمین نگذارد.
یعقوبی نقل میکند: وقتی که امام سجاد(ع) را غسل می دادند روی شانههای آن حضرت پینهای مانند پینه زانوی شتر دیدند؛ از اعضای خانوادهاش سوال کردند که این اثر چیست؟ گفتند: اثر توشه ایست که بر دوش میکشید و شبانه به در خانه فقرا میبرد(4)
۳. مباشرت در کمک
نکته نابی که در سیره حضرات معصومین(ع) مشاهده میشود این است که آن بزرگواران علاوه بر کمکهای با واسطه در موارد زیادی خود به صورت مستقیم اقدام به کمک مینمودند. این کار باعث میشد تا بیشتر از حال فقرا آگاه شوند و از رفع نیاز آنانت مطمئن گردند.امام صادق(ع) می فرماید: جدم امام سجاد(ع) در روزهایی که روزه داشت گاه با دست خود غذا می پخت و هنگام افطار، آنها را به خانه نیازمندان می فرستاد و چه بسا مواردی که از آن غذا برای خود آن حضرت باقی نمی ماند و با نان و خرما افطار می کرد.(5)
۴. رسیدگی مضاعف به فقرا
رسیدگی به فقرا از اموری است که در شرع مقدس به آن توجه ویژهای شده است و به عنون یک وظیفه بر دوش دارامندان و نیز صاحب نفوذانی که میتوانند از اعتبارشان برای حل مشکلات فقرا استفاده کنند قرار داده شده است. این وظیفه در زمان تشدید تنشهای اقتصادی سنگینتر میشود. متاسفانه این مسئله در جامعه ما معکوس است و در زمان تنشهای اقتصادی بسیاری از توانمندانی که در حالت عادی به مراکز خیریه کمکهای مناسبی مینمودند در بحرانها و به بهانه عدم ثبات در بازار و ترس از ورشکستگی از کمک خودداری میکنند در حالی که به عنوان نمونه وجود مقدس امام حسن مجتبی(ع) در دو بحران شدید اقتصادی دو مرتبه تمام دارائی خود را در راه خدا انفاق کرد.
۵. جلوگیری از کارهای تنش زا
یکی از علل تشدید بحرانهای اقتصادی، التهاب و نگرانی است که در جامعه به وجود می آید و باعث میشود تا بسیاری از افراد برای آینده خود به فکر بیفتند و همین مسئله بحران را شدیدتر میکند. در همین بحران اخیر ارز و طلا در ایران به وضوح مشاهده کردیم که هجوم افراد به صرافیها و خرید و انباشت ارز و سکه و حتی کالاهای اساسی التهاب بازار را دو چندان نمود و باعث افزایش سرسام آور قیمت همه محصولات شد. در سیره اهلبیت(ع) از این کار نهی شده است و خود حضرات معصومین(ع) در شکستن این فضا پیشقدم میشدند.
در بحار الانوار نقل شده است که زمانی گندم در مدینه کم یاب شد و مردم از ترس گرسنگی به بازار هجوم بردند تا انبارهای خود را پر کنند و همین مسئله به گرانی قیمت گندم دامن میزد. امام صادق (ع) از "مُعَتِب" (مسئول خرج خانه خود) پرسید: "ما امسال در خانه گندم داریم؟"معتب گفت: "بله ای پسر رسول خدا؛ به قدرى که چندین ماه را کفایت کند، گندم ذخیره داریم."امام صادق (ع) فرمود: "آنها را به بازار ببر و در اختیار مردم بگذار و بفروش."متعب با تعجب گفت: "یا بن رسول الله! گندم در مدینه نایاب است. اگر اینها را بفروشیم، دیگر خریدن گندم براى ما میسر نخواهد شد."حضرت فرمود: "همین است که گفتم. همه را دراختیار مردم بگذار و بفروش."معتب دستور امام را اطاعت کرد. گندمها را فروخت و نتیجه را گزارش داد.سپس امام صادق (ع) به او فرمود: "بعد از این، نان خانه مرا به صورت روزانه از بازار بخر.(6)
۶. همراهی با مردم و زندگی در سطح آنها
در تنشهای اقتصادی آنچه بیشتر از فقر و گرسنگی مردم را اذیت میکند فاصله طبقاتی است که روز به روز بین تودههای مردم با مرفهین و توانمندان جامعه ایجاد میشود. این مسئله زمانی آزار دهندهتر میشود که این فاصله بین مردم و معتمدین متمکن و یا رهبران دینی توانمند ایجاد شود به همین دلیل در سیره اهلبیت(ع)این نکته را به وضوح مشاهده میکنیم که حضرات تلاش مینمودند در سطح عامه مردم زندگی کنند. در جریان بحران گندم در مدینه که نقل آن گذشت امام صادق(ع) به متعب فرمودند:
ای متعب! نان خانه من نباید با نانى که در حال حاضر توده مردم مصرف مىکنند، تفاوت داشته باشد. نان خانه من باید بعد از این، نیمى گندم باشد و نیمى جو. من شکر خدا توانایى دارم که تا آخر سال، خانه خود را با نان گندم به بهترین صورت اداره کنم؛ ولى این کار را نمى کنم تا در پیشگاه الهى برای غمخواری و مددکاری و برابری با مردم در مخارج زندگی، اندازه نگه داشته و میانه روی کرده باشم.(7)
۷. خدمات عمومی
در دوران تنشهای اقتصادی معمولا حاکمان از سرانه بودجه رفاه عمومی و خدمات عامالمنفعه میزنند تا بتوانند آلاف و علوف خود را تامین کنند. در چنین شرایطی اهلبیت(ع) به میدان آمده و سعی مینمودند با بعضی از کارهای عامالمنفعه قسمتی از رنج جامعه را بکاهند. در زمان خلیفه سوم که فساد اقتصادی در دستگاه خلافت باعث رنجش و شورش مردم شده بود امیرمؤمنان(ع) به جای استفاده سیاسی از این فضا به احداث و وقف چاه و نخلستان مینمود بر اساس روایتهای مستند، حضرت در مسیر مکّه و مدینه، چاههای زیادی حفر کردهاند تا رهگذران و نیازمندان، از آب چاهها هر طوری که صلاح میدانند، بهره مند شوند.
روزی امام علی(ع) در یکی از نخلستانها مشغول کندن چاه بودند، ظهر که شد، آن حضرت برای به جای آوردن نماز، از چاه بیرون آمدند و پس از خواندن نماز و خوردن مختصری غذا، دوباره درون چاه رفته، مشغول کندن آن شدند. ناگهان، کلنگ حضرت به سنگی برخورد کرد که آب از زیرآن فوران کرد؛ به گونه ای که تمام بدن و لباس های امام(ع) گِل آلود شد و حضرت، از شدت جریان آب، نتوانست به کندن ادامه دهد؛ پس ناگزیر به خروج از چاه شد. وقتی از چاه بیرون آمد، اولین کارش این بود که، قلم و دوات خواست و همان ساعت، آن چاه را به عنوان صدقه برای استفاده افراد نیازمند و مستمند وقف کرد تا آنها، بخشی از نیازمندی هایشان را از راه استفاده از آب آن چاه برطرف سازند.(8)
۸. حفظ کرامت افراد
فقر در نگاه جامعه با کرامت انسان در تضاد است به خاطر همین اهلبیت(ع )تلاش میفرمودند تا اگر قرار است کمکی به کسی بنمایند کرامت او حفظ شود امیرمؤمنان(ع) شبها به صورت ناشناس به خانه فقرا میرفت
ابن سعد در باره حفظ کرامت فقیران توسط امام سجاد(ع) می نویسد: چه بسا نیازمندانی که به حضور امام سجاد می رسیدند و قبل از اظهار نیاز، خواسته خود را از امام دریافت می کردند.(9)
و نقل است که فقیری به خانه امام سجاد مراجعه کرد و حضرت در را باز فرموده و حاجت مرد را شنیدند و به داخل منزل رفته و کیسه پولی با خود آورده و در را نیمه باز کرده و از پشت در به مرد فقیر دادند از حضرت سوال شد که چرا چنین کردید؟ حضرت فرمود بار اول که در را باز کردم نمیدانستم که سائل است و قصد عرض حاجت دارد اما وقتی پول را آوردم از پشت در به او دادم تا خجالت او را نبینم.
۹. استمرار در امداد
نیازهای مستمندان معمولا استمرار دارد و به خاطر گسترش فقر در جامعه حتی اگر نیازمندی بی نیاز شود، نیازمندان دیگری هستند که به کمک و امداد رسانی احتیاج دارند از این رو حضرات معصومین(ع) کمکهای خود را به زمان و یا ماه خاصی محدود نمیکردند و این کمک سیره مستمره آنها بوده است و حتی در وصیتنامه خود نیز از یاد فقرا غافل نمیشدند امیرمؤمنان(ع) که در تمام عمر به یاد فقیران و مستمندان بود، در وصیت خود به فرزندان خود مینویسد: شما را به خدا از حال فقرا غافل نشوید و آنها را در سفره خود شریک کنید.(10)
سخن پایانی
گرچه عدم تدبیر و خیانت بعضی از مسئولان، اقشار مختلف جامعه را با مشکلات روز افزونی مواجه کرده است؛ اما در صورتی که توانمندان، صاحب نفوذان و حتی مردم عادی به سیره اهلبیت(ع) در تنشهای اقتصادی تمسک کنند بسیاری از این مشکلات برچیده میشود و از رنج و آلام جامعه کاسته خواهد شد. و در یک کلام، عمده مشکلات امروز ما ثمره دوری از سیره کسانی است که روش آنها از جهنم، بهشت و از آتش، گلستان میسازد.
عبدالصالح شمس الهی، نویسنده و پژوهشگر حوزه علمیه قم
منابع کافی؛ ج 2؛ ص 668؛ ح14.
ثواب الاعمال؛ ،جلد 1؛ صفحه250.
مناقب آل أبی طالب(ع) ابن شهر آشوب؛ ج 2؛ ص 115.
تاریخ یعقوبی؛ ج۳؛ ص۴۵.
تذکره الخواص؛ ص۱۸۴.
بحارالانوار؛ ج 11؛ ص121.
همان.
آینه یقین (ترجمه کشف الیقین حلی)؛ ص 124
طبقات ابن سعد؛ جلد 5؛ صفحه 160.
کافی؛ ج7؛ ص 51.