عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

به مناسبت شهادت جوان رعنای اهل بیت سیدالشهدا، حضرت علی اکبر تعدادی عکس نوشته حضرت علی اکبر برای شما عزیزان گردآوری و ندارک دیده ایم با ما همراه باشید

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

مدح حضرت علی اکبر

فروغ ِ چشم من از چشم نیزه ها افتاد

عصایِ پیری من زیر دست و پا افتاد

عزیز ِ یوسفِ من چنگ گرگها حس کرد

زبس که رونق یعقوب ِ قصه ها افتاد

به زخم نیزه ای از روی اسب از پهلو

مرا به خاک جگر گوشه ریخت تا افتاد

کسی که بین ِ مژه کرده ام بزرگ آیا

چنین ز هم شده پاشیده در عبا افتاد

زدم بهم کف افسوس و زانویم تا خورد

دلم شکسته و در ورطه ی بلا افتاد

نماز ظهر مرا پس اذان نخواهی گفت!؟

گلو بریده لبِ خشک ات از صدا افتاد

ذبیح ِ من! ز برت با خداست برخیزم

به جان ز داغ ِ غمت شعله ی عزا افتاد

نشست چین و چُروکی به رخ که میبینم

ترک به ماه جبین تو از قفا افتاد

نه قطعه قطعه فقط… نقطه نقطه ات کردند

تنت به پهنه ی این دشت تا کجا افتاد

خدا کُنَد که خطای نگاهِ من باشد

که از تمام تنت چند تکه جا افتاد

میان هلهله و خنده ها کم آوردم

به سانِ محتضری که ز تن وَ پا افتاد

بلند شو پسرم که دو چشم نامحرم

به خاکِ چادر ناموس کبریا افتاد

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

عکس نوشته حضرت علی اکبر

نیزه‏ ها بهر طواف بدنش صف بستند

بى صف آمد یکى و پهلوى آن یار شکست

نرخ شمشیر چه سنگین و گران بود کزان

باز هم فرق سر حیدر کرار شکست

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

روضه علی اکبر

قصد کرده است تمام جگرم را ببرد

با خودش دل خوشی دور و برم را ببرد

من همین خوش قد و بالای حرم را دارم

یک نفر نیست از اینجا پسرم را ببرد؟

دسترنج همه ی زحمت من این آهوست

چقدر چشم نشسته، ثمرم را ببرد

این چه رسمی ست پسر جای پدر ذبح شود

حاضرم پای پسرهام، سرم را ببرد

تا به یعقوب نگاهم نرسیده خبرش

می شود باد برایش خبرم را ببرد

نیزه دنبال دلم بود تنش را می گشت

قصد کرده است بیاید جگرم را ببرد

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

متن زیبا در مورد حضرت علی اکبر

جان من، قول بده دست به گیسو نبری

مقنعه ت باز شود، بال و پرم را ببرد

تو برو خیمه خودم پشت سرت می آیم

چه نیازی ست کسی محتضرم را ببرد

دست و پا گیر شدم، زود زمین می افتم

یک نفر زود، تن دردسرم را ببرد

همه سرمایه ام این است که غارت شده است

هر که خواهد ببرد جنس حرم را… ببرد

صد پسر خواسته بودم ز خدا، آخر داد

صد علی داد به من تا که سرم را ببرد

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

دانلود کامل تعزیه علی اکبر

دل ز قرص قمر خویش کشیدن سخت است

نازها از پسر خویش کشیدن سخت است

سر زانو کمکم کرد که پیدات کنم

ور نه کار از کمر خویش کشیدن سخت است

مشکل این است بغل کردن تو مشکل شد

تکه ها را به بر خویش کشیدن سخت است

خواستی این پدر پیر خضابی بکند

خون دل را به سر خویش کشیدن سخت است

نیزه بیرون بکشم از بدنت می میرم

خار را از جگر خویش کشیدن سخت است

گر چه چشمم به لب توست ولی لخته ی خون

از دهان پسر خویش کشیدن سخت است

تکه های جگرم هر طرفی ریخته است

همه را دور و بر خویش کشیدن سخت است

بِه، که از گردن من دفن تو برداشته شد

دست از بال و پر خویش کشیدن سخت است

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

متن تعزیه علی اکبر

دلم ترا وطن و قلب من شده قبرت

تو در ضمیر من از جمله سرو اسراری
وفا و سیرت و صهبائی ینکه جان دهد اکبر

عزیز فاطمه بگرفته اش به سینه و زاری

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

فضایل حضرت علی اکبر

این پاره پاره پیکر تو می کشد مرا

بال سفید پرپر تو می کشد مرا
قربان روی خونی پیغمبری تو

این داغ چون پیمبر تو می کشد مرا

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

شعر حضرت علی اکبر

برای آنکه بخیزد کمی تقلا کرد

نداشت فایده از نو به خاک و خون جا کرد

دو پلک زخمی خود را گشود با زحمت

غریب کرببلا را کمی تماشا کرد

پدر کنار تن او چو ابر می بارید

به اشک و زمزمه آقا عجیب غوغا کرد

گذاشت صورت خود را به صورت اکبر

دوباره مرگ خودش را زحق تمنا کرد

دل امام در عالم به یک نظاره شکست

ببین که زخم قدیمی چگونه سر وا کرد

به یاد پهلوی زخمی مادرش افتاد

همین که پهلوی خونین او تماشا کرد

کسی ز خیمه رسید و به روی خود می زد

کسی که کار خودش را شبیه زهرا کرد

…بیا برادر پیرم به خیمه بر گردیم

امام مرده ی خود را دوباره احیا کرد

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

شعر مدح حضرت علی اکبر لطیفیان

می گذارد چهره بر رخسار اکبر ساعتی
این غروب جان گداز ذبح اسماعیل بود

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر

چشم هایت اقتدار بی مثال نیل بود
یا که اقیانوسی از بال و پر جبریل بود
زیر باران نگاهت قلب لیلا می تپد
بی حضورت کار و بار عاشقی تعطیل بود
از صدای نبض خیمه خوب فهمیدم دلت
تکیه گاه استوار و محکم این ایل بود
لحظه ای در کوچه ی دلتنگی من صبر کن
گر چه سر تا پای تو در سایه ی تعجیل بود
جزء جزء مصحف صد پاره ات را خوانده ام
شیوه ی روخوانی من شیوه ی ترتیل بود

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

دوبیتی روضه علی اکبر

با سر ِنیزه تنت را چه به هم ریخته اند

ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند

سنگها روی لب خشک تو جا خوش کردند

این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند

عکس نوشته حضرت علی اکبر | متن تعزیه علی اکبر | روضه علی اکبر

عکس نوشته حضرت علی اکبر

هر کجا مینگرم جسم تورا میبینم

صد علی اکبر ِ دیگر به خدا میبینم

قول دادی که مرا مثل عصایم باشی

حال بر رویِ زمین چند عصا میبینم

تا که گفتی علی ام سنگ به سمتت آمد

مثل مادر رویِ پهلوی تو پا میبینم

تو نبی بودی و اکنون به رویِ لبِ تو

مانده ام جایِ رَدِ نعل چرا میبینم!!!

خواهرم آمده از خیمه که من جان ندهم

عمه ات را تو ببین بین ِ که ها افتاده

همچنین در سبزپندار بخوانید:

متن درباره حضرت علی اصغر | دوبیتی حضرت علی اصغر | عکس پروفایل حضرت علی اصغر

شعر شهادت حضرت رقیه | اسمس شهادت حضرت رقیه | عکس شهادت رقیه ع