1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
بوسه های اعتصاب
بوسه های اعتصاب قورت دادن ناایمن ترین شکل ارتباط بوسیدن خط ممتد لبانت خطر برای تخطی از این احتیاط از دست هایت که حلقه شده دور کمرم در بندِ اسارتِ...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
تاک
به روزگارِ بی کسی ترانه خاک میخورد قلم به قحطِ جامِ مِی درختِ تاک میخورد غزل که خشک گشت و پُرترک کویرِ سینه ها در انتظارِ شعرِ تر لبی که چاک میخورد...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
ایکاش....
ایکاش..... ناگفته های درونم را اسرار پنهان آرزوهایم را با شاخسارهای سندلوس می سوزاندم تا بی وجود صمغی... از یادها مَحو می شدم همراه درختان خزان زده...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
نجوا
بنشین کنارم لحظه ای نجوای رقصان در خیال در روح سرکش ، مرگِ عشق ، دریای ناپیدا ببین من در نِیِستانِ عدم موی تو را می بافتم نامت به لب جاری شد و آغاز...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
پدر
چقدر هوا سرد است دل پدر پیر من پر از درد است اشک بر چشمان پدرم جاری شد اه خدایا کار من چه زار شد گویی جان سالم به در برده ام اما چه بار سنگینی در...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
قلب حریص
هرشب منم و یادِ تو و قلبِ حریصم... دلتنگم و زیرِ سرِ من بالشِ خیسم... سهمم نشد از عشق بهجز شعر و تَوَهُم... باید فقط از تو...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
آرامش
می میرند آنان که دلالی می کنند عشق را مهر با آرامش زیباست و خنده ای که سبز می کند باغ زندگی را
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
دیر شدیم
دیدی که گنه نکرده تعذیر شدیم در دام گه حادثه ها پیر شدیم در حسرت نوشیدن یک جرعه آب گمگشته این کویر بی پیر شدیم در بین سراب تا سرابی دیگر از سوز عطش...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
عمر
پیمانه عمر اگر که لبریز شود سرمایه و ثروت تو ناچیز شود تا در نگری چرا چنین شد ناگه شمشیر اجل به روی تو تیز شود ماندم به قفس که بال و پر نیست مرا...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
حس عاشقی
کاش از آن گذر نمی گذشتم آنچه دیدم اسیرش نمی شدم چه زیبا و فرخنده روز آن نگاه نافذ در وجودم مسخ شدم ، مست شدم ، آتش گرفتم همه چیز در خود داشت اغوا...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
تولد مهشید
در ان لحظه که در انتظار امدنت بودم تا چهره معصوم تو را بینم با دل بی قرار خود دست و پنجه نرم میکردم آن شب ظلمانی که در گوشه ای تنها بودم تنها به تو...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
چکمه چرکی
.....چکمه چرکی...... چه سخت بود وقتی سخت بود یه باغچه داشتیم توش ترب بود قرمز و سفید با برگ سبز اخه باغچه ما گِل نداشت خیلی زیبا بود همیشه زیبا...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
0
سنگ قبر
گر گذرت شد بسر خاک ما تربت آلوده ی نمناک ما مرحمتی کن به یکی فاتحه شاد نما خاطر غمناک ما
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
1
بن بست عاشقی
دگر از من نمی پرسند چرا تنها و غمگینم چرا جز رنگ دلتنگی دگر رنگی نمی بینم چرا از من نمی پرسند که پژمرده احساسم چرا افسرده و مایوس در آغوش گل...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
0
اِنتخاب
گوش باش حافظ حکایت میکند از گرانی ها شکایت می کند روزگارِ بس عجیبی گشت فرا قیمت اجناس رسیده ماورا گرچه اکثر واجدِ علم و فن اَند فاقِدُ الشُغلانِ...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
1
سکوت وخروش
مخرج مشترک علم و دین ایمان است که در بیان بزرگان نزدماعرفان است درجهان آفرینش سکوت نیزانرژی است مثبت و منفی آن دربطن اصوات است اگرصامت باشی همه چیز...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
1
پیله
تنها در این پیله ی سیاه در این کُهنه قبیله ی شوم، زندانیم قبول می کنم اعترافم را به مرگ قبول دارم هنوز قربانیم نهایت، ایستادگی مرا خمیده کرد اِنگار...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
0
(517)
بنشسته بِدل مهر تو ای یار وفادار مانند تو پیدا نشود در همه بازار بس عشوه نمودی تو برایم مَه زیبا برعشق توآخرشده این قلب گرفتار غیر از تو دلم...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
0
شب
شب است دیری نمی پای و به پایان می رسد. من در کنار پنجره ای نشسته ام، به امید صبح صادق که در راه است. شب در سیاهی زمان که ناگهان فرا می رسد، می برد...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
1
دوریه مٚدٚرٚسه(1)
1. دَرجین وَرجین تی مشق دفتره تنهأی چیسه؟ 2. تیج پاکن میداد بجوسته کَله رۊسوای کیسه؟، 3. دئر وُ زۊید نم بکشیه پئیز سِفاد چکلأن پیسه؛ 4. راسه دمیسال...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
0
عشق آخر...
تو عشق آخرمی بِه ز تو سراغ ندارم تو دوری از من و من طاقت فراق ندارم منی که بلبل شیدای نغمه خوان تو هستم تو گو چرا گل رویت بر این رواق ندارم هنوز بذر...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
0
تیغ ، بر حریر...
او...که باحضورِ یک گُل یاس درآتش می سوخت وَ ، شب را درآستینِ ماه پنهان می کرد به نسیم گفت آسان عبور نکند وَ آتش را بر پروانه ها ، نیفروزد اوکه صدای...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
0
روز خوش
یک روز خوشی یک باز سازی ذهنی یک گذشت و کاشت نهالی جدید سفر روبروی بازگشتکان کنار چنار قدیمی خیابان خوشی ها لب بوم کودکی و شلوغی یک جشن درهم سفید...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
0
رفتی که نه بینی
رفتی که نه بینی اینگونه غمم را لب های تَرک خورده و چشمان ترم را دیدی که دلم شاید درگیر تو باشد رفتی که این دل مانده در راه تو باشد گفتی که دورغ گفته...