دکتر این رژیم جواب نمیدهد هر چه میخوریم لاغر نمیشویم نه گلوله نه باتوم، جای باتوم، ورم میکند داغِ گلوله، سنگینی، گویی سُربها را احتکار کردهاند...
شهد سخن آنهمه شهد سخن را بی شهیر عشق مخوان مِهر جانان را به مُهر هر زبان، مرهم مدان شهر ویران را به یک صورالسرافیل سور بدار قیمت جان را به شور و شوق...
دل من بی تو درآن شهر دگر تاب نداشت آسمان بودی و ماهم به شبت قاب نداشت نگران بودم و شبگرد خیابان تو چرا شب آرام نگاهت غم مهتاب نداشت نم باران زد و من...
دلم از غصهها میگیرد هر شب به جرم زندگی میمیرد هر شب... نفسهایم شمارش دارد انگاااار نفس در سینهام میگیرد هر شب... نکرده این دلِ عاشق گنااااهی به...
ازمنی چون من نمانده جزدهانی دوخته ظاهرم آرامتر شد باطنم هم کوفته من به فکر راههای تازه عاشق شدن توبفکر کینه های پشت هم اندوخته شعله افتاده ست درجان...
سَر بَر دامنِ تو صامت و آرام در خلسه ام نگاهت آه می بارد بر صورتم غمهایش را پلک میزنم از زُل زدنت بالا میروم انتهای چَشمت هیاهوست خلسه ام میپرد ذهنم...
تبِ بیداد، تنوره می کشد نه از تندیِ تبرزینِ تیمور، یا طمعِ تبارِ تِزار که از تکاپویی که تحمیق را، با ترازویِ تقوا، توزین می کند تا تراژدی ترس را، در...