گفتی که خانه ات کجاست؟
راه را می بینی
که گم شده است میان باغ!
هر روز می بینم
بازی پروانه را
نشستنش کنارجوب
اینجا
آنجا
میان جاده را
شادی یک پرنده را
کوچه باغی پر از سکوت
سرو را
سیب ها پای درخت
غروب که می شود
مادری در انتظار
دانستی
راه خانه ام کجاست!؟
من هر روز
از میان باغ می گذرم!