شعر غمزده


شعر غمزده

گویند شعر تو غمزده است غم ز دیوار و درش تو زده است با شعر غم دل باز کنم برای تو با شعر حرفای نگفته باز گویم به تو شعر موسیقی جان من است شعر چکیده افکار من است عده ای میکشند خود را از درد دل عدهشاعر:امیرمحمد فتاحی

گویند شعر تو غمزده است
غم ز دیوار و درش تو زده است
با شعر غم دل باز کنم برای تو
با شعر حرفای نگفته باز گویم به تو
شعر موسیقی جان من است
شعر چکیده افکار من است
عده ای میکشند خود را از درد دل
عده گویند شعر و همدرد جویند بهر دل
هنر شاعر به گفتن درد ناگفتنیست
هر ناگفتنه را شعر گوید گفتنیست
عشق شاعر شیدا به شعر پیدا میشود
هرچه پنهان در تو شعر هویدا میشود
شعر بهترین دوست هر غربت زده
دوستیش به ز هر نارفیق نامرد که
جان و قلبم را بشوید غسل تعمیدش دهد
فکر و ذهنم را از جهان بی معنی رهایی میدهد




ماهِ بلند اندام