(( خدایـا شُـکرت ... ))


((  خدایـا شُـکرت ...  ))

(( خدایـا شُـکرت... )) یار مـا غنچـه دهـان است ، خـدایا شُـکرت صَنمـی ، سَـروِ چَمان اسـت، خـدایا شُـکرت (( آنچه خـوبان همه دارند)) همان است که او عاشـقی دل نگـران اسـت ، خـدایا شُـکرت ! گرشاعر:محمد ابراهیم جاذب نیکو (جاذب )

((  خدایـا شُـکرت ...  ))
(( خدایـا شُـکرت ... ))

یار مـا غنچـه دهـان است ، خـدایا شُـکرت
صَنمـی ، سَـروِ چَمان اسـت، خـدایا شُـکرت

(( آنچه خـوبان همه دارند)) همان است که او
عاشـقی دل نگـران اسـت ، خـدایا شُـکرت !

گر چه در سـفره ی ما فقـر عیان اسـت ولـی
همه جـا امـن و امـان است ، خدایـا شُـکرت

کفِ جورابِ من و جیـب کُـتم سـوراخ اسـت
چـون که از دیـده نهان اسـت ، خدایا شـکرت

جـای شـلوار چـرا لُنـگ نبنـدم به کمـر ؟
مُـدِ امروز جهـان اسـت ، خـدایا شـکرت

جیـره ی دولتیـان آبِ روان اسـت ولـی
حـقِّ ما قطره چکان است ، خدایـا شـکرت

نعمت و خـوردن آن ، سـهمیّه ی دولتمـرد
سهـم ما دیـدن آن است ، خـدایا شـکرت

تا که نعمت همه جا هسـت ، نبایـد نالیـد !
گر چه آذوقـه گران اسـت ، خـدایا شـکرت

چون که از روزِ ازل در ژِن مـا سـختی بـود
نانِ خشـکی به دهـان اسـت ، خـدایا شـکرت

یارب این قصّـه ی پُر غصـه چه حاجت به بیان
بر تـو نـاگفتـه عیـان اسـت ، خدایا شـکرت


(( جاذب نیکو ))

بارالـها ، بر ما ببخش که فراوانی نعمت است و ما از دیدن این همـه نعمت سیـر نمی شـویم !
بر ما ببخش که دستانمان کوتاه و خُرمایت بر نخیلی بسته است که روز به روز بلند تر می شـود !
یا کاسـه ی صبرمان را وسعت ببخشـای یا نعمت شکر گزاری بر ما عطا کن که از تنگدستانیم !

(( آمین یا رب العالمین ))

تقدیم به مردم همیشه صبـور و نجیب وطنم ، ایران اسلامی

مهربان باشیم عزیزان





ردّ پا