پنجره


پنجره

پشت پنجره ی آسمان دست باران پر از ترانه ی یاران است ! که گاهنامه ی قرون به رخِ زمین میکشد رخدادهای خاک مرا حتی اگر کبکها سر در برف اند ساچمه های حوادث روزی تن کبکها را می بوسد در اکنونِشاعر:تقی جهانبخشی

پشت پنجره ی آسمان
دست باران پر از
ترانه ی یاران است !
که گاهنامه ی قرون
به رخِ زمین
میکشد رخدادهای خاک مرا
حتی اگر کبکها
سر در برف اند
ساچمه های حوادث
روزی تن کبکها را می بوسد
در اکنونِ شلوغی کتمان آدمی
که طشت رسوایی تاریخ
از بام حقایق می افتد
می فهمم در سرزمینی که ریختن
قطره ای عشق
بر خاک عاشقان حرامست
چگونه خاک ستیزان
در قمار آبروهای نداشته ی پیش
به خودباختگی خویش اند از
بُردهای حماسیِ خاک
که از گذر بادهای سنگ در مشت
سهم خواهی میکنند !
چه خوب بود اگر ما
شبی را
به خانه ی صبح
بادی را
به کویر خیال
راه نمی دادیم

تقی جهانبخشی




نگار