آفتاب عالمتاب


آفتاب عالمتاب

آفتاب عالمتاب (نذر قدوم پیامبر خاتم) ناگهان ندا آمد درب اسمان واشد آفتاب عالمتاب از افق هویدا شد آسمان تلاوت کرد: لا اله الا الله خرمن گل توحید در چمن شکوفا شد واژگون هبل گردید! لات برشاعر:محمد علی جعفریان


آفتاب عالمتاب
(نذر قدوم پیامبر خاتم)

ناگهان ندا آمد درب اسمان واشد

آفتاب عالمتاب از افق هویدا شد

آسمان تلاوت کرد: لا اله الا الله

خرمن گل توحید در چمن شکوفا شد

واژگون هبل گردید! لات بر خودش لرزید!

شد فنا منات ، آن گل ، خارچشم عزّی شد

مکّه را شبی پیمود در پگاه فردایش...

طبق وعده ی زرتشت تاج ملک دارا شد

چون عزیز مصر جان ، رو به سوی کنعان کرد

پیش حسن او یوسف ! مات چون زلیخا شد

گفت با خودش یوسف: من کجا و حسن او؟

می توان نشد عاشق؟ می توان شکیبا شد؟

یک نفس تکلم کرد ، شد جهان ز نو احیا

با دمِ اهورایی! مقتدای عیسی شد...

شد کلیم مبهوتش، محو جلوه اش گردید

تا تجلی ایزد ...جلوه گر به سینا شد...

آسمان نمی یارست تاب ظلمت مویش

کهکشان گیسویش مثل شطِّ رؤیا شد

شد دلم چنان سایه در به در چو مجنونی

پا به پای چشمش رفت تا قبول لیلا شد

خاتم رسل آمد، در بهار گل آمد...

طبع عاشق بیدل از طرب شکوفا شد...التماس دعا

1393




فصل بارانی