دل به که می سپاری ؟


دل به که می سپاری ؟

شب ، ستاره ها را ، با چوب مُراد می راند آسمان ، غَداره به دست ، روزگار می گرداند آنچه ، نامش فریب است ، دشنه بر دست دارد خورشید، به گاهِ غروب ، پشت ابر می ماند نغمه ، گشته است ساکت ، خشم میشاعر:بردیا امین افشار

شب ، ستاره ها را ،
با چوب مُراد می راند
آسمان ، غَداره به دست ،
روزگار می گرداند
آنچه ، نامش فریب است ،
دشنه بر دست دارد
خورشید، به گاهِ غروب ،
پشت ابر می ماند
نغمه ، گشته است ساکت ،
خشم می کِشد فریاد
دنیا ، بی هیچ مروتی ،
شادی را می ستاند
زندگی ، فقر لحظه هاست ،
فردا به تن غبار دارد
عشق ، از همان دیروز ،
در تاریکی می خواند
موج ، از دریا می آید ،
قطره ها سرگردانند
سبز ، رنگ سرخ را ،
به جنگل می کِشاند
دل ، به که می سپاری ؟
ای فریادِ دلخون
مرگ ، در حِجلۀ زندگی ،
طُره ها می فِشاند




دار دنیا