بهار


بهار

ای بهار آشنا.... با سبزه هایت بازگرد ای نگار دلربا.... با خنده هایت بازگرد شهرما چندیست از سرمای دی رنجیده است بهر دلگرمی ما..... با بوسه هایت بازگرد بوسه های گرم مهرت... وای غوغا میکند باشاعر:محمود طاهری

ای بهار آشنا .... با سبزه هایت بازگرد
ای نگار دلربا .... با خنده هایت بازگرد

شهرما چندیست از سرمای دی رنجیده است
بهر دلگرمی ما ..... با بوسه هایت بازگرد

بوسه های گرم مهرت... وای غوغا میکند
با تمام آفتاب و... .. غنچه هایت بازگرد

از قناری ها نوایی برنمی خیزد ز شوق
بهر دلجوییشان ... با نغمه هایت بازگرد

مردمان شهر ما امید را گم کرده اند
با دوای دردپوش غصه هایت بازگرد

خشک شد قلب زمین افسرد جان برکه ها
روح آناهید ما با چشمه هایت بازگرد

یادی از ما گر کنی این شهر گلباران شود
گلرخا با شمع و با پروانه هایت بازگرد

مهر ایزد ای اهورایی ترین شعر وجود
با تمام قصه و افسانه هایت بازگرد




خزان‌زده