روزنه ای بی خورشید
روزنه ای بی خورشید دلم بر می خیزد از روزنه ای بی خورشید و همه ی تنم بنفشه ای می شود در باد چیزی از نور تو در من جا مانده و گرده ی خیالی از آفتاب چگونه این شعر وحشی را از ریشه در آورم؟! شاعر:...
روزنه ای بی خورشید
دلم بر می خیزد
از روزنه ای بی خورشید
و همه ی تنم
بنفشه ای می شود
در باد
چیزی از نور تو در من جا مانده
و گرده ی خیالی از آفتاب
چگونه این شعر وحشی را
از ریشه در آورم؟!
شاعر: مرضیه رشیدپور کیمیا
دلم بر می خیزد
از روزنه ای بی خورشید
و همه ی تنم
بنفشه ای می شود
در باد
چیزی از نور تو در من جا مانده
و گرده ی خیالی از آفتاب
چگونه این شعر وحشی را
از ریشه در آورم؟!
شاعر: مرضیه رشیدپور کیمیا