جانم فدای دوست


جانم فدای دوست

جان و تنم ای دوست فدای تن و جانت وین هر دو به فرمان تو و حکم روانت گر در همه عالم ز جهان مهر تو خیزد من نیز به صد جان جهانم نگرانت شیرینتر از این لب نشنیدم که سخن گفت سعدی که شکر می‌چکد از...

جان و تنم ای دوست فدای تن و جانت
وین هر دو به فرمان تو و حکم روانت

گر در همه عالم ز جهان مهر تو خیزد
من نیز به صد جان جهانم نگرانت

شیرینتر از این لب نشنیدم که سخن گفت
سعدی که شکر می‌چکد از لفظ دهانت

از خلق جهان مهر تو بردیم و نبردیم
با هیچ کس از ما و جهان ، مهر و نشانت

روزی که به بازار غمت جان بدر آرم
انصاف بده تا بدهم سود و زیانت

سعدی اگر از عشق تو دیوانه شد ای دل
دیوانه مکن هر چه بگویند بیانت

دشنام کرم کردی و گفتی و شنیدم
دیگر سخن از یاد نیاید به زبانت

آن کس که مرا خواند به هر حال و به هر جای
یا رب تو نگهدار ز آسیب زمانت

مهدی سلمانی
تضمین از سعدی



دار دنیا