اهلی


اهلی

پس از شب های تاریکی، پگاهِ روشنت بودم میان آن همه اما و شاید... قطعنت بودم دلت سرگرم خاشاک و خزان و هرزعلف ها بود نمیدیدی بهارانه حمیدِ گلشنت بودم به دنبال تو بودن چون دویدن در پی باد است اسیر آب...

پس از شب های تاریکی، پگاهِ روشنت بودم
میان آن همه اما و شاید... قطعنت بودم

دلت سرگرم خاشاک و خزان و هرزعلف ها بود
نمیدیدی بهارانه حمیدِ گلشنت بودم

به دنبال تو بودن چون دویدن در پی باد است
اسیر آب کوبیدن درون هاونت بودم

گمان کردم که در باغ و گلستانم.... نفهمیدم
میان گل گلی های سرابِ دامنت بودم

نماندن جزئی از ذات پرستوگونه ات بود و
منِ ساده به فکر خام اهلی کردنت بودم

زیادی خوب بودن اشتباه اصلی من بود
دلت را زد که از اول مطیع من مَنَت بودم

گمانم اشتباه دومم این بود،فهمیدی؛
که در پیش تو تسلیم و همیشه الکنت بودم

چرا با نانجیبانِ هوس بازِ دغل خوبی؟
برایت دوست می ماندم اگر که دشمنت بودم؟

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


متن دیکته شب کلاس دوم ابتدایی برای همه درس ها