قصیدهٔ اتومات


قصیدهٔ اتومات

کشیدم آخر صفحه ستاره با خودکار که کرده باشم از اول اشاره با خودکار که از طلوع غزل تا غروب شعر سپید نبوده شاعر بی راه و چاره با خودکار دهان دست بشر صاف بود تا سر سال اگر نبود شروع هزاره با خودکار چه...

کشیدم آخر صفحه ستاره با خودکار
که کرده باشم از اول اشاره با خودکار

که از طلوع غزل تا غروب شعر سپید
نبوده شاعر بی راه و چاره با خودکار

دهان دست بشر صاف بود تا سر سال
اگر نبود شروع هزاره با خودکار

چه دست‌ها که نیانداخت از قیافه مداد
چه جیب‌ها که نشد بدقواره با خودکار

روان‌نویس اذا جاء تایتانیک است
گرفته کشتی نفتی کناره با خودکار

برای رهن نوک برج خودنویس بخر
همین که دادی خوذ را ‌اجاره با خودکار

به هیچ جای جهان نیست هر کدام شوی
پیاده‌ با ایمان یا سواره با خودکار

چه کار دارد دنیا به کار و بار کسی
علی‌الخصوص به تو هیچ‌کاره با خودکار

خیال کردی دنیا اداره‌ٔ ابوی‌ست
و می‌کنندش لابد اداره با خودکار

اگر به جای رگ خون
چنانچه در رگ پیزوری تو هم خون است
جواهر است نه جوهر هماره با خودکار

شهید راه قلم می‌شویم اگر نشویم
جنازه‌های شده تکه‌پاره با خودکار

اگر نوشت که خوب است اگر نه هم که بد است
به این طریق بکن استخاره با خودکار

درست‌تر که بگردی هر آدمی دارد
به من چه رابطه‌ی ماهواره با خودکار

مخابرات عوض می‌کند عددها را
که تا کسی ننویسد شماره با خودکار

به باسوادی شاگرد ماله‌دارت شو
و شو دبیر فلان جشنواره با خودکار

خود من از سر کم‌عرضگی ندارم کار
وگرنه کار زیادی نداره با خودکار

که دور آگهی روزنامه خط بکشی
و تا نشد بکشی هی دوباره با خودکار

نگو چه دیر به فکر هویت افتادی
برای اینکه به زودی قراره با خودکار

مشخصات خودم را دقیق بنویسم
کسی یه کاغذ خط‌دار داره با خودکار؟

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا