روبند چوبی(3)
نگار نه روزگار زمین گماشته آفرین سرشته دریغ در میان هنگامه مَست پاره گوشت از گوشت هست گستره ی پوست از پوست سزاوارگی کدامین دوست؟ از بُن روبند چوبی ما،رازمند آلوده دیگریست؛ زنگار بِه پرگار فرستاده...
نگار نه روزگار
زمین گماشته
آفرین سرشته
دریغ در میان هنگامه مَست
پاره گوشت از گوشت هست
گستره ی پوست از پوست
سزاوارگی کدامین دوست؟
از بُن روبند چوبی ما،رازمند آلوده دیگریست؛
زنگار بِه پرگار
فرستاده زمین
ترسانده ترین
نیایشگاه که بر پایه گناهان شد
سراچه انگشتری درون خون شد
به کاره آب را آببند کِرختی بست
چاره خون بی خون باید شُست؟
گندیده نفت سیاه،خون رگ های دیگریست.
8 آبان 1402 کرج سروده : بابک رضایی آسیابر
کاره،کارآمد: موثر