نمی دانم


نمی دانم

کجای این غزلی در کجا ؟ نمی دانم همیشه با منی ، اما چرا ؟ نمی دانم گرفته بوی تو را ، کلِّ دفتر شعرم.... دلیل و علّت این قصّه را ، نمی دانم شبی بدون خیالت ، نشد که سر بشود چه می کنی تو در این غمسرا نمی...

کجای این غزلی در کجا ؟ نمی دانم
همیشه با منی ، اما چرا ؟ نمی دانم
گرفته بوی تو را ، کلِّ دفتر شعرم....
دلیل و علّت این قصّه را ، نمی دانم
شبی بدون خیالت ، نشد که سر بشود
چه می کنی تو در این غمسرا نمی دانم
تو ، یا تمام منی یا که من توام ، که دمی
نشد که باشی از این من جدا ، نمی دانم
دوباره فکر و خیالم مرا به وهم کشانده
که غرق ، مِهر توام ، یا جفا ؟ نمی دانم
اسیر خود شده ام ، در کمند افکارم.....
چگونه ، کی شود این تن رها نمی دانم

علی موحد...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب | دیکته کلاس اول دبستان