شعر طنز شاهرودی


شعر طنز شاهرودی

خواب دیدم شاهرود تهران شده پایتخت کشور ایران شده شهر بسطام خِطّه ی تجریش بود از لواسان هم مجن در پیش بود چهارطاق در واقع آجدانیه بود کوی بیدآباد فرمانیه بود شهنما اما همانی بود، بود با جوادیه...

خواب دیدم شاهرود تهران شده
پایتخت کشور ایران شده

شهر بسطام خِطّه ی تجریش بود
از لواسان هم مجن در پیش بود

چهارطاق در واقع آجدانیه بود
کوی بیدآباد فرمانیه بود

شهنما اما همانی بود، بود
با جوادیه عجین چون گشته بود

خواب دیدم اعتبارات کلان
گشته مثل رووود سوی ما روان

آب اقیانوسِ اطلس از زمین
آمده شاهرود ای جانم ببین

شاهوار هم مرتفع تر گشته بود
معدن بوکیست دیگر رفته بود

و آن مصلای بزرگ دیدم‌ به خواب
افتتاح شد سالروز انقلاب

خط متر‌و هرکجا پایانه داشت
استفاده کردنش یارانه داشت

شاهراه ‌شهر هم سرچشمه بود
با سه راه افسری هم نقشه بود

بی ترافیک بود این شهر بزرگ
مشکلی اصلا ندیدم من ستُرگ

طرح نیمه کاره ی استادیوم
صد هزاری گشته همچون آث رم

از برای ثبت میراث جهان
گشته ورزشگاهِ‌ شیخِ خارقان

گویش شیرین شاهرودی اصل
آمده اندر کتب در متن درس

الغرض در خواب بودم شادمان
چون دگرگون بود بس دورانمان

ناگهان آمد یکی گرز گران
قطع کرد خوابم به سرعت آن زمان

گفت بنده از اداره خواب کل
می برم با خود تو را در بند و غل

این چه خوابی بود دیدی ای پسر؟
پایتخت باید رود جای دگر

زود، السّاعه، سریع و بی درنگ
محو کن از خاطرت خواب جَفَنگ

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


یسنا، دختربچه گمشده گلستانی زنده پیدا شد + فیلم