حصار پیکره
حصار پیکزه زمانه با تو چه کرد و تو با زمانه چه کردی میان بیشه ی این دشت بیکرانه چه کردی به پای خاطره های نمانده در دل تنگت در این سراچه بی نام و بی نشانه چه کردی نوای سوز دلت را چه عاشقانه...
حصار پیکزه
زمانه با تو چه کرد و تو با زمانه چه کردی
میان بیشه ی این دشت بیکرانه چه کردی
به پای خاطره های نمانده در دل تنگت
در این سراچه بی نام و بی نشانه چه کردی
نوای سوز دلت را چه عاشقانه شنیدم
به واژه واژه زیر و بم ترانه چه کردی
بساط رفتن خود را اگر نیامدی چیدی
برای آمدن اما بگو بهانه چه کردی
به جای نقد جوانی و عمر رفته چه دیدی
به کوله بار تهی مانده روی شانه چه کردی
تو مرغ گلشن رازی پرنده ی ملکوتی
شکسته بال زمینی به دام و دانه چه کردی
حصار پیکره ای را به روح خسته چه دیدی
در این سکوت و تباهی از آشیانه چه دیدی
زمانه با تو چه کرد و تو با زمانه چه کردی
میان بیشه ی این دشت بیکرانه چه کردی
به پای خاطره های نمانده در دل تنگت
در این سراچه بی نام و بی نشانه چه کردی
نوای سوز دلت را چه عاشقانه شنیدم
به واژه واژه زیر و بم ترانه چه کردی
بساط رفتن خود را اگر نیامدی چیدی
برای آمدن اما بگو بهانه چه کردی
به جای نقد جوانی و عمر رفته چه دیدی
به کوله بار تهی مانده روی شانه چه کردی
تو مرغ گلشن رازی پرنده ی ملکوتی
شکسته بال زمینی به دام و دانه چه کردی
حصار پیکره ای را به روح خسته چه دیدی
در این سکوت و تباهی از آشیانه چه دیدی