همان داند
حال خوب و بدم را خدا داند و بس از درونم که چه میگذرد همان داند و بس گر اشکی جاری شود ز چشمانم دلگرمم که باخبر است، میداند و بس سری که بر همگان پنهان است اما محرم اسرار دل های غمزده است شادی هایم...
حال خوب و بدم را خدا داند و بس
از درونم که چه میگذرد همان داند و بس
گر اشکی جاری شود ز چشمانم
دلگرمم که باخبر است، میداند و بس
سری که بر همگان پنهان است اما
محرم اسرار دل های غمزده است
شادی هایم را چو میبیند شاد می شود
عاشق این عشق آسمانی ام و بس
گلایه ها را با چشمان گویم لب خاموش
چو میدانم حل می شود،بی خیالم و بس
گر فکری در پیشرفت خود دارم ناگه
به طور جِدّ راه گشای مقصد است و بس
از درونم که چه میگذرد همان داند و بس
گر اشکی جاری شود ز چشمانم
دلگرمم که باخبر است، میداند و بس
سری که بر همگان پنهان است اما
محرم اسرار دل های غمزده است
شادی هایم را چو میبیند شاد می شود
عاشق این عشق آسمانی ام و بس
گلایه ها را با چشمان گویم لب خاموش
چو میدانم حل می شود،بی خیالم و بس
گر فکری در پیشرفت خود دارم ناگه
به طور جِدّ راه گشای مقصد است و بس