بید مجنون
نگاهم نگارین به او است از پشت دیوار و سرگرم دیدار منم همچو بیدم و آشفته دیدم که در جستجوی وصالم.. و افتاده حالم چه ژولیده سر ، سرنگونم ز رخسار پیداست ، در این جنونم : که مانع حصاری که ما...
نگاهم نگارین
به او است از پشت دیوار
و سرگرم دیدار
منم همچو بیدم
و آشفته دیدم
که در جستجوی وصالم..
و افتاده حالم
چه ژولیده سر ، سرنگونم
ز رخسار پیداست ، در این جنونم :
که مانع
حصاری که ما را جدا میکند نیست
و با این که هر شاخهام را شکستم
برای رسیدن به آن سرو بالا..
هزاران تاسف
فقط سایهام را به او میرسانم
و تصویر دردم چنین است :
که معشوقهام هست همسایه
ولی ریشههایم نبودند همپایه
شایان هژبری
شَه
بر وزن فعولن..
به او است از پشت دیوار
و سرگرم دیدار
منم همچو بیدم
و آشفته دیدم
که در جستجوی وصالم..
و افتاده حالم
چه ژولیده سر ، سرنگونم
ز رخسار پیداست ، در این جنونم :
که مانع
حصاری که ما را جدا میکند نیست
و با این که هر شاخهام را شکستم
برای رسیدن به آن سرو بالا..
هزاران تاسف
فقط سایهام را به او میرسانم
و تصویر دردم چنین است :
که معشوقهام هست همسایه
ولی ریشههایم نبودند همپایه
شایان هژبری
شَه
بر وزن فعولن..