صنف قنّادان
جان ناقابل فدای آن قد و بالای تو قند و شیرینی است آن لبهای بی همتای تو هر چه قنّادی میان شهر دیدم بسته شد صنف قنّادان شکایت کرده از لبهای تو
جان ناقابل فدای آن قد و بالای تو
قند و شیرینی است آن لبهای بی همتای تو
هر چه قنّادی میان شهر دیدم بسته شد
صنف قنّادان شکایت کرده از لبهای تو
قند و شیرینی است آن لبهای بی همتای تو
هر چه قنّادی میان شهر دیدم بسته شد
صنف قنّادان شکایت کرده از لبهای تو