فیلمنامه عروس

از متن کتاب:
شب - خارجی - اتوبان.
شب عروسی امیر و مهین است. آنها سوار بر ماشین تزئین شده ای راهی شمال هستند. مهمانها سوار بر ماشینهایشان به دنبال آنها به مشایعت می روند، بوق میزنند و هلهله می کنند. از یکدیگر سبقت می گیرند و در اطراف ماشین عروس چرخ می زنند گاه تا مرز تصادم نزدیک می شوند. سر به سر هم می گذارند و می خندند. عروس مهربان و آرام و داماد سرخوش و هیجان زده است. ماشینها در قاب پنجره آنها ظاهر می شوند و قیل و قال می کنند. عروس به مهربانی برای آنها دست تکان میدهد بعضی پنجره به پنجره با ماشین پیش می آیند و سربه سر می گذارند و از داماد جواب می گیرند.
میهمان: مهمون داری امیرخان... مام داریم میایم شمال...
امیر: می تونید تشریف بیارید ... در شمال هتل زیاده...
میهمان: خیر می خوایم بیایم ویلای جنابعالی
امیر: اونجا واستون ضرر داره...
میهمان: چرا...
امیر رطوبتش زیاده زنگ میزنید...
و می خندند و گاز می دهند و از هم سبقت می گیرند... داماد گرمش شده است... آستین کت خود را به سوی عروس می گیرد...