فریب خلق


فریب خلق

مردمِ این روزگار با عشق خامت می کنند می برندت در شبی مهمان جامت می کنند پیش خود اندیشه سر سخت بودن می کنی لیک گرگ وحش هم باشی به دامت می کنند دست پای خویش را گم می کنی در لحظه ای می ستانند از تو روح...

مردمِ این روزگار با عشق خامت می کنند
می برندت در شبی مهمان جامت می کنند

پیش خود اندیشه سر سخت بودن می کنی
لیک گرگ وحش هم باشی به دامت می کنند

دست پای خویش را گم می کنی در لحظه ای
می ستانند از تو روح وبی مقامت می کنند

گاه می رنجی، از این ره، بر می گردی ولی
گاه با حرفی ،حدیثی التیامت می کنند

تا بفهمی راه بیرون رفتن از این چاه چیست
با دوصد ترفند دیگر ،باز رامت می کنند

از فریب دوست ما دیگر نکردیم راست سر
گاه دشمن ها که با دوستی سلامت می کنند

دل به این ناز و محبت خوش نباید کرد دوست؛
خلق هرجا احتیاج است ،احترامت میکنند

حسین وصال پور



انتقام