اعصار 108


اعصار    108

این کهنه رواق از زمین کم شده است از سنگینی بار زندگی خم شده است هر برگ ز اوراق زرین دفتر عشق آثار خونین دلی و اسیر غم شده است بر گنجینه دل قفل زدم دیگر بار،زیرا اسرار نهفته افشاء وهمه فهم شده...




گلعذاری سوختن