ترس
میترسم از کاری که تاوانش عذاب است کاری که دور از خلق و خوی مومنان است میترسم از اغفال ناهنگام شیطان از آن گناهی که به ظاهر یک ثواب است میترسم از لمس تن نامحرمی که حتی نگاهش بر من حس...
میترسم از کاری که تاوانش عذاب است
کاری که دور از خلق و خوی مومنان است
میترسم از اغفال ناهنگام شیطان
از آن گناهی که به ظاهر یک ثواب است
میترسم از لمس تن نامحرمی که
حتی نگاهش بر من حس مادرانهست
میترسم از آن دیدگاه زشت مردم
وقتی سرایم جانپناه بی پناه است
میترسم از یک لحظه غفلت در نمازم
وقتی جماعت پشت درب انتظار است
میترسم از اندک پساندازی که دارم
چون نصف آن کفاره و خمس و ذکات است
میترسم از یک روز خوردن روزه ام را
شصت روز ، جبران نیست رسماَ انتقام است
میترسم از تقلید کار نیک کفار
گویا مراجع گفتهاند این هم حرام است
این ترسها از حکم های نابهسامان
حکم عباپوشان ، یا پروردگار است
کاری که دور از خلق و خوی مومنان است
میترسم از اغفال ناهنگام شیطان
از آن گناهی که به ظاهر یک ثواب است
میترسم از لمس تن نامحرمی که
حتی نگاهش بر من حس مادرانهست
میترسم از آن دیدگاه زشت مردم
وقتی سرایم جانپناه بی پناه است
میترسم از یک لحظه غفلت در نمازم
وقتی جماعت پشت درب انتظار است
میترسم از اندک پساندازی که دارم
چون نصف آن کفاره و خمس و ذکات است
میترسم از یک روز خوردن روزه ام را
شصت روز ، جبران نیست رسماَ انتقام است
میترسم از تقلید کار نیک کفار
گویا مراجع گفتهاند این هم حرام است
این ترسها از حکم های نابهسامان
حکم عباپوشان ، یا پروردگار است