چه کسانی فتنه 88 را جمع کردند ؟
حاج ماشالله عابدی، مناجاتخوان پیشکسوت و پیرغلام اهل بیت (ع) میگوید: در فتنه 88 چه کسانی جلوی فتنه را گرفتند؟ همینهایی که در هیئت سینه میزدند، سینهزنی را رها کردند و بیرون آمدند.
به گزارش سرویس گوناگون جام نیـوز، حاج ماشالله عابدی، در میان هیأتیها مشهور به پیامبر مداحان است. مداحی بااخلاق و بیحاشیه که سالهاست در عرصه مداحی فعالی میکند. جلسات نیمهشب مناجاتخوانیاش در ماه رمضان در مسجد شهدا سالها برقرار است و از جمله ویژگیهای «آقاماشالله» خواندن شعرهای فاخر در مداحی است. گفتوگویی با این پیر غلام اهل بیت (ع) داشتیم که متنش را در ادامه میخوانید:
کارکرد و نتیجه هیأت شما یعنی هیأت محبان العباس (ع) و اساسا کارکرد هیأت چه باید باشد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بهتر است که به طور عموم عرض کنم که تشکیلات هیأتها و مراسمی که برای امام حسین (ع) گرفته میشود چه اثراتی داشته است که یکی از آنها هم هیأت محبان العباس (ع) است. به خصوص در این ۴۰ سال بعد از انقلاب اسلامی، دشمنان در سطح دنیا برای دینزدایی از مملکت و به طور خاص برای حذف برنامههای امام حسین (ع) تلاش بسیار گستردهای کردهاند.
علت مهم اینکه موفق نشدهاند همین جلسات روضه بوده است و اگر این جلسات نبود، چه بسا تا امروز دین را از بین برده بودند. بنابراین هیأتها و هیأت محبان العباس (ع) به عنوان یکی از هیأتها، بسیار در این وادی موثر بودند. در این بلوا و فتنههایی که هست، در بیاثر کردن پولهای زیادی که برای منحرف کردن جوانان ایرانی خرج میکنند، که موفق نشدند و نمیشوند و نخواهند شد، یک عامل مهم همین هیأتها است. اصلا در پیروزی انقلاب یک عامل مهم همین هیأتها و دستهجات سینهزنی و عزاداری بودند که در مناسبتهای مختلف بیرون میآمدند و آمادگی حرکت دست جمعی به واسطه این تشکیلات از قبل صورت گرفته بود. کما اینکه عامل اصلی پیروزی انقلاب حضور مردم در روز تاسوعا و عاشورا بود.
خب مردم از قبل هم در روز تاسوعا و عاشورا دستهجات داشتند و در نقاط مختلف بیرون میآمدند.در آن روز به دستهها جهت داده شد و نتیجه گرفته شد. در نتیجه هیأتها نقش مهمی در این زمینه ایفا کردند که یکی از آنها هم هیأت محبان العباس سلام الله علیه است که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب فعالیت خوب و موثری داشته است.
یعنی فقط کارکردش در زمینه نشر عقاید است؟
اگر کسی میخواهد طبق دستور دین عمل کند، در دین همه چیز هست. این نیست که فقط دور هم جمع شوند و عزاداری کنند. این مساله فقط یک قسمت از دین است. قسمت دیگر دین، نماز و سیاست و جنگ و... است. هرکس مجموع اینها را نداشته باشد، نمیتوان به آن مجموعه گفت مجموعه دینی. هیأتهایی واقعا هیأت هستند که همه این مجموعه را داشته باشند. الحمدالله هیأتها نوعا اینچنین بوده و اینچنین هستند. همانطور که عرض کردم یک عامل مهم پیروزی انقلاب هیأتها بودند که مردم را بیرون آوردند.
در ساحتهای غیر سیاسی، یعنی ساحت اجتماعی و خدمات اجتماعی هیأتها چه کارکردی دارند؟
امروز خوشبختانه یک سری از کارهای خیری که در جامعه انجام میشود از طریق هیأتیها و هیأتهاست. معمولا هیأتیها و هیأتها در کنار هیأتشان، کار خیر میجوشد. علت اصلیاش هم این است که این مساله در خود هیأت نهفته است، چرا که اینها از امام حسینی دم میزنند که همه وجودش خیر بوده است.
این مساله در برخی هیأتها گستردهتر است. امروز کار تسهیل و کمک به ازدواج جوانان و کمک قرضالحسنه به مستضعفان و حتی در زمان جنگ کار پشتیبانی از طریق هیأتها انجام میشد. ثمره دیگر هیأتها همین مساجد است. هیأتها مسجد میساختند و البته در بعضی جاها هیأتها هم خروجی مسجد بودند.
یکی از نکاتی که مخالفین میگفتند این است که هیأت از محتوا و معارف خالی شده است.
اصلا مومنین برای ترقی و تکامل دو بال نیاز دارند. یک بال معرفت و یک بال عاطفه. مداحان معمولا بال عاطفه را پرورش میدهند. عاطفه خود یکی از عوامل پذیرش معرفت و دیانت است. یک چیز لغو و بیهودهای نیست و جزو سفارشهای دینی است. اگر عاطفه را پرورش ندهیم گرایشاتمان به مسائل دینی آنگونه که باید نخواهد شد. بنابراین اینکه چند هزار جوان جمع میشوند و عزاداری میکنند، خود تهییج عاطفه است و در کنارش هم معرفتی است.
بالاخره قبل از مداحی یک آقایی منبر میرود و هم و غمش این است که معرفت جمعیت را بالا ببرد. او این کار را میکند، مداح هم عاطفه را پرورش میدهد و این دو بال در کنار هم باعث پرواز میشود. اینها لازم و ملزوم یکدیگر هستند. در جلساتی که قید و بند بیشتری داشته باشند، این مساله جدیتر است.
قید و بند بیشتر یعنی چی؟
یعنی مقید باشند که همه دستورات دینی به تمام و کمال انجام شود؛ نه فقط بخشی از آن. اگر اینگونه باشند کسی را دعوت میکنند که به طور جدی سطح معرفت را بالا ببرد، بعد مداحی میآید عاطفه را پرورش میدهد و همه اینها در کنار یکدیگر انسان کاملی را پرورش میدهند. ممکن است در بعضی افراد، قید و بندی هم نباشد که البته این یک نقص است و باید برطرف شود. مداحان هم باید میان خواندنشان تذکراتی بدهند و تلنگری بزنند که انشاءالله موثر است. امیدواریم این نقیصه به مرور برطرف بشود.
خب پیامد این مساله مداح محور شدن هیأتها نیست؟ اصلا نظر شما در مورد این مساله چیست؟
اصل این است که هیأت باید خدامحور باشد، نه مداحمحور و واعظمحور. اگر آن مداح این خدامحوری را پر میکند، فبهالمراد و اگر واعظ پر میکند فبهالمراد. بنابراین اصل بر خدامحوری است. هیأت باید برنامهریزیاش صحیح باشد. اگر برنامهریزیاش صحیح بود و افرادی نتوانستند استفاده کنند، عیب و نقص از آنهاست. البته این طرف هم نقصیههایی هست. کسانی که میخواهند معرفت مردم را بالا ببرند، متاسفانه خیلی نیستند. یعنی واعظی که همه خصوصیات را داشته باشد، خیلی نیست.
به بیان سادهتر، چند نفر مثل آقای قرائتی داریم؟ آنها هم جذابیتی دارند و آنقدر سرشان شلوغ است و یا آنقدر منبر قبول میکنند که از محتوا میافتند. یعنی دیگر فرصت مطالعه ندارند. این اشکالات هم هست. توصیه من به جوانان این است که در جلسات فقط به سینهزنی اکتفا نکنند. البته این خیلی خوب است. به قول امام خمینی، گریه بر امام حسین از اقرب وسایل تقرب به خدا است. ولی به این بسنده نکنند. امام راحل هم که این فرمایش را میکنند، خود یک مجتهد بینظیر است. بنابراین هر دو جهت را بها دهند تا اگر هم نقصیهای هست، متولیان مجبور شوند آن نقصیه را برطرف کنند.
شما از نقش هیأتها در پیروزی انقلاب اسلامی گفتید. مصداق فعالیتشان در انقلاب چه بود؟
همین که هیأتها مردم را جمع میکردند و این حسینی بودن مردم را تهییج میکردند و پرورش میدادند، خود یک کار مهم است. یک عامل اینکه مردم روز تاسوعا و عاشورای سال ۵۷ بیرون آمدند، به این دلیل است که از قبل زمینهاش را داشتند. قبلا دسته طیب راه میافتاد، خب از کجا راه میافتاد؟ از همین جلسات. دستههای مختلف دیگر هم همین طور. زمانی نمیگذاشتند در همه جا باشند، فقط در بازار میرفتند. نزدیکیهای پیروزی انقلاب از موقعیت استفاده کردند و به خیابان آمدند.
چه کسانی آمدند؟ همین افرادی که در هیأتها بودند. کما اینکه در فتنه ۸۸ چه کسانی جلوی فتنه را گرفتند؟ همینهایی که در هیأت سینه میزدند، سینهزنی را رها کردند و بیرون آمدند. بنابراین هیأتها در این وادی خیلی کار کردند. قبل از انقلاب زمانی شد که حکومت نظامی شد و هیأتها به تعطیل کشیده شدند. ما هیأتمان را در انتهای یک کوچه بن بست، تشکیل میدادیم. هر شب هم به حضرت علی اصغر متوسل میشدیم. گاهی هم شعار میدادیم. اینها سبب انقلاب شد. اصلا به معنای دیگر، واقعا هیأتیها انقلاب کردند. در جبهه هم هیأتیها بودند. اگرچه عده دیگری آمدند و امروز بهرهبرداری میکنند و البته ناشکری هم میکنند. مثلا به عنوان بازیگر. اینها آن زمانی اینقدر بهایی نداشتند. بهایشان را از انقلاب گرفتند.
ثروتشان را در انقلاب به دست آوردند، امروز هم برخی از آنها علیه انقلاب و بعضا علیه اسلام صحبت میکنند. دیگران هم کمک کردند، اما اصل انقلاب، انقلاب اسلامی بود. حضرت امام هم خیلی مراقبت کردند که عنوان انقلاب اسلامی حفظ بشود. یادم هست که اولین باری که رادیو را فتح کردند گفتند این صدای انقلاب است، نگفتند انقلاب اسلامی. بلافاصله امام کسانی را فرستاد، رفتند گفتند انقلاب اسلامی. از همان اول حواس امام جمع بود. امام با دید وسیعی که داشت انقلاب را به ۱۵ خرداد مرتبط کرد. آنها میخواستند کسان دیگری را علم کنند. به هر جهت اسلام، مسجد و هیأت عوامل پیروزی انقلاب بودند.
شما به عنوان مداح در زمان انقلاب اسلامی وظیفه خود را انجام دادید. امروز مداحان جوان چه وظیفهای دارند؟
قبل از انقلاب مداح از جهت تعداد خیلی کم بود. به طوری که شاید یک مداح چند دسته را راه میانداخت. از برکت انقلاب مداح خیلی زیاد شد. این واقعا یک برکت است. علت دیگرش این است که آن زمان، یعنی در زمان طاغوت، مداحی از حفظ بود. خب حفظ کردن هم کار سختی بود و هرکسی نمیتوانست وارد شود. ولی امروز آن قبح از روی کاغذ خواندن از بین رفته و از روی کاغذ میخوانند. از رو خواندن آن مؤونه را ندارد و مداحی آسانتر شده است. بنابراین تعداد مداحان بیشتر شده است.
از نظر کیفیت هم در مجموع دیدگاه من این است که بهتر از قبل از انقلاب است. از همه جهت جلوتر هستیم. اما در رابطه با سوال شما باید عرض کنم که مبارزه تمام نشده است. آن زمان مبارزه با شاه و برای سرنگونی شاه بود، امروزه مبارزه گستردهتری است. در راسش مبارزه با آمریکا است. جریاناتی که امروز در سوریه و عراق و یمن و افغانستان و ... به وجود آمده، زمینه مبارزه و ترویج مبارزه بسیار فراوان است. جوانها میتوانند وارد بشوند، کما اینکه وارد شدند. امروز جوانان در خیلی جاها مبارزه میکنند، مثل مدافعین حرم، همه از این جوانهای دهه هفتادی هستند.
در رأس مبارزه هم مبارزه با آمریکا و اسرائیل است. در مملکت خودمان هم کم نیستند، بالاخره کسانی هستند که با مقام معظم رهبری سر ناسازگاری و مخالفت دارند، باید با اینها مقابله کرد. کسانی هستند نابجا بالا آمدند. بالاخره باید اینها کنار بروند. البته با حساب و کتاب. بنابراین مبارزه تعطیل نشده، بلکه دامنهاش وسیعتر شده است.
حد مبارزه و سیاسی بودن هیأت چقدر است؟
من فکر میکنم در این برهه از زمان آنچه از مداح میخرند و میپسندند، این است که مردم و جوانها را به طرف حمایت از رهبری بسیج کند. یعنی عَلَم رهبری را بلند کند، نه این خط و آن خط. به حمایت از رهبری خیلی کارها و حرفها میتوان زد، اما باید در وادی عمل کرد. فکر میکنم این کار سیاسی سالمی باشد. باید مراقب باشند در دام نیفتند. مراقبتش هم به این است که گوش به فرمان رهبری باشند و فرمایش ایشان را بسط بدهند. این سالمترین کار ممکن است. باید موقعیتسنجی کنند. مثلا شب تاسوعا است و شب عزای حضرت ابالفضل (ع) است.
موقعیت مجلس ایجاب میکند که روضههای حضرت ابالفضل مطرح بشود. لابلای آن هم باید از جمعیتی که فقط شب تاسوعا و شب عاشورا میآید به نحوی استفاده کرد و گرایش صحیح سیاسی را به او داد. نباید اینطور بشود که شب تاسوعا بگویند شب فلان موضوع سیاسی شد و خبری از روضه و مناقب اهل بیت نبود. آنطور هم نشود که خبری از سیاست و شهید و انقلاب نباشد. باید حد وسط را رعایت کنند.
نظر شما راجع به روضه باز خواندن چیست؟
روضه باز خواندن یعنی آن چیزی که در مقتل هست و گفتهاند و اگر آدم بگوید در اصل اشکال ندارد. چه بسا باید گفته شود. مثلا الان ظلمهایی که آمریکا انجام میدهد و یا به واسطه آمریکا انجام میشود. آمریکا حاضر است چقدر هزینه کند که این ظلمها بر ملا نشود تا میان مردم دنیا وجهه خوبی داشته باشد. همین هم در وادی امام حسین است.
یزید و یزیدیها چقدر میخواستند و میخواهند آن ظلمهایی که انجام دادند بر ملا نشود. ما اگر این ظلمها را بر ملا نکنیم، در خط آنها حرکت کردهایم. بالاخره مردم باید بفهمند یزیدیها چه ظلمهایی کردند. منتهی باید بجا باشد. آنجایی که خریدارش باشد. آنجایی که اگر باید گریه کنند و ضجه بزنند. پس اینکه اصلا نگویند صحیح نیست. اینکه در هر شرایط و هرجایی بگویند، این هم درست نیست. ولی در موقعیتی که تناسب دارد باید گفته شود.
زمانی شما مداحی میکردید و نسل قبل از شما در مقابل خواندن شما گارد میگرفتند که این سبکها جدید است. امروز هم به همین منوال است.بالاخره نوآوری همه وقتی بوده است. همانطور که شما میگویید بالاخره ما هم یک زمانی چیزهایی میخواندیم که به ما ایراد میگرفتند، چه بسا قبل از ما هم بوده است. نوآوری همه وقت بوده است. چیز بدی هم نیست. یعنی به معنی پویا بودن. منتهی این نوآوری نباید طوری باشد که انسان را از مسیر حق خود منحرف کند. باید آن اصل باشد، نوآوری طبق آن اصل به وجود بیاید.
نوآوری باید از داخل باشد، اینکه ما از خارج چیزی بیاوریم، نوآوری نیست. از آنها گرفتهایم. چه بسا کهنه آنها را گرفتهایم و به اسم نوآوری به خورد مردم میدهیم. در زمان قدیم خوانندهها از مداحان سبک میگرفتند، بر خلاف الان که برخی مداحان از خواننده الگوبرداری میکنند. محتوا هم باید محتوای سالمی باشد. گاهی اوقات انسان میبیند که جلسهای به نام جلسه عزاداری حضرت رقیه تشکیل میشود، اما تنها چیزی که در آن نیست عزای حضرت رقیه است. گاهی اوقات آنقدر شلوغ است که اصلا آن چیزی که میگویند مفهوم نیست. فقط یک ریتم و آهنگ به گوش میخورد. اینها نمیتواند مفید باشد و حتی نمیتواند دوام بیاورد. اگر از مسیر صحیح باشد، نوآوری بد نیست.
معروف است که میگویند به جهت سبک خواندن، آقا ماشالله عابدی در دستگاه میخواند. خود این در دستگاه خواندن متعلق به خوانندگی نیست؟
البته باید بدانید که اول خواندن بوده، بعد دستگاه آمده است. یعنی بعد از خواندن گفتند این سبک از خواندن، مثلا بیات ترک است، این سبک از خواندن را همایون گفتند. بنابراین اول خوانندگی بوده، بعد دستگاه. ثانیا لازمه خوانندگی دانستن دستگاه نیست. یعنی میشود آدمی اصلا دستگاههای موسیقی را وارد نباشد، ولی حرف اول را در خوانندگی بزند. آن طرف هم میشود که آدمی صد درصد در دستگاهها وارد باشد، ولی مداحی بلد نباشد.
کما اینکه خوانندههای دستگاهها بعضا آنقدر نامفهوم میخوانند که کسی کنارش زمزمه میکند که معلوم شود چه میخواند. آنها میگویند آدم باید طوری بخواند که خواندنش گم شود. این نوع خواندن به درد جلسه مداحی نمیخورد. بنابراین دانستنش عیبی ندارد و یک فضیلتی میتواند به حساب آید. در عین حال دستگاهها را بخواهند صد درصد در مداحی پیاده بکنند، جذابیتی نخواهد داشت.
با توجه به اینکه همه چیز در همه ساحات تغییر پیدا کرده، به نظرتان زندگی مداح جوان باید چگونه باشد؟
بالاخره مداح، اگر عنوان مداحی داشته باشد، چه بخواهد چه نخواهد خود را به یک انسانهایی وصل میکند که در نهایت وارستگی هستند. از انسانی مثل امام حسین دم میزند که مظهر صفات خداست. این هم چون خود را متصل به آنها میکند باید در حدی شبیه آنها باشد. روایتی از امام صادق (ع) داریم که کار خوب از همه کس خوب است، ولی از تو خوبتر است، به خاطر نسبتت با ما و از همه کس بد است و از تو بدتر است، به خاطر نسبتت با ما. مداح اگر به واقع از آنها دم میزند، باید هرچه میتواند بیشتر شبیه آنها باشد.
زندگی ظاهری آنها چگونه بود؟ غرق در زهد و ورع بود. این هم باید یک قدمی در این راه بردارد. بالاخره نمیتواند مثل آنها باشد، ولی باید تلاش کند. روحانیت هم باید اینچنین باشند. در جامعهای که اینقدر فقیر است باید دادرسی و دستگیری کند. هم ظاهرش باید طوری باشد که برداشت نشود که غرق در دنیا است، نه آنطور باشد که بگویند واداده است. هم وابستگی بد است و هم وادادگی. گاهی میبینیم که با ریش بلند و نامتناسب و ظاهر پژمرده هم خوب نیست.
گاهی هم ماشینهای آخرین سیستم چند صد میلیونی و لباسهای آنچنانی و موی سر آنچنانی و صورت تیغ انداخته. اینها در شان مداح نیست. هردویش بد است. مداحی کاری معنوی است. کسی که مداحی میکند، خود باید اهل معنا باشد. اگر روحانی است، باید روحانیت از سر و رویش ببارد. نه اینکه وضعیتش طوری باشد که مادیت از سر و رویش میبارد و اسمش روحانی است.
مشرق نیوز
2025