به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا از مراغه، بازگشت حرّ، شهادت علیاکبر(ع)، شور و اشتیاق جوانان بنیهاشم برای شهادت، رشادتهای حضرت ابوالفضل(ع)، پیشتازی پیران کاروان برای مبارزه، قساوت حرمله شقی در به شهادت رساندن علیاصغر نوزاد(ع)، شهادت امام حسین(ع)، به اسارت رفتن اهل بیت عصمت و طهارت و افشاگری حضرت زینب(س) در کاخ یزید و دهها ماجرای پر از رمز و راز و پر از درس و عبرت؛ راز مانایی و جاودانگی حادثه کربلا نیز در همین است.
«گلدی گئنه ماه عزا یا حسین ... شیعه لرون گیردی قرا یاحسین»
امسال نیز مثل هر سال، محرم با مراسم تشتگذاری در شهرستان مراغه آغاز شد و اما ماجرای مراسم تشتگذاری چیست؟
رضا اسدی از مداحان اهل بیت در این مورد اظهار کرد: «در مسیر حرکت کاروان امام حسین(ع) به کوفه در مکانی با نام منزل سودابه، لشگر حر بن ریاحی کاروان را متوقف میکنند و بهدستور یزید مانع حرکت آنها میشوند؛ چون امام حسین(ع) لشگریان حر را تشنه میبیند، دستور میدهد در تشتهایی، آب برای آنها ببرند. حضرت ابوالفضل(ع) با مردانگی تمام این کار را انجام میدهد.
«آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند... عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین»
و همین کار امام حسین(ع)، باعث توبه، نجات و رهایی حرّ از بند ذلت و سرسپردگی میشود و بعد از آن، تاریخ وی را با نام یکی آزادگان و قهرمانان واقعه کربلا در خود به نیکی ثبت کرده و حرکت حر و مولایش امام حسین(ع) درس بزرگی برای پیروان واقعی و راستین اهل بیت عصمت و طهارت میشود.
تا اینکه کاروان امام در حالیکه در محاصره لشگر حر قرار گرفته به سرزمین کربلا میرسد. جاییکه قرار است آن اتفاق بزرگ و درس عظیم تاریخ ثبت شود.
«بورا نینوا دی زینب، بو مکان نواسیز اولماز... آدی کربلا اولان یئر، بولورم بلا سیز اولماز»
***
«ندن ای بلالی صحرا سنه کربلا دییللر؟ ... هامی درده تربتوندن، سبب شفا دییللر؟»
دومین روز محرم اختصاص دارد به علیاکبر(ع) و شهادت شهزاده اعظم، فرزند دلبند حسین بن علی(ع) نوجوان رشید و دلاوری که جزء نخستین داوطلبان و شهدای حماسه کربلا است.
دو نمونه از اوراد و نوحههای مخصوص که در این روز در شهر مراغه خوانده میشود، این است:
«دین اوسته حسین، جاه و جلالین نن ال اوزدو ... اولادین آتوب اهل و ایالین نن ال اوزدو»
«اکبر کیمی بیر ماه جوانین نن ال اوزدو ... اکبر نئجه اکبر، گوزونون نوری حسینین»
***
«آچ قانلی گوزلرون، عطشان اوغول علی ... لیلا آنون سنه، قوربان اوغول علی»
***
مراسم علمبندی در روز سوم محرم همزمان با ورود کاروان امام حسین(ع) به کربلا با روش خاص و ویژهای در مراغه انجام میشود. در محلات بزرگ و کوچک، در تکایا، در سردر مغازهها، ادارات و هر خانه و کاشانه بهمناسبت اعلام عزا و شروع رسمی مراسم دهه محرم، علمهای سیاه، سرخ و سفید به اهتزاز درمیآید. بهویژه در محلات بزرگ و قدیمی چون دروازه، چهلپا و سایر محلات، علمهای بسیار بزرگ با حضور هزاران نفری عزاداران و تشنگان اهل بیت(ع) و با نذورات و قربانیکردن گوسفندان بیشمار، این مراسم انجام میپذیرد. پارچههای نذری بیشماری، تن علمها را میپوشانند و با گرههای بسته بسیار از دردمندان که به امید شفا و درمان و رفع حاجاتشان به آنها و در حقیقت به روح بزرگ محرم و شهدای کربلا متوسل میشوند.
«ای کربلا سنه مهمان گتیر میشم ... 72 قوزو قربان گتیر میشم»
در روز سوم محرم مراسم ویژه حر و توبه وی هم انجام میگیرد.
«ائتدیم بویوک تقصیر آقا، التوبه، التوبه ... چکدیم سیزه شمشیر آقا، التوبه التوبه»
سوم محرم به شیرزن کربلا و بزرگ پرچمدار عاشورا و صبوری و بردباری ایشان اختصاص دارد. توسل به حضرت زینب(س) در این روز و مراسم مخصوص شهادت طفلان زینب(س) از اهمیت ویژهای برخوردار است.
زمانی که امام حسین(ع) از رفتن طفلان زینب به میدان جنگ ممانعت بهعمل میآورد، شیرزن کربلا با قدرت و ایمان کامل به این موضوع اصرار کرده و اعلام میکند طفلان من از پدرشان اجازه شهادت دارند. از این واقعه، صحنههای عالی و انسانی زیبایی در مراسم ویژه این روز توسط مداحان و شبیهگردانان شهرستان مراغه خلق میشود.
«زینبین قوربانلارین قارداش اماندور سال یولا ... ائیله مه مأیوس، دور باشه دولاندیر سال یولا»
***
روز چهارم محرم ویژه طفلان حضرت مسلم بن عقیل(ع) است. بیشک ماجرای جانگداز و شهادت مظلومانه آنها توسط میزبان سنگدل و بیرحم به رسوایی تمام در تاریخ ثبت شده است.
«قوناقه حرمت ائدیب ساخلیوب ادب یولونو ... قوناقچی باغلادی جبرا قوناقلارین قولونو»
***
«حارث انصاف ائله گل قانه بویاندیرما بیزی ... چکمه شمشیری بو اندازه ده یاندیرما بیزی»
شهادت حضرت قاسم بن حسن(ع)، نوداماد کربلا و یادگار امام حسن(ع) در روز پنجم محرم توسط مداحان و هیأتهای عزاداری روایت میشود و در شب عاشورا وقتی امام جسین(ع) به تمام یاران و انصار خود وعده شهادت میدهد، به حضرت قاسم که میرسد، سکوت میکند و چیزی نمیگوید. حضرت قاسم با گریه و التماس دلیل سکوت عمویش را میپرسد. عمو جواب میدهد: «فزند برادرم! مرگ در نظر تو چگونه است؟» قاسم جوان جواب میدهد: «عمو جان شهادت در راه خدا و در محضر تو برای من شیرینتر از عسل است.» آنگاه امام، مژده شهادت را به وی هم میدهد و رخسار قاسم چون ماه تابان روشن و نورانی میشود.
ششمین روز محرم مخصوص حضرت علی اصغر، شش ماهه کربلاست.
شهادت مظلومانه علیاصغر یکی از دلخراشترین و جنایتکارانهترین حادثههای تاریخ است. کودک شیرخوارهای که تشنگی و گرسنگی جانش را به لب رسانده و حسین(ع) تنها و بیپناه، کودک را در مقابل لشگر شقی یزید میگیرد و از آنها جرعهای آب برای نوزاد میخواهد.
حرمله دیوصفت با پیکان زهرآلودی، گلوی اصغر تشنهلب را نشانه رفته و وی را با شقاوت تمام با خون خود سیراب میکند. حسین مظلوم، خون فرزند دلبندش را به آسمان پرتاب میکند و خدا را بر این جنایت و بیرحمی، شاهد میگیرد.
«ای خدا اوزون شاهد اول بونا ... اوخلانان علیاصغریم دی بو»
«قانینی سنه تحفه یوللادیم ... عرشوه سنون زینتون دی بو»
روزهای بعد، روزهای عباس و شرح دلاوری ابوالفضل علمدار است. (بالا تاسوعا)
«شبیه فاتح خیبر دی عباس ... قوشون قوخدو دئدی حیدردی عباس»
«اولار حمله ائدیب قیتردی عباس ... دئمه تنها بو بیر لشگردی عباس»
تا عباس زنده است، دشمن جرأت حمله و تعرض به خیمه امام حسین(ع) را ندارد. عباس علمدار یکتنه در مقابل یزیدیان ایستاده و نام وی رعب و وحشت در دل لشگریان میاندازد.
تشنگی به کودکان فشار میآورد. راه فرات بسته است. عباس چارهای ندارد جز حمله به فرات و آوردن آب. همین کار را میکند. دشمن در مقابل قدرت ایمان حضرت ابوالفضل(ع) تاب مقاومت ندارد. علمدار کربلا مشک را پر از آب میکند، اما در مقابل تشنگی خود و تشنگی کودکان بیگناه حرم، از خوردن آب در داخل دستانش پرهیز میکند.
اکنون حضرت عباس(ع) با مشک پر از آب راهی خیمهها است و دشمن از هر طرف حمله میکند و عباس(ع) به عشق سیرابکردن کودکان حرم، به تنهایی و با تمام توان، دشمن را به عقب میراند. در این مبارزه است که دو دست حضرت ابوالفضل(ع) قطع میشود؛ اما همچنان برای حفظ مشک آب مقاومت میکند و پیش میتازد تا اینکه یکی از لشگریان ملعون یزید، تیری بر مشک مینشاند و آب مشک قطره قطره خالی میشود. در این لحظه است که حضرت عباس(ع) دیگر قدرت خود را از دست میدهد و یأس حاصل از عدم رسیدن آب به خیمهها، وی را از اسب میاندازد. حضرت عباس(ع) با صورت به زمین میخورد و سیل تیرها، شمشیرها و نیزهها بر بدن پارهپاره او فرود میآیند.
با شهادت حضرت ابوالفضلالعباس(ع)، پشت امام حسین(ع) میشکند و آخرین پناهگاه و تکیهگاه کاروان کربلا از دست میرود.
«سو یوخومدی قیزلاروندان بولوسن خجالتم من ... منی خیمیه آپارما بو مکان دا راحتم من»
***
«تئز گل اخا دورو بری آلدیلار ... آتدان ابوالفضلی یئره سالدیلار»
***
«عباس گئدیب فراته، بیر مشک سو گتیرسین ... بیر مشک سو گتیر سه، احساندی یا محمد»
«قوللار قلم ، ابوالفضل»
«یاتدی علم، ابوالفضل»
«آرخام ائلیم، ابوالفضل»
«سیندی بئلیم، ابوالفضل»
شمعگذاری یکی دیگر از مراسم ایام محرم در مراغه است.
شب عاشورا مردم سوگوار به رسم دیرینه و به پاس مظلومیت کاروان کربلا و به یادبود آن لحظهای که امام شمعها را خاموش و حجت را بر یاران خود تمام کرد و آنها را در ماندن و شهیدشدن یا رفتن و راحتشدن آزاد گذاشت، به تعداد 41 شمع نذر مساجد و تکایای مهم شهر میکنند. در این مراسم باشکوه و عرفانی، دستهجات متعدد، خانوادهها و عزاداران بیشمار بهصورت انفرادی با زمزمه وردهای مخصوص در کوچه و خیابانهای شهر میگردند و به نیت پاسخ به ندای هل من ناصر ینصرنی امام شهید(ع)، همه جا را شمعآزین میکنند.
«باشه سالان یئددی جوان قاره سی ... اللری قوینون دا قالان زینبم»
***
«ای گول بدنی دوشموش میدانه حسین قارداش ... قربان باجون او جسم عریانه حسین قارداش»
***
«کرببلا چولونده طوفاندی یا محمد ... گوندر کفن حسینه، عریاندی یا محمد»
***
و دهم محرم روز سخت تاریخسوز... روزی که آبروی انسانیت زیر سؤال رفت، روزی که نافرمانی شیطان و گناه بزرگ تمرد از دستور الهی تکرار شد. آنروز و آن ظهر دلگیر و جانکاه در کربلا چه گذشت؟ آنروز ...
حسین تنها، حسین مظلوم، امامی که به دعوت پیروان بیعار و بیغیرت و استمدادخواهی آنها، راهی شده بود. در آن دشت سوزان و تشنگی جگرسوز و محاصره تنگ و خونین انساننماهای وحشی، زیر تیغ آخته و نیش نیزههای زهرآلود با تمام مظلومیت و بیگناه کشته شد.
حسین(ع) شهید شد. اهل بیت حسین به اسارت رفت. کودکانش آواره و شهید شدند و تاریخ به تلخی، این واقعه را در لابهلای صفحات سیاه خود ثبت کرد.
« اولدور دولر حسینی، شیعه باشون ساغ اولسون »
***
« شیعه لر دین ائوی ویران دی بوگون ... چون حسین قانی نه غلطان دی بوگون »
به همین مناسبت و در روز عاشورا عزاداران مراغه در دستهجات بیشمار و هیأت حسینی از صبح زود و حتی قبل از طلوع آفتاب با تن و پاهای برهنه و سر و صورت گلمالی شده و گریان و بر سر زنان در خیابانها و کوچههای شهر میگردند و شعار «لبیک حسین لبیک، شاه شهدا لبیک» سر میدهند.
جماعت عزادار در حالیکه احرام بستهاند و فریاد «قان اولاسان ای فرات» سر میدهند، مثل موج خروشان در رگهای شهر جاری میشوند.
« آخدون عالمده ندن بر و بیابانه فرات ... اولمادون قسمت حسینه، دونه سن قانه فرات»
گویی خون مظلومیت حسین در رگهای انقلابی مردم عزادار، جانی تازه یافته و در شکل فریادهای خشمگین و در قالب شعارهای حماسی و پرشور میجوشد.
« آه، ای سبت رسول مدنی ... سوسوز اولدوردو سنی شمر دنی
فاطمه گورسه بو نوعیله سنی .... دییر ای وای حسین، وای حسین »
عزاداران مراغه تا ظهر عاشورا به سوگواری و سینهزنی در قالب کاروانهای متعدد به یاد کاروان اسرای کربلا و اجرای نمایش شبیهگردانی اسارت اهل بیت(ع) و به تصویر کشیدن زجر و ضجه کودکان و بیماران ادامه میدهند. هزاران نفر همراه دستهجات و هیأتهای حسینی در این سوگواری عظیم شرکت میکنند.
مراغه در این روز بزرگ یکپارچه شور و شیون میشود.
«صحرای کربلا ده طوفاندی یا محمد ... گوندر کفن حسینه، عریاندی یا محمد»
و به این ترتیب عاشورا را پشت سر میگذاریم و حسرت آن واقعه جانسوز در روح و جسم علاقهمندان و شیفتگان حضرت اباعبداللهالحسین(ع) تا سالهای سال باقی مانده و به همین صورت به نسلهای بعدی منتقل میشود و راز ماندگاری عاشورای حسینی در همین نکتهها است.
با تشکر از رضا اسدی، مداح اهل بیت عصمت و طهارت و از کارمندان دانشگاه آزاد اسلامی مراغه.
اشعار متنها:
استاد شهریار
استاد کریمی مراغهای
استاد منزوی.
انتهای پیام/4065/