پاشنه آشیل توریسم ایران
در آستانه روز جهانی گردشگری، گردشگری ایران همچنان با چالشهای گوناگونی روبهرو است. آمارهای غیر رسمی از افت گردشگر ورودی خبر میدهد و تنشهای سیاسی در سطح بینالمللی موجب شده باز هم چهره ایران مخدوش شود. ...
در آستانه روز جهانی گردشگری، گردشگری ایران همچنان با چالشهای گوناگونی روبهرو است. آمارهای غیر رسمی از افت گردشگر ورودی خبر میدهد و تنشهای سیاسی در سطح بینالمللی موجب شده باز هم چهره ایران مخدوش شود.
دنیای اقتصاد: در حال حاضر سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری نیز معاون گردشگری ندارد و همچنان بسیاری از کسب و کارهای مرتبط با گردشگری به دلیل افزایش قیمت کالاها، قیمت تمامشده خدماتشان افزایش یافته است. از سوی دیگر، در شرایطی که اقتصاد ایران با چالشهای متعددی از جمله محدودیت در فروش نفت دست و پنجه نرم میکند، بسیاری از کارشناسان معتقدند تنها گردشگری است که میتواند گزینه اثرگذاری برای جایگزینی با نفت باشد.باوجود آنکه افزایش نرخ دلار، ایران را برای بسیاری از کشورهای خارجی و گردشگران مقصدی ارزان کرده هنوز هیچ اقدام عملی برای جذب بیشتر گردشگر رخ نداده است. در چنین شرایطی، نسخهای که کارشناسان و متخصصان گردشگری در این زمینه میپیچند بیشتر مربوط به بخش مدیریتی و سیاستگذاری است؛ چالشهایی در این زمینه که به پاشنه آشیل گردشگری ایران تبدیل شدهاند.
چالش سیاستگذاری
ضعف در سیاستگذاری از جمله موانعی است که موجب شده نتوان از قابلیتهای بالقوه گردشگری بهصورت بالفعل استفاده کرد. عضو شورای عالی میراثفرهنگی و گردشگری در این زمینه به «دنیایاقتصاد» میگوید: «مهمترین مشکل گردشگری کشور در سیاستگذاری و مدیریت این صنعت در سطح کلان و ملی است. این ضعف در سیاستگذاری نیز به فقر نظری و ضعف مدیران برمیگردد.»
غلامحیدر ابراهیمبایسلامی با اشاره به اینکه گردشگری همچنان در کشور جدی گرفته نمیشود، ادامه میدهد: «از آنجا که هیچ فردی در هیچ جای دنیا بدون آدرس به مقصد نمیرسد، صنعت گردشگری نیز بدون راهبرد اصلی، برنامهریزی و قرار گرفتن در اولویت به مقصد نمیرسد. دولت هنوز برنامه مشخصی در این زمینه ندارد و تنها بودجه محدودی برای این صنعت در نظر گرفتهاند که کمکی به گردشگری نخواهدکرد.»
او میگوید: «دولت در حال حاضر نمیتواند بخش خصوصی را مجاب کند تا در بخش گردشگری سرمایهگذاری کند؛ چون برنامهای برای اجرای آن ندارد.» به گفته عضو شورای عالی میراثفرهنگی و گردشگری مسوولان نه از تحولات بینالمللی پس از برجام استفاده کردند و نه از تحولات بعد از لغو برجام؛ در صورتی که اگر برنامههای درست و کارشناسی وجود داشت باید هماکنون شاهد هجوم تورهای متعدد گردشگری از کشورهای اروپایی، آمریکایی و آسیای شرقی بودیم. بایسلامی همچنین یادآور میشود که گرچه مجلس با توجه به قانون ششم توسعه از دولت درخواست ارائه راهبردهای گردشگری را داشته، اما همچنان این برنامه ارائه نشده و در دولت فعلی، امیدی به بهبود زیرساختها نیست و باید منتظر ماند و دید دولت آینده چه برنامههای راهبردی در این زمینه دارد.
چالش ساختاری
از سوی دیگر، پژوهشگر و مشاور دانشگاه نورث وست آفریقای جنوبی نیز با اشاره به دو مساله اصلی برای رفع ضعف در گردشگری میگوید: «گردشگری در گام نخست نیاز به حمایتهای قانونی و سیاسی دارد.
به همین دلیل باید وارد مجلس شود تا خلأهای قانونی آن برطرف شود. نکته دوم نیز اصلاح و بهبود بدنه سازمان میراثفرهنگی است که در حال حاضر یکی از مشکلات موجود پایین بودن سطح سواد و تجربه بینالمللی نیروهای فعال در این سازمان به شمار میرود.» مینو حسنیاصفهانی با انتقاد از بیانگیزه بودن فعالان سازمان در زمینه توسعه گردشگری ادامه میدهد: «شناختِ ضرورت و کارآمدی صنعت گردشگری از طرف دولت و سیستم سیاستگذاری کشور مهم است؛ اما گام مهمتر بعد از آن اصلاح بدنه سازمان گردشگری ایران و جایگزین کردن نیروی جوان، باسواد و با انگیزه است.»
به عقیده این متخصص توریسم، زمانیکه این دو بخش ساماندهی شود ضعفهای گردشگری خود به خود درست میشود؛ چراکه وقتی یک فرد باسواد گردشگری را مدیریت کند و این فرد از حمایتهای قانونی برخوردار باشد، زیرساختها نیز درست خواهدشد و به برنامهریزی و بازاریابی درست میرسیم.
در همین حال یک کارشناس برنامهریزی میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری نیز به «دنیایاقتصاد» میگوید: «مشکل اساسی در وضعیت گردشگری کشور ساختار سازمان است. این نهاد اگر تبدیل به وزارتخانه شود، میتواند در زمینه گردشگری گامهای موثرتری بردارد؛ اما متاسفانه با دست اندازهایی روبهرو است که تا به امروز موفق به این امر نشده است.»
اردشیر اروجی بر این باور است که در صورت بهبود ساختار سازمان میراثفرهنگی میتوان امیدوار بود که برنامههای راهبردی نیز به مرحله عملیاتی شدن برسد: «در صورتی که سازمان طی این ۱۳ سال با توجه به آنکه هر یک سال و نیم یک رئیس سازمان عوض کرده امکان آنکه برنامهای مصوب و اجرایی کند نداشته، در نتیجه هدفها، استراتژیها، برندها و ظرفیتهای گردشگری معلوم نخواهد شد.»
اروجی در ادامه میگوید: «اگر برنامههای راهبردی مدون و اجرایی شود در این شرایط است که ظرفیتها از جمله اقامتگاهها، حمل و نقل، پذیرایی و... مشخص خواهدشد. اما این اتفاق نیز به این دلیل رخ نداده است که ضعف در آمار و اطلاعات مستند داریم.»
این کارشناس برنامهریزی در نهایت به نبود حسابهای اقماری اشاره میکند که موجب میشود دسترسی مناسبی به اطلاعات درست نباشد: «برای ارائه آمار باید شاخصهای گردشگری بسیار دقیق باشد؛ اما همچنان حسابهای اقماری وجود ندارد و فاقد آمار صحیح در گردشگری هستیم.» درحالی که گردشگری به تنهایی میتواند یک نسخه حیاتبخش برای اقتصاد کشور باشد، اما هماکنون خود بیمار است. گرچه موضوعات مطرحشده از سوی کارشناسان، موضوعات تازهای نیستند و بارها نیز گفته شده؛ اما گویا چالش اصلی آن باشد که ارادهای برای عملی کردن این توصیهها وجود ندارد.