گوجه و سیبزمینی را از سر کوچه کدام مسؤول بخریم؟
این گرانی هر دلیلی داشته باشد، فشارش بر روی مردمی است که پول را از دهن شیر بیرون میآورند تا بتوانند با حداقلها زندگی کنند.
عصر ایران؛ مصطفی داننده - سیب زمینی آب پز، گوجه و چند تکه نان، غذای ساده بخشی از خانوادههای ایرانی بود وقتی پول نداشتند. غذای ارزانی که گاهی با تخم مرغ آبپز هم همراه میشد. املت هم غذایی بود که در وقت نداری به کمک خانوادهها میآمد.
حالا اما به لطف گرانی، گوجه به نزدیکی 8 هزارتومان رسیده و سیب زمینی در حول 5 هزار تومان جا خوش کرده است. برای این گرانی هم هزار دلیل میآورند؛ از صادرات بگیر تا کاهش تولید توسط کشاورزان. شاید هم قیمت گوجه و سیب زمینی به بالا رفتن قیمت دلار و یورو گره خورده است که در این سرزمین گره خوردن «همه چیز به همه چیز» چندان عجیب نیست.
این گرانی هر دلیلی داشته باشد، فشارش بر روی مردمی است که پول را از دهن شیر بیرون میآورند تا بتوانند با حداقلها زندگی کنند.
یادتان هست زمانی وقتی گوجه گران شد، رییس جمهور وقت اعلام کرد سر کوچه آنها گوجه ارزان است. کاش امروز مسؤولان آدرس خانههای خود را میدادند تا به سراغ میوه فروشی آنها برویم و گوجه و سیب زمینی ارزان بخریم. مثل اینکه آنجا همه چیز ارزان تر است چون گویا آقایان خبر ندارند در شهر چه خبر است.
شاید به زودی قیمت سیب زمینی و گوجه پایین بیاید اما همین مدت هم برای بسیاری از خانوادههای زندگی با این گرانی قیمتها سخت میشود.
برای خیلی از ما باور کردنی نیست که در این سرزمین برخی از نانآوران خانواده، آرزو، یعنی پر کردن سفره شام فرزندانش. حالا با گران شدن همه چیز از تخم مرغ و گوجه بگیر تا گوشت و برنج، آنها روزگار سختی را سپری میکنند.
قبول، دلار و یورو را فعلا نمیشود پایین آورد. خباثت آمریکاییها مشکلات زیادی برای کشور ایجاد کرده است. همه اینها درست اما دیگر گرانی گوجه و سیب زمینی، برنج و ... را کجای دلمان بگذاریم.
گرانی اینها را که میشود کنترل کرد. کالاهای وارداتی به واسطه بالا رفتن قیمت ارز گران شده اند اما دیگر گران شدن میوههایی که در زمینهای کشورزی شهرهای ایران تولید میشود، برای مردم باور پذیر نیست به ویژه اینکه درآمد آنها ثابت مانده و ارزش پولشان هر روز کمتر شده است.
همه مردم آنهایی نیستند که خانهها و ماشینهای میلیاردی دارند یا در صف خرید ایران خودرو و سایپا ایستادهاند و یا به دنبال پر کردن انبار خانه خود از خریدهای کارتنی از فروشگاهها هستند، بعضی از مردم پول ندارند به هر دلیلی. زندگی آنها سخت میگذرد، آقایان مسئول در دولت، مجلس و هر نهادی که دستی بر آتش کشور دارید هوای این مردم را داشته باشید لطفا.
صدای شکسته شدن استخوان این قشر زیر چرخ دندههای گرانی در حال شنیده شدن است؛ لطفا نگذارید آنها بیش از این شکسته شوند.