متن تولد دخترم آمیزه عشق و صمیمیت ناب است. دختر یکی از شیرین ترین هدیه های خدا به پدر و مادر است؛ به همین خاطر جشن تولدش هم برای والدین و هم برای دختر اهمیت دارد. سه متن را که برای تولد دخترم نوشته شده است، در ادامه بخوانید. با ما همراه شوید.
متن تولد دخترم وقتی کودک بود
روزی که، تو اومدی روی زمین
یه فرشته کم شد از آسمونا
مثل گل شکفتی بین آدما
گل سر سبد بودی بین اونا
راستش قبل از به دنیا آمدن تو، من و پدرت از اینکه موجود جدیدی به زندگیمان پا بگذارد وحشت داشتیم؛ من از پدرت بیشتر! چون میدانستم باید نه ماه بارداری را تحمل کنم و تا دو سال شیر دادن به تو را. همیشه فکر میکردم تو که به دنیا بیایی من دیگر هرگز نخواهم توانست به علایق خودم برسم. باید با زندگی آسوده خداحافظی کنم و خودم را تمام وقت در اختیار تو قرار دهم.
با تمام اینها ما تصمیم به بچهدار شدن گرفتیم. نمیگویم تصورات قبلیم صد در صد اشتباه بود. اما تو را داشتن بسیار متفاوت بود با فکرهای قبل از آمدن تو و بودنت ارزشش را داشت که بخواهم از بعضی راحتیها بگذرم. تو آسودگیهایی را از من گرفتی، دغدغههای بیشتری آوردی و زندگی ما را معنادار کردی.
میخواهم در روز تولدت اعتراف کنم که تو چیزهای زیادی به من بخشیدی. اولینش مسئولیت داشتن بود. از وقتی که توی شکمم وول میخوردی و من برای اینکه تو خوب رشد کنی، غذاهایی که برای جنین مفیدتر است را انتخاب میکردم، فهمیدم که چقدر در قبال یک موجود دیگر مسئول بودن همزمان سخت و شیرین است. به دنیا که آمدی؛ وقتی تو را با خودم بیرون میبردم، قداست یک مادر را احساس میکردم و نمیدانی چقدر از اینکه تو را داشتم، شادمان میشدم.
روزهایی کلافه و بدخلق میشدم و دلم میخواست از سختیهای زندگی فرار کنم، تو فسقلی با کلمات نصفه نیمه خودت، با تاتی تاتی کردنها و زمینخوردنها و حتی با بدخواب شدنها و گریه کردنهایت مرا به زندگی واقعی برمیگرداندی.
همیشه تو بودی و از وقتی دنیا آمدهای، معنادارترین چیزی که در زندگی من و پدرت وجود دارد، لبخندهای زیبا و دوستداشتنی تو است. نمیدانم اگر تو نبودی، من چگونه زندگی میکردم. ممنونم که به زندگی من و پدرت روشنی بخشیدی. یک بار دیگر تولدت مبارک. از طرف مامانی که بینهایت دوستت دارد.
متن تولد دخترم وقتی نوجوان بود
دخترم، ای همه هستی من
تو چراغی، تو چراغ همه شبهای منی
تو گلی، دسته گل صد رنگی
تو یکی گوهر تابنده بیمانندی
من و تو اصلاً شبیه هم نیستیم. این را حتی از انتخابهای کودکیات هم احساس کرده بودم. هرچقدر من آرام و خشک و با درجه هیجانات اندک بودم، تو پرجنب و جوش و هیجانی بودی. اما این تفاوت سلیقه و تفاوت ذاتی ما هرگز باعث نشده که تو را نخواهم… اعتراف بیهودهای است؟ میدانم اما امروز که قبل از آمدن دوستانت، در اتاقت را بستی تا به خودت برسی و نخواستی من ببینمت، فهمیدم که شکافی بین ما به وجود آمده و در روز تولدت باید آن را یکجورهایی پر کنم. شاید با نوشتن این متن.
باورت میشود دلم میخواهد حس و حال مامانهای باحال را به خودم بگیرم، بروم جلوی آینه یک آرایش جیغ، سایه چشم بنفش و رژ لب آلبالویی بزنم و بیایم با تو و دوستانت، به قول خودت حال کنیم؟ اما قبول کن که سخت است. حداقل برای من که سالها گونهای دیگر زندگی کردهام. سالها مد و رنگ سال برایم بیمعنی بوده است، پس حق بده حرفت را نفهمم وقتی میخواهی در روز تولدت همه چیزت را با هم ست کنی.
نه اینکه تولد تو برایم مهم نباشد. مگر روز زاده شدن میوه دل یک مادر میتواند برایش مهم نباشد؟ دخترم! تو ثمره زندگی من هستی و بخشی از من در وجود تو است. کاش شادی بودن با دوستهایت آنقدر زیاد باشد تا بعد از رفتنشان اختلاف فکری خودت را با من از یاد برده باشی. بگذار من و تو اختلاف فکری داشته باشیم اما یکدیگر را دوست بداریم. به داشتن دختری شاد و پرانرژی چون تو افتخار میکنم.
متن تولد دخترم وقتی جوان بود
ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترم