مریم نوابی نژاد از نحوه تولید مجموعه هزارداستان، سوژه یابی، تمرین میزبانان و مهمانان و برنامه های آتی اش در این برنامه گفت.

مریم نوابی نژاد کارگردان مجموعه هزار داستان شبکه نسیم در گفتگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری موج در مورد تفاوت های فصل چهارم این برنامه با فصل های قبلی آن گفت: اصل این برنامه بر داستانگویی و فرهنگسازی در مورد اینکه بنشینیم و به حرف دیگران گوش دهیم و از کنار افراد بی تفاوت نگذریم، است. توجه به اینکه در دل هر قصه ای می تواند یک اتفاق، دغدغه یا مسیر اجتماعی وجود داشته باشد که ما از آن بی خبریم، از دیگر پیش فرض های ما در تولید این برنامه است.

وی افزود: به همین دلیل ما در تمام قسمت ها سعی می کنیم به این اهداف نزدیک شویم. یعنی اگر در سری های اول سه داستان را در یک قسمت می آوردیم و یک مجری ثابت و یک میزبانی که هر شب عوض می شد و سعی می کردیم به هر داستان فقط یک نوک بزنیم، از سری دوم کمی آن را بسط دادیم و فصل سوم کمی به این اهداف نزدیک شدیم و در فصل چهارم با حذف میزبان ثابت و شروع داستان بدون هیچ مقدمه ای با حضور میزبانان متغیر، فکر می کنم که ما وارد اصل داستانگویی می شویم. اما گمان می کنم که در این فصل به نکته ای مهم تر یعنی نحوه پرورش هر داستان و مسیری که باید طی کند تا از شنیدنش سیراب شده باشیم، نه اینکه احساس کنیم که بی نتیجه و ناقص مانده و با انبوهی از سوالات بی پاسخ به پایان برسیم، خیلی نزدیک تر شده ایم.

روشی برای گوش دادن به حرف دیگران

نواب نژاد در مورد نحوه آماده سازی هنرمندانی که هر شب به عنوان مجری (یا میزبان) در این برنامه حضور پیدا می کنند گفت: تقریبا تمرینی ندارند چرا که در وهله اول من دلم می خواهد که تا جایی که امکان دارد و حتی در حد یک خط از یک داستان بدانند تا عکس العمل ها و اتفاقاتی که در برنامه رخ می دهد، خیلی واقعی باشد؛ انگار که این دو نفر در خیابان یا یک کافه با هم آشنا شده اند و حالا این میزبان قرار است که آن مهمان را کشف کند.

وی افزود: این یک روشی است برای اینکه همه ما یاد بگیریم که چه طور باید به حرف یک نفر گوش کرد.

کارگردان مجموعه هزارداستان گفت: نمونه های زیادی در این برنامه رخ داده مثل دنیا مدنی که همسایه دیوار به دیوار آزیتا لاچینی بوده اما از این داستان پر حجمش بی خبر بوده، یا وقتی که رسول نجفیان را در مقابل زنی می‌نشانیم که در واقع همسر دوست صمیمی اش بوده که ام اس می گیرد و بعد از آن دیگر هیچ وقت دلش نمی خواسته که او را ببیند، چون فکر می کرده که افتاده شده و توانایی سخن گفتن ندارد و در وضعیت ناجوری قرار دارد. اما وقتی او را می بیند از این همه بلوغ و باوری که بر از مبتلا شدنش به آن بیماری در او بوجود آمده و سایر توانائیهایش را ارتقا داده، متعجب می شود، همه گویای این هستند که من علاقمند هستم که آنها کل داستان را ندانند و این اتفاق به نظرم خیلی شیرین تر است.

سیر تا پیاز هزار داستان /این تجربه را من به ماه عسل بردم

مریم نوابی نژاد در ادامه تاکید کرد: به دلیل اینکه این افراد بازیگرند، فیلمنامه و نمایشنامه های بسیاری خوانده اند و صحنه را هم می شناسند و با این فضا بیگانه نیستند؛ فقط کافی است که با مقدمه کوتاهی وارد صحنه شوند و به کمک سوال و جواب های کوتاهی که ما در گوششان زمزمه می کنیم یا به ذهن خودشان می رسد، در نهایت به جمع بندی می رسند که همین کافی است.

وی افزود: خیلی برای من جالب است که گاهی وقت ها مردم به من می گویند که یکی از قسمت های برنامه خیلی جذاب بود و وقتی من می پرسم کدام برنامه، میزبانش چه کسی بود؟ می گویند افراد را به یاد نمی آوریم اما داستانش این بود! یعنی اینجا داستان خیلی برجسته تر است و این افراد باعث شده اند که آن تیپ تکراریِ مجری محورِ برنامه‌های تلویزیونی، به هم بریزد و ما با یک شکل جدیدی از قصه گفتن روبرو بشویم.

نوابی نژاد در پاسخ به این سوال که مهماناتان چقدر تمرین می کنند گفت: چه تمرینی بکنند؟! این نکته مربوط به قبل از دعوت مهمان است. اینکه ما چه مهمانی را، با چه پتانسیلی دعوت کنیم که قرار است چه بگوید و اینکه آیا زبان خوبی برای بیان حرف هایش دارد یا نه؟ انتخاب فردی از میان هزاران نفر بیمار سرطانی که الان امیدوارند و حالشان خوب است، که بتواند آن روایت را درست به بار بنشاند، مرحله سخت کار است. ولی وقتی من از انتخابم و آن افراد مطمئنم، دیگر می سپارمشان به جریانی که پنجاه درصدش در حین مصاحبه اتفاق می افتد و خودم هم از عکس العمل‌هایشان لذت می برم.

ضبط برنامه با یک برداشت!

کارگردان مجموعه هزارداستان در مورد هدایت محتوای برنامه گفت: قسم می خورم که ضبط خیلی از برنامه هایمان با یک برداشت است و اگر کار را متوقف کنیم به دلیل اتمام باطری یا یک نقص فنی است. این به این دلیل است که ما از بیرون (رژی) گفتگو ها را هدایت می کنیم و این به معنی این است که من مسیر را بلدم و از اینکه میزبان ما بخواهد وارد قصه های دیگر بشود جلوگیری می کنم و تذکر می دهم که خط داستانی را رها نکند و ممکن است پیشنهاد بدهم که سوالی را بپرسند که ادامه داستان در یک سیر طبیعی پیش برود.

وی تاکید کرد: دست میزبانان باز است و قرار نیست خیلی قالبی سوالات من را تکرار کنند و ما تنها هدایتشان می کنیم. در بین میزبانان ما کسانی بوده اند که خیلی منفعل بودند و یا کسانی که کاملا می دانستند چه کار می خواهند بکنند. مثلا من تنها چند سوال کوچک به برزو ارجمند گفتم اما او مسیر را بلد بود و می دانست که می خواهد از دل ماجرای یک ساقدوش اجاره ای و یک راننده بهشت زهرا، و اینکه دیگر برادری نیست که در عروسی برادری کنارش باشد و یا در تشییع جنازه پدری، فرزندان نیستند که در کنار مادرشان حضور داشته باشند این مفهوم را در بیاورد که انسانها به سمت تنها شدن و بچه ها به سمت تک فرزند شدن می روند. یا محمدحسین میثاقی در مواجهه با پیرزن هشتاد ساله طرفدار پرسپولیس، به خوبی می داند که چکار کند و من هم با خیال راحت کار را به او می سپارم.

سیر تا پیاز هزار داستان /این تجربه را من به ماه عسل بردم

این کارگردان تلویزیونی افزود: به هر حال در داستان هایی که عمیق و اجتماعی‌ترند و من از آن اطلاع بیشتری دارم، یک نظارت دورادوری داریم. اما در کل من به دنبال این هستم که زمینه ای فراهم کنم که یک دوستم بنشیند و به یک دوست دیگرم گوش بدهد و این خیلی لذت بخش است و در دلش خیلی اتفاقات ناب می افتد. و به همین دلیل است که زوایای دوربین به نوعی انتخاب شده که طرفین گفت و گو کمتر به آن نگاه کنند و حتی حضور تماشاچیان به این دلیل است که میزبان من به دوربین و بینندگان برنامه سلام نکند.

وی در مورد سطح اطلاع میزبانان از سوژه ها گفت: این دوستان تنها تا حدی داستان را می دانند و گرچه سخت است که این اتفاق در همه موارد بیفتد، اما ما سعی می کنیم که یک ربطی بین سوژه ها و میزبانان پیدا کنیم. مثلا این نقش را بازی کرده باشند یا با آن منطقه جغرافیایی آشنا باشند و یا به آنجا رفته باشند تا بدانند این قصه ما از دل کدوم منطقه در می آید. مثلا مسعود کرامتی در مقابل دانش آموزان سراوانی قرار گرفت برای اینکه برای مدتی در این منطقه بازی کرده بود و آنجا را می شناخت.

برای سوژه‌یابی هیچ تیمی نداریم

مریم نوابی نژاد در مورد تیم سوژه یابی تصریح کرد: این همان سوال تکراری زمان حضورم در برنامه ماه عسل به عنوان سوژه یاب است در حالی که تیمی وجود نداشت و ندارد و من همه سوژه ها را به تنهایی پیدا می کنم. نکته جالب اینجاست که فکر می کنم تا بی نهایت سوژه وجود دارد. چرا که کافی است در یک تاکسی سوار و پیاده شوید، به یک مطب دکتر بروید و یا در مغازه ای خرید کنید یا حتی به یک کافی شاپ بروید تا انبوهی از سوژه ها را بدست آورید.

سیر تا پیاز هزار داستان /این تجربه را من به ماه عسل بردم

کارگردان مجموعه هزار داستان در پاسخ به اینکه آیا شما این تجربه را از ماه عسل با خود به این مجموعه آورده اید گفت: در واقع من از سال 1367 در مطبوعات به دنبال سوژه های اجتماعی بودم و با زندان زنان شروع کردم و جالب اینکه تمام این سالها می دیدم که چقدر بازخورد دارد و مردم دوست دارند. به طور اتفاقی احسان علیخانی را دیدم و این تجربه را در سال 88 با خودم به برنامه ماه عسل بردم و این نرم را مطرح کردم که مردم عادی می توانند جایگزین مقامات و سلبریتی ها بشوند و از اینجا هم به هرجا بروم بازهم با خودم خواهم برد چون قصه من با مردم تمام نمی شود.

وی افزود: من سه سال است که دیگر با برنامه ماه عسل همکاری نمی کنم چرا که دلم می خواهد به گونه دیگری قصه بگویم. من خیلی به یک کار پایبند نمی شوم و در مطبوعات هم که بودم به محض اینکه در رسانه ای خبرنگاری، دبیری سرویس و سردبیری را تجربه می کردم بلافاصله بیرون می آمدم و می گفتم که در اینجا دیگر کارم تمام شده است و دوباره باید خبرنگار بشوم؛ چرا که فکر می کنم افراد وقتی به یک مقام اجرایی می رسند تمام می شوند و باید خودت و راهت را تغییر دهی.

این برنامه برکت دارد

نوابی نژاد در مورد تاثیر این برنامه گفت: تاثیرات عجیبی از این برنامه دیده ایم که برای خود ما هم تعجب برانگیز بوده، به عنوان مثال در برنامه ی چند بچه پیوند قلب را به برنامه دعوت کردیم و بعد دکتر مهدوی با من تماس گرفت و گفت طی یک ماه گذشته میزان آمار پیوند قلب ما به اندازه سه سال گذشته افزایش داشته است. یا در برنامه ای یک زوج جوان که پس از آنکه از بچه دار نشدن خود مطمئن شده بودند، سرپرستی سه کودک با مشکلات خاص جسمی و روانی که معمولا کمتر خواهان دارند را پذیرفته بودند، را آورده بودیم و آنها از حال خوبی که از این کار به آنها دست داده بود گفتند. پس از آن پرورشگاه علی اصغر مشهد با ماتماس گرفتند و گفتند که ما 65 کودک تحت پوشش داشتیم که بعد از برنامه شما خانواده ها مراجعه کرده اند و سرپرستی همه آنها را بر عهده گرفته اند.

وی اظهار داشت: افراد زیادی هستند که دوست دارند کارهای خوبی انجام بدهند اما بلد نیستند و نمی دانند که می شود با این شیوه هم زندگی کرد و چه کارهایی می توانند بکنند. بعد از انکه می بینند یاد می گیرند و این شاید به کم کاری ما در رسانه ها بوده که از این موارد کمتر سخن گفتیم و معتقدم اتفاقات خب این چنینی که برای یک برنامه می افتد از برکات آن است.

کارگردان مجموعه هزار داستان در مورد که برنامه اش برای ادامه همکار با این مجموعه گفت: فعلا برای هزار داستان قصه دارم و مدام هم به تغییر شیوه روایت می پردازیم و همانطور که گفتم دیگر میزبان ثابت نداریم، سعی می کنیم قصه ها بهتر در بیاد و مستندها و تدوین ها درست تر شده است. ضمن اینکه طرح هایی هم برای تعاملی کردن این برنامه در فصل های بعدی دارم.

اسپانسر نداریم اما از کارم لذت می برم

نوابی نژاد در مورد اسپانسرهای این برنامه گفت: اسپانسری نداریم و با یک بودجه حداقلی می سازیم. حتی به این فکر کردم که با این پولی که در سال گذشته و امسال گرفتم دیگر توان انجام هیچ کاری را ندارم اما به خودم گفتم نهایتش این است که هفتاد مدل زندگی می بینم و حالم خوب می شود.

وی در مورد تعداد قسمت های این فصل برنامه هزار داستان گفت: ما در رمضان سی برنامه و 60 سوژه داشتیم اما در این فصل چهارم که ضبط و پخش آن در جریان است، 40 برنامه و نزدیک به صد و بیست سوژه تاثیر گذار داریم که خودش یک رکورد محسوب می شود و واقعا هیچ برنامه ای نیست که این حجم از داستان و این مقدار از کشش را داشته باشد.

وی در پایان در مورد اتمام ضبط و پخش فصل چهارم برنامه هم گفت: طی هفته جاری ضبط برنامه به اتمام می رسد اما پخش آن تا 25 آبان ماه از شبکه نسیم ادامه خواهد داشت.